فرهنگ پاتوق بزرگ میخواهد
وزیر ارشاد اگر میخواهد بهعنوان وزیر فرهنگ ناماش بماند، باید که ضرورت اینمهم را به رئیسجمهور و مسئولان اجرایی کشور گوشزد، یادآوری و تشریح کند که با ارادهای آهنین این گرفتاری بزرگ را با ساخت یک بنای مناسب در بلوار کشاورز حل کنند.
از روزگاری که پاتوقهای فرهنگی، پاساژ شد، گرفتاری شروع شد. از وقتی سینما آزادی با آتشسوزی تبدیل به سالن آزادی شد، محیط فرهنگی خودش و سینما شهر قصه را خورد. از زمانیکه سینما فلسطین از پاتوقبودن برای جشنواره مستند درآمد، از هنگامیکه سیاهی لشکر مطبوعات و رسانههای سینمایی بیخودی زیاد شدند و عنوان خبرنگار و روزنامهنگار به بسیاری اطلاق شد، نداشتن یک پاتوق فرهنگی بزرگ برای اهالی سینما تبدیل به یک معضل شده است و رویدادهای سینمایی مجبور شدهاند پناه ببرند به مراکز تجارتی که برای رفع کُتی، چند سالن سینما هم دارند تا مالیات ندهند و عنوان فرهنگی یدک بکشند.
دراینمیان پردیس ملت یکی از نامناسبترین مراکز است برای برگزاری رویدادهای فرهنگی در حجم انبوه. جاییکه پارکینگ مناسب ندارد، معماریاش متناسب با فضای فرهنگیاش نیست و بسیار غلط طراحی و ساخته شده. بالابرهایش برای ۹ سالنی که دارد، متناسب نیست و در حد یکساختمان چندطبقه ظرفیت دارد.
مسیرهای رفتوآمد داخلیاش تاریک و تنگ است و تنها فضای بازش، طبقه آخر آن است که توسط خوراکفروشیها بهطرزی غیرفرهنگی محاصره شده و با قیمتگذاریهای گزاف، کمفروشی بارز و پرسنلی که بازاری و منفعتپرستانه رفتار میکنند، فضایی غیرفرهنگی ساخته است و سطح رویدادها را پایین میآورد.
صدالبته پردیس ملت که در پایین پارک ملت ساخته شده، جای مناسبی دارد اما اگر طراحی درستی داشت و برای جنبه نمایشی بیرونیاش در کنار اتوبان طراحی نشده بود و به کارکردش اندیشه میشد، همچنین پارکینگ و معضلات مورداشاره در طراحی و ساخت آن در نظر گرفته میشد، بهدلیل در کنار پارکملتبودن، پاتوق فرهنگی بسیار مناسبی میبود.
معضل نبود فضا و مکان مناسب برای برگزاری رویدادهای بزرگ فرهنگی در پایتخت، بالغ بر دو، سه دهه است که گریبان فرهنگ را گرفته؛ جاییکه دور نباشد فضای عمومیاش، ابعاد بزرگی داشته باشد، بتواند قابلیت پاتوق فرهنگیبودن را احراز کند، از همهجای شهر بتوان بهراحتی به آن تردد کرد و دسترسی به مترو و وسایل نقلیه عمومی در آنجا فراهم باشد.
سالهاست درباره ضلع جنوبشرقی پارک لاله که مجاور بلوار کشاورز است صحبتهایی است و گویا وزارت ارشاد آن را برای رفع این معضل خریده، اما برای ساختن این مرکز مشکلات مالی دارد.
اینجا جایی است که از همهطرف تهران مکان مناسبی برای پاتوق فرهنگیشدن است و با درنظرگرفتن معضلات یادشده، میتوان در آن یک مرکز دائمی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی ساخت. اما این مهم روی نمیدهد؛ مگر با همت والای کشوری. باید ضرورت ساخت متناسب و مناسب این مکان توسط وزارت فرهنگ برای اهالی فرهنگ، نزد دولتمردان بهقدر کافی توجیه و تشریح شود تا با یک اراده بزرگ، این معضل بیمکانی رویدادهای بزرگ فرهنگی حل شود.
ارادهای همچون ساخت تئاترشهر، تالار رودکی و ورزشگاه آزادی. این یک تصمیم بزرگ است که باید در بالاترین سطوح اجرایی کشور گرفته شود و عرصه فرهنگ و هنر را از این معضل بزرگ نجات دهد. بیشک اینهمت با همراهی تصمیمگیران کلان باید روی دهد و این ضرورت اگر بهقدر کفایت توسط وزیر و هیئتدولت درک شود، از این گرفتاری بزرگ رها خواهیم شد و به مرکز همایشهای برج میلاد که جزیرهای کوچک در میان اتوبانهای بزرگ پایتخت است و رفتوآمد به آن چندان ساده نیست، پناه نخواهیم آورد.
وزیر ارشاد اگر میخواهد بهعنوان وزیر فرهنگ ناماش بماند، باید که ضرورت اینمهم را به رئیسجمهور و مسئولان اجرایی کشور گوشزد، یادآوری و تشریح کند که با ارادهای آهنین این گرفتاری بزرگ را با ساخت یک بنای مناسب در بلوار کشاورز حل کنند. جایی که بتوان با افتخار در آن رویدادهای بزرگ فرهنگی را در ابعادی شاخص و بدون مصیبت و گرفتاری برگزار کرد.