بدعتی خطرناک و بنیانکن
خدایش بیامرزد، استادی داشتم - استاد مرتضی خان ورزی - که در شکستن رسم و سنت میفرمود: «شکستن سنت و عادت کار خوبی است تا آنجا که بنیانکن نشود.» و چه درست میفرمود. خبر مکاتبهٔ استاندار آذربایجان غربی با رئیسجمهور به زبان ترکی از همان سنت شکنیهایی است که میتواند «بنیان کن» باشد.

خدایش بیامرزد، استادی داشتم - استاد مرتضی خان ورزی - که در شکستن رسم و سنت میفرمود: «شکستن سنت و عادت کار خوبی است تا آنجا که بنیانکن نشود.» و چه درست میفرمود. خبر مکاتبهٔ استاندار آذربایجان غربی با رئیسجمهور به زبان ترکی از همان سنت شکنیهایی است که میتواند «بنیان کن» باشد.
سنت هزارسالهٔ حکمرانی ایرانی بر این پایه و توافق استوار شده که همگان زبان بینالاقوامی فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور پذیرفتهاند. دو سوم و بلکه بیشتر از این هزار سال را خاندانهای ترک و ترکزبان بر ایران فرمان راندهاند. از غزنویان و سلجوقیان گرفته تا صفویه و قاجاریه، همهٔ این پادشاهان تبار و زبان ترکی داشتهاند.
اما همین حکمرانان چنان به آداب و الزامات حکمرانی در این سرزمین چندین قومی آشنا بودهاند که هرگز نخواستهاند زبان خانگی خودشان را به کل ایران تحمیل کنند. حتی نخواستهاند که مکاتبات رسمی با حاکمان ولایات - که معمولاً همزبان و هم قبیلهٔ خودشان بودهاند را - جز به زبان فارسی رسمی به زبان دیگری انجام دهند. حتی هلاگو و الجایتو و پادشاهان مغول ایران هم زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی حکومتی به رسمیت میشناختهاند. هلاگو از رشیدالدین فضلالله میخواهد که تاریخ مغول را به فارسی بنویسد. در تاریخ بیهقی فقط چند بار از ترکی حرف زدن مسعود غزنوی یاد میشود.
حالا در میانهٔ اتفاقات نامیمونی که در ارومیه افتاده و شائبه همراهی و همدلی و جانبگیری هم متوجه مسئول استان است، خبر مکاتبهٔ ایشان با رئیسجمهور آن هم به زبان ترکی میرسد! این بدعتی استبد و خطرناک و در راستای مقدمهچینی برای اتفاقاتی شوم و سیاه.
رئیسجمهور خوشنیت و نرمخوی ما حتی اگر میخواهند به روش خود با وفاق و آرامی با این تخلف از روش و منش و قانون و عرف حکومتداری ایرانی روبهرو شوند، وفق همان نهجالبلاغهای که احاطهای نیک بر آن دارند، باید این استاندار را به فوریت و آشکارا و با قاطعیت عزل کنند تا دیگر کسی به هیچ بهانهای درصدد ایجاد خصوصیت ویژه و به خیال خود تشکیل گروه و دستهای در کار حکومت برنیاید.
این بدعتی آشکار است که باید جدی گرفته شود. اگر به تعبیر معاون اول، هر استاندار باید با اختیارات ریسجمهور استانی به کار مشغول باشد و بعد هم بخواهد با زبان قومی خود کارهای اداری و مدیریتی را انجام دهد دیگر چه چیزی از تمامیت ارضی و وحدت ملی باقی میماند؟ این زیاده روی چندان است که حتی از قواعد فدرالیسم هم عبور میکند.