حق طبیعت و مسئولیت در برابر طبیعت
همه ما مردم حق استفاده از طبیعت را باید داشته باشیم؛ حق دسترسی به کوه، جنگل، دریا و دشتی که متعلق به همه است و هیچ کسی نباید این حق را محدود کند. در برابر این حق مانند هر حق دیگری اما مسئولیتی هم داریم؛ مسئولیت اینکه اگر آن را زیباتر نمیکنیم لااقل زشتترش نکنیم.

تنها نشانهای که از حضور آدمیزاد میشد پیدا کرد زبالههای جورواجور بود؛ از بطری آبمعدنی گرفته تا روکش بیسکوئیت. از ابوموسی، جزیرهای بکر صحبت میکنم که چندی پیش فرصت سفر به آن فراهم شد. مکانی که هنوز مثل دیگر جزیرههای معروف خلیج فارس به چشم گردشگران نیامده این بود؛ وضعیتاش. همانجا با چند همسفر کثیرالسفر بحث زباله در هرمز و چند جزیره دیگر شد؛ معضلی که بهزعم آنها حتی در تپههایی هم که بز کوهی به سختی بالا میرود به چشم میآید. بدتر از طبیعت جنوب، طبیعت شمال است. رد خط زبالههای گردشگران آنقدر چشمخراش است که زیباییهای طبیعت دیگر به چشم نمیآید؛ چه تناقض بزرگی. ما برای مواجهه با زیبایی بکر و اصیل به دامن طبیعت پناه میبریم و همان زیبایی بکر را با پسماندهایمان نهفقط زشت می کنیم که به لجن میکشیم.
نمیخواهم با رویکردهایی همچون «جامعهشناسی خودمانی» و از این دست نظریههایی که اخلاق فردی را منشا وضعیت سیاسی- اجتماعی میدانند همدل شوم. آنکه یاد نگرفته است وقت خداحافظی از طبیعت پسماندهای خود را سازمان دهد و زشتی تولید نکند در ادامه همان وضعیت سیاسی و اقتصادی «جامعهای کوتاهمدت» است که گسستی عمیق میان خود و زمینی که روی آن بساط عیش به پا کرده است، احساس میکند. آنکه چنین میکند گمان میکند آنقدر از دولت طلبکار است که مسئولیت جمع کردن این زباله را هم گردن او بیندازد. غافل از اینکه حتی اگر دولتی اراده پاسداشت طبیعت را داشته باشد و تمامی نیروهایش را هم بسیج کند نمیتواند کوه به کوه و دشت به دشت به دنبال گردشگران بیفتد زبالههای آنان را جمع کند.
همه ما مردم حق استفاده از طبیعت را باید داشته باشیم؛ حق دسترسی به کوه، جنگل، دریا و دشتی که متعلق به همه است و هیچ کسی نباید این حق را محدود کند. در برابر این حق مانند هر حق دیگری اما مسئولیتی هم داریم؛ مسئولیت اینکه اگر آن را زیباتر نمیکنیم لااقل زشتترش نکنیم. مسئولیت حفظ این طبیعت برای دیگر معاصران خودمان که آنها هم حق استفاده از طبیعت زیبا و بدون زباله را دارند و مهمتر از آن مسئولیت حفظ آن برای آیندگانی که ما بهوجودشان میآوریم و از قرار معلوم میخواهیم زمین سوخته تحویلشان دهیم.