طلا، نفت و امروز داده/کتاب «ما کلاندادهایم» روایتی از جامعهای است که در آن زندگی میکنیم
اگر در گذشته نفت «طلای سیاه» نامیده میشد، امروز داده، همان جایگاه را یافته است. هر کلیک، هر حرکت گوشی هوشمند، هر تراکنش مالی و حتی هر لحظهای که در شبکههای اجتماعی سپری میکنیم، به رشتههای بیپایانی از داده تبدیل میشود.

علی پیرابی/روزنامهنگار فناوری
اگر در گذشته نفت «طلای سیاه» نامیده میشد، امروز داده، همان جایگاه را یافته است. هر کلیک، هر حرکت گوشی هوشمند، هر تراکنش مالی و حتی هر لحظهای که در شبکههای اجتماعی سپری میکنیم، به رشتههای بیپایانی از داده تبدیل میشود. کتاب «ما کلاندادهایم» نوشته زاندر کلوس ـ استاد دانشگاه آمستردام و مدیر حوزه کلانداده در KPMG ـ و نارت ویلارد ـ نویسنده و مشاور مستقل ـ تلاش میکند تصویری جامع از این واقعیت تازه ارائه دهد؛ اینکه داده نه یک ابزار جانبی، بلکه خود بستر زندگی اجتماعی امروز ماست. پیش از اینکه نگاهی به کتاب داشته باشیم ابتدا خود مفهوم کلانداده را مختصر بررسی میکنیم.
کلانداده چیست؟
کلانداده (Big Data) اصطلاحی است برای توصیف مجموعههای عظیم و پیچیدهای از دادهها که فراتر از ظرفیت روشهای سنتی ذخیرهسازی و تحلیل هستند. ویژگی اصلی کلانداده را معمولاً با سه «V»میشناسند: 1- حجم: (Volume) حجم بیسابقه دادهها، از اطلاعات شبکههای اجتماعی گرفته تا دادههای حسگرها و تراکنشهای مالی. 2- تنوع: (Variety) دادهها میتوانند متنی، تصویری، ویدئویی، صوتی یا ترکیبی باشند. 3- سرعت: (Velocity) دادهها بهصورت لحظهای و با سرعت بالا تولید و منتقل میشوند. البته امروزه برخی متخصصان دو ویژگی دیگر را هم اضافه میکنند؛ درستی (Veracity) و ارزش (Value).
چرا کلانداده مهم است؟
کلانداده پیش از هرچیز در دنیای اقتصاد و کسبوکار مهم است. شرکتها با تحلیل دادههای خرید مشتریان میتوانند رفتار مصرفکننده را پیشبینی کنند. امروزه غولهایی مثل آمازون و نتفلیکس با استفاده از کلانداده، تجربه کاربر را شخصیسازی میکنند و درآمدهای میلیاردی بهدست میآورند. ازسویدیگر بانکها از داده برای شناسایی تقلب و مدیریت ریسک استفاده میکنند.
حوزه پزشکی و سلامت از دیگر حوزههای است که کلانداده نقشی کلیدی در آن دارد. کلانداده امکان پزشکی شخصیسازیشده را فراهم میکند؛ یعنی درمان و دارو براساس ویژگیهای ژنتیکی و سبک زندگی هر فرد تنظیم میشود. در دوران پاندمی کرونا، تحلیل دادههای سلامت و تردد به دولتها کمک کرد، مسیر شیوع بیماری را پیشبینی و مدیریت کنند.
کلانداده در شهرها و حملونقل هم میتوانند به یاری آیند. شهرهای هوشمند با دادههای ترافیک میتوانند چراغهای راهنمایی را تنظیم کنند تا ازدحام کاهش یابد. ازسویدیگر، تاکسیهای اینترنتی الگوریتمهای مسیریابی خود را بر پایه تحلیل لحظهای دادههای ترافیک طراحی کردهاند.
اما کلانداده در سیاست و جامعه هم کاربرد دارد. امروزه دادهها در کمپینهای انتخاباتی نقشی تعیینکننده یافتهاند؛ تحلیل رفتار رأیدهندگان میتواند استراتژیهای سیاسی را تغییر دهد. همزمان، همین قدرت میتواند نگرانیهای بزرگی درباره «دستکاری افکار عمومی» ایجاد کند؛ نمونه مشهور آن ماجرای کمبریج آنالیتیکا بود.
فرصتها و ترسها
کلانداده؛ میتواند در بهبود تصمیمگیری یاری کند و مدیران بهجای حدس و گمان، میتوانند براساس شواهد آماری تصمیم بگیرند، میتواند منجر به افزایش بهرهوری در صنایع شود و در بهینهسازی تولید و کاهش هزینهها کمک میکند، میتواند در نوآوری علمی یاور باشد، از فیزیک و نجوم یاور تا علوم اجتماعی، دادههای عظیم امکان کشف الگوهای تازه را فراهم میآورند و درنهایت کلانداده میتواند زندگی بهتری برای بشر رقم بزند. در سطح فردی، دادهها میتوانند زندگی روزمره را راحتتر و کارآمدتر کنند؛ از پیشنهاد فیلم گرفته تا برنامههای سلامتی روی موبایل.
بهزعم بسیاری از پژوهشگران، کلانداده فقط فرصت نیست؛ تهدیدهایی هم در پی دارد. کلان داده میتواند حریم خصوصی را نشانه بگیرد. دادههای شخصی ممکن است بدون رضایت افراد جمعآوری یا سوءاستفاده شود. کلانداده باعث تمرکز قدرت میشود، شرکتهای معدودی که مالک دادههای بزرگ هستند، نفوذی بیسابقه بر اقتصاد و سیاست پیدا کردهاند. یکی از بزرگترین ترسها سوگیری الگوریتمی است.
اگر دادههای ورودی نادرست یا تبعیضآمیز باشند، نتایج تحلیل نیز ناعادلانه خواهد بود (مثلاً در استخدام یا اعطای وام). وابستگی اجتماعی هم یکی از تألی فاسدهای کلانداده است. جامعه هرچه بیشتر به دادهها متکی میشود، آسیبپذیری آن در برابر خطا یا حملات سایبری هم بیشتر میشود. درحقیقت میتوان گفت که کلانداده، همچون چاقویی دولبه است؛ ازیکسو، میتواند بیماریها را درمان کند، شهرها را کارآمدتر سازد و اقتصاد را رونق دهد و ازسویدیگر، میتواند ابزار نظارت، دستکاری افکار عمومی و نابرابریهای تازه باشد. اهمیت اصلی آن در دنیای امروز همین تضاد است. آیندهای که با دادهها میسازیم بستگی به تصمیمات امروز ما در حوزه اخلاق، قانونگذاری و فناوری دارد. با این مقدمه در ادمه نگاهی به کتاب «ما کلاندادهایم: آینده جامعه اطلاعاتی» میاندازیم.
داده؛ از ترس تا امید
نویسندگان کتاب تأکید میکنند هر فناوری تازهای با موجی از ترس و بدبینی روبهرو میشود. همانطور که برق و اینترنت در آغاز هراسآور بودند، امروز نیز بسیاری از شهروندان نگران «کنترل» یا «نظارت» مبتنی بر دادهاند. اما نویسندگان بهجای انکار این نگرانیها، راهکار ارائه میکنند؛ شفافیت، آموزش و طراحی درست قوانین. در نگاه آنها، داده میتواند بهجای ابزاری برای سلطه، وسیلهای برای بهبود زندگی باشد.
کتاب با مثالهای متعدد نشان میدهد که کاربردهای امروز کلانداده ـ مانند تبلیغات هدفمند یا پیشنهاد فیلم در پلتفرمها ـ تنها نوک کوه یخ هستند. آیندهای در راه است که در آن داده میتواند اپیدمیها را قبل از گسترش شناسایی کند، حملونقل را بینیاز از راننده سازد، مصرف انرژی را کاهش دهد و حتی نسخه درمانی هر فرد را براساس ژنوم و سبک زندگیاش شخصیسازی کند.
شفافیت؛ سپر شهروندان
یکی از نکات درخشان کتاب تأکید بر اهمیت «طرح پرسش درست» است. داده بهتنهایی خام و بیارزش است؛ ارزش واقعی زمانی آشکار میشود که پرسشهای معنادار از آن استخراج شود. نویسندگان میگویند در دنیای امروز، هنر پرسشگری از پاسخگویی ارزشمندتر است. ازسویدیگر، کلوس و ویلارد هشدار میدهند که داده میتواند نابرابری قدرت ایجاد کند. وقتی شرکتهای بزرگ و دولتها حجم عظیمی از دادهها را در اختیار دارند، شهروندان در موقعیت ضعیفتری قرار میگیرند. پاسخ پیشنهادی آنها «شفافیت» است. شهروند باید بداند چه دادهای از او جمعآوری میشود و چگونه مورد استفاده قرار میگیرد. تنها در این صورت است که داده به ابزاری برای توانمندسازی بدل میشود، نه ابزاری برای سلطه.
یک اکوسیستم تازه
در بخشی دیگر از کتاب بهخوبی نشان داده میشود که سیستمهای دادهای فقط بازتابدهنده رفتار ما نیستند؛ بلکه خود بهشکلی نامرئی رفتارمان را تغییر میدهند. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی تعیین میکنند چه چیزی ببینیم، موتورهای جستوجو مسیر یادگیریمان را شکل میدهند و اپلیکیشنهای مسیریابی حتی بر تصمیمهای روزمره ما اثر میگذارند. بدینترتیب جامعهای شکل میگیرد که نهتنها بر پایه داده ساخته شده، بلکه توسط داده هدایت میشود.
کتاب در پایان تصویری از آینده ترسیم میکند؛ شکلگیری یک «اکوسیستم دادهای» که در آن دولتها، شرکتها، شهروندان و فناوریها همگی در شبکهای بههمپیوسته قرار دارند. نویسندگان هشدار میدهند اگر این اکوسیستم بدون قواعد اخلاقی و قانونی شفاف بنا شود، خطر تمرکز بیشازحد قدرت و افزایش نابرابری وجود دارد. اما اگر شفافیت و مسئولیتپذیری در آن نهادینه شود، میتواند زیرساخت جامعهای کارآمدتر، عادلانهتر و پایدارتر باشد.
امیدی محتاطانه
«ما کلاندادهایم»، نه کتابی صرفاً فنی است و نه اثری صرفاً انتقادی. لحن نویسندگان خوشبینانه اما واقعبینانه است. آنها داده را فرصتی میدانند برای بهتر زیستن، بهشرطیکه انسان همچنان در مرکز توجه باقی بماند. برای خواننده ایرانی، این کتاب یادآور پرسشی اساسی است؛ در جامعهای که داده با چنین سرعتی در حال شکلدادن به آینده است، ما کجا ایستادهایم و چگونه میخواهیم مسیرمان را انتخاب کنیم؟ این کتاب با ترجمه یاسر خوشنویس، مترجم نامآشنای حوزه تاریخ فناوری، توسط نشر کرگدن منتشر شده است. خواندن این کتاب و امثالهم برای شناخت امروز و فردای جهان ضروری است.