آشوری و الگوهای عمقی توسعه
محسن رنانی استاد اقتصاد استاد آشوری پژوهشگری است که نه در زندگی بلکه با زندگی رشد کرده است. یعنی در تمام مراحل عمر خویش، با خود زندگی رشد کرده است. آشوری حتی
محسن رنانی
استاد اقتصاد
استاد آشوری پژوهشگری است که نه در زندگی بلکه با زندگی رشد کرده است. یعنی در تمام مراحل عمر خویش، با خود زندگی رشد کرده است. آشوری حتی در مرحلهای از زندگی خودش نیاز به واکاوی در حوزه معنویت داشته، بنابراین به دنیای عرفان نیز سفر کرده و در آن حوزه دست به خلاقیت و خلق اثر زده است. او فقط گشتوگذار نکرده بلکه چنان عمیق وارد آن حوزه شده که خلاقیت داشته است. بهگمانم آشوری نمونه اندیشمندی است که ثابت کرد میتوان باور دینی نداشت اما معنوی زیست و حوزه زیست شخصی را با مفاهیم عرفانی غنا بخشید.
اندیشمندان بسیاری بهدنبال ریشههای مسئله توسعهنیافتگی ایران رفتند و در جستوجوی علتهای این توسعهنیافتگی، از اقلیم، جغرافیا، فرهنگ، مذهب و ساختار جمعیت و سلطه مهاجمان خارجی و ستمگری حاکمان تا ذخایر نفتی سخن گفتند. خود من در سالهای اخیر که بیشترِ توجهم به ویژگیهای انسان ایرانی جلب شد، به رابطه میان ویژگیهای رفتاری و فرهنگی و خلقیات اکتسابی با توسعه رسیدم و در مرحله بعد این نکته را دریافتم که همه اینها ریشه در سنتهای تربیتی ما دارد. آشوری اما دست ما را میگیرد و به جایی میبرد که کمتر کسی تاکنون رفته است. آن حوزه، حوزه زبان است. گرچه ممکن است استاد آشوری حرف نظری در مورد ریشههای زبانی توسعهنیافتگی ما ایرانیان را به تصریح نگفته باشد اما او به ساحت ارائه تحلیلی جامعهشناختی از نسبت میان زبان و توسعه نزدیک شده است. رابطه جدی فکری من با اندیشه آشوری زمانی آغاز شد که با کتاب مهم
«زبان باز» آشنا شدم و چندبار با ولع این کتاب را خواندم. البته آشوری این مسیر را که منتهی به انتشار کتاب «زبان باز» شد و راه بلند این پژوهش را از دهه 50 شمسی آرامآرام شروع کرد و با مجموعه مقالاتی که بعدها در کتابی بهنام «بازاندیشی زبان فارسی» منتشر شد این راه را گشود. با مطالعه این دو کتاب، برای فهم مسئله توسعهنیافتگی ایران دریچههای زیادی برای من گشوده شد. برای مثال، آشوری رابطه برخی مولفههای مهم مدرنیت ازجمله رواج رواداری و چیرگی عقلانیت را با توسعه نشان میدهد. او بر آن است که زبان فارسی هنوز یک زبان باز نیست و به همین علت قدرت زایندگی و تحولآفرینی مثل زبان انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی را ندارد. الان قصد ندارم وارد رابطه زبان باز و توسعه شوم. فقط میخواهم با یک تمثیل آورده آشوری را که به فهم توسعهنیافتگی ایران اشاره دارد، مطرح کنم.
به عنوان یک صفت برای کیفیت عمر معمولا از واژه «طول عمر» استفاده میکنیم تا کیفیت طولی و زمانی عمر را نشان دهیم. بعضیوقتها نیز برای کیفیت عمر از «عرض» و «عمق» استفاده میکنیم به این معنی که به میزان بهرهوری و بهرهبرداری از عمر در واحد زمان،
«عرض عمر» گفته میشود. اینکه در یکسال به چه کیفیتی عمر را میگذرانیم و چقدر دستاورد داریم، عرض عمر است. اخیرا هم گاهی در مباحث عرفانی صحبت از «عمق عمر» میشود؛ به معنی میزان حضور همراه با آگاهی و کسب شعور از لحظات جاری عمر؛ میزان اتحاد و یگانگی فرد در اطراف زندگی و اینکه تا چهمیزان با پدیدهها همدلی میکند. طول عمر رابطه زندگی ما با زمان تاریخی است، عرض عمر یعنی شیوه زیست ما در جامعه و مناسبات ما با دیگران و محیط و عمق عمر یعنی میزان مهارت و حضور آگاهی ما در فرآیند بهرهبرداری فردی و وجودی از مجموعه منابع یا کیفیت زیست در لحظه.
در نظریهپردازی توسعه ایران هم با سه دسته الگوی تحلیلی برای تبیین توسعهنیافتگی ایران مواجهیم. دسته نخست الگوهای تحلیلی طولی توسعه هستند؛ تحلیلهایی که بر وقایع سرنوشتساز و تاریخی ایران اشاره دارد. دسته دوم تحلیلها؛ الگوهای تحلیلی عرضی توسعه هستند. این تحلیلها بر الگوهای فکری، رفتاری، فرهنگی و روانشناختی جامعه ایران دلالت دارد که ساختار جمعیتی و قومیتی ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. من معتقدم امروز ما در آستانه دسته تازهای از تحلیلها بهنام «الگوهای عمقی توسعه» هستیم. بهگمانم استاد آشوری با طرحمسئله «زبان باز»، دریچهای گشوده که از دل آن وارد مجموعهای از تحلیلهای عمقی برای فهم بهتر توسعهنیافتگی ایران میشویم. همهچیز در زبان شکل میگیرد؛ خواه دموکراسی، خواه علم، خواه فناوری و توسعه باشد. این بحثی است که فیلسوفان مختلف در این باب صحبت کردهاند. توسعه هم در زبان شکل میگیرد. مسئله «زبان باز» میگوید چرا برخی پدیدههای مدرن برای توسعه لازم است؟ و چرا این پدیدههای مدرن به برخی لایههای فکری جامعه ایران رسوخ نمیکنند؟ من چند سال است به این نتیجه رسیدم که فقدان مهارت گفتوگو بین ایرانیان،
از عوامل ناتوانی ما در رسیدن به مدرنیت است. وقتی من با نظریه «زبان باز» آشنا شدم، متوجه شدم بخش اصلی توسعهنیافتگی ما بهدلیل عدممهارت ما در گفتوگو است.