| کد مطلب: ۵۸۶۲۰

حامد وفایی کارشناس مسائل چین در گفت‌وگو با «هم‏‌میهن»:نباید انتظار داشت پکن مسائل ما را در منطقه حل کند

وانگ‌ئی، وزیر خارجه جمهوری خلق چین در سفری منطقه‌ای به خاورمیانه سفر کرد و از کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی و اردن بازدید کرد.

حامد وفایی کارشناس مسائل چین در گفت‌وگو با «هم‏‌میهن»:نباید انتظار داشت پکن مسائل ما را در منطقه حل کند

وانگ‌ئی، وزیر خارجه جمهوری خلق چین در سفری منطقه‌ای به خاورمیانه سفر کرد و از کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی و اردن بازدید کرد. این سفر در آستانه ۷۰ سالگی برقراری روابط دیپلماتیک چین و کشورهای عربی منطقه انجام شد. در این میان صدور بیانیه مشترک وزرای خارجه چین و امارات متحده عربی که در آن به حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌ها در خصوص جزایر سه‌گانه مطرح شده‌بود، با واکنش‌های متعددی در ایران مواجه شد.

حامد وفایی، کارشناس مسائل چین، معتقد است که بیانیه اخیر وانگ‌ئی و همتای اماراتی صرفاً در چارچوب نگاه چین به حل مسالمت‌آمیز مسائل منطقه است و به معنای حمایت از موضع امارات نیست. وفایی معتقد است که کشورهای عربی منطقه استراتژی بهتری را برای توسعه روابط با چین انتخاب کرده‌اند، درحالی‌که سیاست ایران برای روابط راهبردی با چین مبهم است و هنوز زمینه‌های لازم برای توسعه روابط در ایران تثبیت نشده‌اند. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با حامد وفایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل چین مطالعه می‌کنید.

‌فکر می‌کنید نقش کشورهای عربی خاورمیانه در سیاست خارجی چین تا چه اندازه اهمیت داشته‌باشد و دلیل این اهمیت چیست؟

در یک دهه گذشته منطقه غرب آسیا در سیاست خارجی چین به عنوان محیط پیرامونی ارتقا پیدا کرده‌است. اگر اولویت‌های سیاست خارجی چین را به شکل دوایر متداخل ترسیم کنیم به این نتیجه می‌رسیم که مرکز این دایره ایالات متحده آمریکا است. دایره دوم ژاپن هند و روسیه هستند و دایره سوم محیط پیرامونی چین. در یک دهه اخیر اولویت منطقه غرب آسیا یک دایره ارتقا پیدا کرده و به دایره سوم یعنی محیط پیرامونی چین رسیده‌است.

بر اساس همین ارتقای اولویت است که چینی‌ها از سال‌ها قبل مناسبات خودشان را با بسیاری از کشورهای منطقه مثل ایران، عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی به سطح مشارکت جامع راهبردی ارتقا دادند و یک نگاه بلندمدت را به این منطقه داشتند. در سال‌های اخیر عملاً رقابتی بین کشورهای منطقه برای تعمیق و گسترش روابط با دومین قدرت اقتصادی جهان شکل گرفت و چین در حال برنامه‌ریزی‌های راهبردی برای حضور و تثبیت حضورش در این حوزه ژئوپلیتیک با اهمیت است.

در این سال‌ها شاهد سفرهای مکرر مقامات چینی به این منطقه و بالعکس سفرهای مکرر مقامات ارشد کشورهای این حوزه به چین بودیم. سفر اخیر چین به منطقه نیز در چارچوب همین رفت و آمدها بود. نکته مهم در مورد این سفر همزمانی آن با اجرایی شدن برنامه پانزدهم توسعه چین است. در مذاکرات وزیر خارجه چین با مقام‌های ارشد سه کشور امارات، عربستان و اردن نیز به موضوع برنامه پانزدهم توسعه چین اشاره شده‌است.

این نکته را از این جهت عرض کردم که مقام‌های ایران باید بدانند که در صورتی که تمایل داشته‌باشند وارد یک رابطه راهبردی بلندمدت به چین بشوند، باید اسناد بالادستی کشور با اسناد بالادستی طرف مقابل همسو و هماهنگ شود. طرح‌های توسعه‌ای دو کشور به هم گره بخورد یعنی مثلاً برنامه توسعه پنج‌ساله ایران، برنامه‌های توسعه چین با برنامه‌های توسعه که چه بلندمدت چه کوتاه‌مدت یا اسناد راهبردی سند چشم‌انداز و این موارد به هم گره بخورد و در واقع چینی‌ها به عنوان یک قدرت جهانی سهم خودشان را از سبد توسعه کشور ما بدانند و بتوانند به طور بلندمدت برای این موضوع برنامه‌ریزی کنند که تا این لحظه این اتفاق نیفتاده‌است.

‌با توجه به رقابت‌های جاری برای نفوذ در منطقه میان قدرت‌های جهانی و تلاش‌های کشورهای عربی منطقه برای تنوع بخشی به مبادی تجاری و شرکای امنیتی‌شان، استراتژی بلندمدت چین برای حضور در خاورمیانه چگونه است و این استراتژی تا چه اندازه ممکن است با راهبرد ایالات متحده آمریکا در منطقه تداخل داشته‌باشد؟

در تعاملات چین با کشورهای حوزه عربی و خلیج فارس پنج چارچوب اصلی برای همکاری و تعامل از سوی پکن تعیین شده‌است: نوآوری، سرمایه‌گذاری، انرژی، همکاری‌های تجاری و اقتصادی و نهایتاً تعامل‌های فرهنگی. در کل جایگاه کشورهای عربی در سیاست خارجی چین به شکل چشمگیری در حال پررنگ شدن و افزایش است.

وقتی به محتوای مذاکراتی که در اولین اجلاس چین و کشورهای عربی در ریاضِ عربستان سعودی در ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ برگزار شد، نگاه کنیم می‌توانیم به عمق تعاملاتی که کشورهای عربی برای همکاری با چین تنظیم کردند، پی ببریم. از توافق‌های گسترده‌ای که در آن اجلاس شد متوجه می‌شویم که برنامه‌هایی که چین برای کار با کشورهای عربی در نظر گرفته بسیار فراتر از یک چارچوب رابطه سنتی و دوجانبه است.

بر این اساس، به نظرم، ما در یک دهه پیش رو و به‌خصوص تا سال ۲۰۳۰ بسیار بیش از چیزی که امروز می‌شنویم در باب همکاری‌های چین و کشورهای عربی خواهیم شنید و این نکته برای ما که رقابت‌های ژئوپلیتیک با کشورهای عربی داریم، بسیار مهم است. برنامه چین این است که تا سال ۲۰۲۷ مناسبات تجاری خود را با کشورهای عربی به ۴۳۰ میلیارد دلار برساند. در برابر جنس و محتوای همکاری‌های ایران و چین همچنان مبهم است و به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با کشورهای عربی نیست.

از نظر چینی‌ها در ایام اخیر ما دو جنگ بزرگ را در منطقه خاورمیانه داشتیم؛ یکی تجاوز رژیم اسرائیل به ایران و یکی هم درگیری‌های مجدد رژیم اسرائیل با فلسطینی‌ها. با دقت در مواضع مقامات چینی متوجه می‌شویم که پکن کلید حل مشکلات خاورمیانه را در تغییر نیافتن بافت تاریخی خاورمیانه می‌داند و دوم اینکه کشورهای منطقه خودشان را با واقعیت‌های ژئوپلیتیک منطقه همسو کنند. موضع پکن برخلاف موضع واشنگتن است که قصد دارد ترکیب ژئوپلیتیک خاورمیانه را تغییر دهد.

بحث بعدی مسیر توسعه است؛ ابزار اصلی چینی‌ها برای اعمال نفوذ و ایفای نقش در منطقه ما مسئله توسعه است. از نظر چینی‌ها هر تحولی در خاورمیانه باید با مسیر توسعه منطقه غرب آسیا و خاورمیانه انطباق داشته‌باشد. در این چارچوب چین تلاش‌های متعددی را برای حل بحران‌های منطقه از جمله پرونده هسته‌ای ایران و اختلاف‌های ایران و عربستان سعودی انجام داده‌است. اعتقاد من این است که ما نباید انتظار داشته‌باشیم چین مشکلات و مسائل ما را در منطقه حل کند.

‌نظر شما در خصوص بیانیه مشترک چین و امارات متحده عربی و اشاره به حمایت چین از تلاش‌های امارات متحده عربی برای حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌ها در مورد جزایر سه‌گانه ایرانی چیست؟

چینی‌ها الان مدتی است که بر لزوم ارتقاء روابط راهبردی، هم با کشورهای عربی و هم با ایران تاکید کرده‌اند. معنای این موضع این است که ایران باید به راهکار‌های جامع برای حل مسائل منطقه بپیوندد و نه اینکه انتظار داشته‌باشد که چین رأساً مسائل ایران را در منطقه حل کند.

در سفر اخیر وقتی که از آقای وانگ ئی درباره فضای خاورمیانه سوال شد ایشان اولاً به انتخاب‌های مستقل مردم خاورمیانه و لزوم احترام گذاشتن به آن تاکید کردند. این نشان می‌دهد که نگرانی‌های مشروع ملت‌های منطقه برای چین اهمیت دارد. نکته دوم بحث پایبندی به حل مسالمت‌آمیز مناقشات از طریق گفت‌وگو در منطقه خاورمیانه است.

در این چارچوب موضع چینی‌ها درباره مسئله امارات و ادعاهای امارات درباره جزایر ایرانی قابل فهم خواهد بود؛ به این معنا که چینی‌ها در مناقشاتی که ارتباط مستقیم با امنیت ملی‌شان پیدا نکند موضع بینابینی می‌گیرند. یکی از این موارد ادعای امارات است که چین برخلاف آن چیزی که در رسانه‌ها آمده، هرگز از ادعای امارات حمایت نکرده‌است. چین به عنوان کشوری که با اماراتی‌ها مراودات گسترده و برنامه‌های بلندمدتی دارد اعلام کرده که اگر اختلافی وجود دارد، باید از طریق گفت‌وگو با ایران حل شود.

در نتیجه امارات گفته ما تلاش داریم از طریق گفت‌وگو حل کنیم و چین گفته ما از تلاش شما حمایت می‌کنیم. این انتهای موضع چین است که در سخنان وانگ ئی هم تحت عنوان پایبندی پکن به حل مسالمت‌آمیز مناقشات منطقه از طریق گفت‌وگو به آن اشاره شده‌است.

‌اساساً به اعتقاد شما وزن ایران در سیاست خاورمیانه‌ای چین، تا چه اندازه نسبت به روابط چین با کشورهای عربی جنوب خلیج فارس قابل قیاس است؟

سال ۲۰۲۲ اولین اجلاس چین و کشورهای عربی در ریاض برگزار شد و این اجلاس سال آینده یعنی ۲۰۲۶ در چین برگزار خواهد شد. وانگ ئی در سفر هفته پیش خود اعلام کرد که سطح اعتماد متقابل استراتژیک چین و اعراب در سال آینده به سطحی جدیدی ارتقا خواهد یافت. من همیشه تاکید داشته‌ام که اگر ایران می‌خواهد با چین رابطه راهبردی داشته باشد، به شکل هرمی است که کف این هرم شناخت متقابل، میانه هرم اعتماد متقابل و رأس هرم اعتماد راهبردی است. رابطه کشورهای عربی و چین دقیقاً بر همین مبنا است و وزیر خارجه چین هم تاکید می‌کند که اعتماد راهبردی چین و کشورهای عربی ارتقا پیدا می‌کند.

حوزه دیگری که در همکاری‌های آتی کشورهای عربی با چین مورد تاکید است بحث همکاری‌های با کیفیت بالا در ابتکار «پهنه و راه (BRI)» چین است. وقتی که زنجیره ارزش مطرح می‌شود، همکاری‌های کیفی امروز یکی از کلیدواژه‌های سیاست خارجی چین است؛ به این معنا که دیگر تولید بماهو تولید مورد توجه چینی‌ها نیست بلکه تولید با کیفیت و همکاری‌های کیفی مورد توجه است.

در یک بیان مدرنیزاسیون روابط چین و عرب در دستور کار پکن و کشورهای عربی قرار دارد. در جایگذاری این سه کشوری که وانگ ئی به آنها سفر کرد توجه عربستان جایگاه شیخوخیت و رهبری در جهان عرب اهل سنت دارد، امارات جایگاه اقتصادی ویژه دارد و اردن به جهت نزدیکی به منطقه درگیری‌های اخیر خاورمیانه و فلسطین اهمیت دارد. اینها مقاصد کاملاً هوشمندانه تعیین شده‌است. ما شاهد این هستیم که چین در حال ادبیات‌سازی و گفتمان‌سازی برای ایجاد مفاهیم امنیتی مشترک، جامعه مشارکتی و پایدار با کشورهای عربی منطقه است.

من امیدوار هستم که جمهوری اسلامی با ظرفیت ژئوپلیتیک ژئواکونومیک و ژئو کالچری‌ای که دارد کاملاً امکان تقاطع‌گیری با ابتکارات چهارگانه‌ای که اخیراً رهبر چین مطرح کرده‌اند، داشته‌باشد. ابتکارهای چین عبارتند از ابتکار امنیت جهانی، ابتکار توسعه جهانی، ابتکار تمدن جهانی و اخیراً ابتکار حکمرانی جهانی. ایران باید بتواند منافع مشترک در این چارچوب تعریف کند و همکاری‌های جدید در حوزه‌های مورد علاقه چین تعریف کند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار