محیطزیست نحیفتر از پیش
به انتخابات که نزدیکتر میشویم، شعارها مردمدارانه و ایرانمدارانهتر میشوند. داوطلبان گذر کرده از صافیهای بهشدت ریز شورای نگهبان، تبلیغات خود را اندکاندک آغاز میکنند تا چندان هم بیتلاش و سعی و سختی پا به صحن مجلس نگذارند. یک بررسی اجمالی از فعالیتهای پراکنده و غیررسمی یا اندکی جستوجو در کارنامه نمایندگان فعلی که برای دور بعد هم داوطلب شدهاند، نشان میدهد که «محیطزیست» و طبیعت ایران، کمترین دغدغه و نگرانی را بین آنها برانگیخته است. ازاینمنظر مجلس در دوره گذشته و به احتمال بسیار زیاد در دوره پیشرو، کارنامه قابلقبولی ندارد.
این غفلت و بیاعتنایی مختص به این دوره مجلس و این دولت نیست. محیطزیست ایران هرگز دغدغه هیچ دولتی نبوده. هیچکدام از دولتهای گذشته اهمیت محیطزیست و طبیعت ایران را درک نکرده یا برایش جایگاهی قائل نبودهاند. برهمیناساس بودجه ۱۴۰۳ هم با کاهش سهم سازمان مربوطه و متولی حفاظت از طبیعت ایران مواجه شده است. این کاهش سبب اعتراض رئیس سازمان هم شده است. ایشان گفتهاند که 12/0 تا 17/0درصد اعتبارات کل کشور به محیطزیست اختصاص پیدا کرده است و این عدد چنان ناچیز است که قابل بیان نیست. ایران دارای طبیعتی متنوع و متکثر بوده است، اقلیمهای متفاوتی دارد و همزمان، پهنه سرزمین چنان گسترده است که کار حفاظت را دشوار میکند. این طبیعت متنوع و متکثر در طول دهههای گذشته زخمهای عمیقی از توسعه ناپایدار و بیاعتنا به بایستههای زیستمحیطی برداشته. بسیاری از زیستگاههای هزارانساله از بین رفتهاند، روند جابهجایی و کوچ پرندگان و دیگر حیوانات مهاجر دچار اختلال شده، بسیاری از گونهها منقرض شده یا در فهرست گونههای بهشدت در معرض خطر قرار گرفتهاند.
آقای جلال محمودزاده، عضو کمیسیون کشاورزی و محیطزیست مجلس از معدود نمایندگانی است که پیگیر وضعیت طبیعت ایران است. او میگوید: «متأسفانه محیطزیست اولویت دولت نیست و این را میتوان از بودجهای که به این سازمان اختصاص میدهد، متوجه شد؛ امسال نیز بودجه سازمان حفاظت محیطزیست بهجای اینکه افزایش پیدا کند، کاهش پیدا کرده است! مشخص است که با این اعتبارات اصلاً نمیشود در زمینه حفاظت از محیطزیست کاری کرد لذا اگر اولویت دولت محیطزیست بود، این رقم بسیار ناچیز و قطرهچکانی را برای محیطزیست در نظر نمیگرفت. قطعاً از این رقم نیز چنددرصد تخصیص پیدا نخواهد کرد و اوضاع بدتر خواهد شد.» همه این بیاعتناییها و نادیدهگرفتنها درحالیاست که ایران با شدیدترین مشکلات زیستمحیطی تاریخ خود روبهروست. کاهش ذخایر آب، از بین رفتن دریاچهها و تالابهایی مثل ارومیه، بختگان، طشک و در معرض آسیب قرار داشتن شادگان، انزلی و هورالعظیم، چالشهای بزرگی است که مستقیماً با حیات کشور در ارتباط هستند. ازدسترفتن تنوع گیاهی و جانوری کشور و گسترش فعالیتهای بیابانزا، از بین بردن زیستگاهها و احداث تاسیسات صنعتی در مناطق حساس و آسیبپذیر طبیعت، معضلاتیاست که به بدن نحیف و آسیبدیده طبیعت ایران فشار بیشتر و سنگینتری وارد خواهد کرد.
در سالهای گذشته، همکاری جوامع محلی و داوطلبان علاقهمند به محیطزیست توانسته، تا حدی غفلت دولت و ناتوانی سازمان مسئول در انجام مسئولیتهای قانونی و ذاتیشان را جبران کند. اما این روند نه اصولی است، نه ممکن. اجرای طرحهای حفاظتی بزرگ یا انجام مطالعات برای حفاظت و تکثیر حیات جانوری و گیاهی کشور فقط از دست دولت برمیآید.
حیات گونههای دیگر و حفظ آنها، لازمه زندگی در هر سرزمینی است. آنها هم مثل ما ایرانی هستند و حقی از این سرزمین دارند، ضمن اینکه طبیعت به زندهبودن آنها زنده است. تصور کنید که در مسیر صنعتیکردن و توسعه کشور، زمینی سوخته، بیآبوعلف، بدون جاندار و گیاه بر جا بگذاریم. متاسفانه روش ما تاکنون چنان بوده که بهزودی شاهد از دست رفتن طبیعت و محیطزیست ایران خواهیم بود. آیا آیندهنگری در برنامههای توسعه جایی دارد؟