| کد مطلب: ۳۲۸۰۰

رمز موفقیت در برابر ترامپ/تحقق تاب‌آوری ملی در گروی تغییر مدل حکمرانی است

در روزهای ابتدایی انقلاب هم مردم هزاران مشکل ریز و درشت در اقتصاد و کیفیت معیشت خود داشتند؛ اما آن چیزی که آنان را به مثابه نخ تسبیح کنار هم نگه داشته بود، امید به منزله موتور محرک بود. اکنون آن امید و سرمایه اجتماعی بسیار نحیف شده، اما هنوز گسسته نشده و می‌توان با تغییر فرمان در مدل حکمرانی و لحاظ خواست و مطالبات عمومی، پیوستگی ملی را در برابر تهدیدات دشمن بیرونی دوباره احیا کرد؛ تغییراتی که شاید از منظر برخی سخت باشد اما شدنی است و با کمترین هزینه بالاترین آورده را برای منافع ملی و خیر عمومی در سپهر حکمرانی به همراه خواهد داشت.

رمز موفقیت در برابر ترامپ/تحقق تاب‌آوری ملی در گروی تغییر مدل حکمرانی است

خاطره‌ای که یکی از بستگان از فضای روزهای ابتدایی انقلاب برایم تعریف کرد و به‌‌رغم سادگی و معمولی بودن آن هیچ‌گاه از خاطرم فراموش نشده است. می‌گفت: در روزهای اول پیروزی انقلاب در یکی از خیابان‌های شهر در حال تردد بودیم که در فضای شلوغی و ترافیک آن روزها، دو ماشین کناری با هم تصادف نسبتاً شدیدی داشتند، بعد از تصادف دو راننده از ماشین پیاده شدند و به سمت هم رفتند، ما انتظار داشتیم که طبق عادت رفتاری و عرف همیشگی آن سال‌ها، بعد از تصادف دو راننده با هم دست به یقه شوند و دعوای مفصلی در بگیرد. اما دو راننده که به هم رسیدند و نگاهی به صدمات وارده به ماشین‌های‌شان کردند، به جای یقه‌گیری، همدیگر را در آغوش گرفتند و راننده جلویی در برابر چشمان متعجب ما به راننده عقبی که به او زده بود، گفت: داداش فدای سرت، فدای سر مردم، فدای سر حال خوش ملت، ماشین برای تصادف است و… بعدهم با سلام و صلوات و چند تا بوق و چاق سلامتی، صحنه را ترک کردندد...

این‌گونه رفتارها البته محدود و محصور به آن روزهای خاص نبود. در تمامی سال‌های جنگ هشت‌ساله که همه ابرقدرت‌های جهان از دو بلوک شرق و غرب حامی رژیم متجاوز بعثی بودند و از ده‌ها کشور دور و نزدیک نیز جنگاوران خود را به میدان نبرد علیه ایران گسیل کرده بودند، رمز ایستادگی و مقاومت و کامیابی رزمندگان ایرانی در جبهه نبرد، اتفاق و همدلی و اتحاد میان لایه‌های مختلف و متکثر جامعه از هر قشر و صنفی در جبهه و پشت جبهه بود که توانست یک‌تنه پرچم ایران را در برابر جبهه متحد جهانی، استوار و بر فراز قرار دهد. حال دیرزمانی از آن روزها گذشته است و یک‌بار دیگر ایران وارد کارزاری سخت و طاقت‌فرسا شده است. جنگ اقتصادی که اگر از جنگ نظامی مهلک‌تر نباشد، کم از آن نیست. تنها تفاوت اینجاست که در جنگ نظامی چون مولفه‌های اداری و شناختی ملموس و تهییج‌کننده است، این مزیت را دارد که می‌تواند مردم و افکارعمومی را در برابر دشمن خارجی و متجاوز بسیج کند و جبهه یکدست و فراگیر و متکثری را در برابر خصم بیرونی آرایش دهد. اما در این نبرد، خبری از آن تهییج انگیزشی نیست، مضاف بر آن عملکردها و رویکردهای چند ده‌ساله داخلی و فشارهای خارجی، جامعه را به سمت‌وسویی سوق داده که خبری از همنوایی و همپوشانی آن ادوار تاریخی نیست. روزگاری که مرحوم آیت‌الله هاشمی می‌گفت، جنگ‌های آینده جنگ موشک‌ها نیست و شماری از تحلیلگران، اشاره و تصریح و تاکید داشتند که فراتر از قدرت سخت‌افزاری و لجستیکی و ادوات نظامی، آنچه مولفه قدرت نرم خوانده می‌شود، اثرگذار و تعیین‌کننده است و مهمترین متغیر تعیین‌کننده، ایجاد حس همذات‌پنداری میان نهاد دولت-ملت است، عده‌ای برآشفتند و گویندگان را متهم به تخفیف و تقلیل اهمیت ادوات نظامی در اتمسفر و موقعیت دفاعی کشور می‌کردند، بی‌آنکه توجه کنند که نقل این گفتارها در وجه ایجابی ایجاد اتحاد و اتفاق ملی با کارآمدسازی ساختار حاکمیتی بود.

حال که دونالد ترامپ دوباره به کاخ‌سفید بازگشته و شسته و رفته نشان داده که دوباره به سراغ همان اهرم قبلی یعنی راهبرد فشار حداکثری و ایجاد محدودیت و تنگنا در تبادلات اقتصادی با ایران رفته است، راهکار مقابله با آن نیز همانی است که در طول سالیان دور آزموده‌ایم و از آن در برابر دشمنان نتیجه گرفته‌ایم. تفاوت این دوره با هشت سال پیش آن است که آن.بار به پشتوانه گشایش ایجادشده به‌واسطه برجام، همراهی نسبی-ظاهری و فرمالیته کشورهای اروپایی در باقی ماندن در توافق هسته‌ای و عدم‌رجوع به مکانیسم ماشه، فقدان فرسایشی تحریم‌ها در طول هشت‌سال سپری‌شده، دست ایران برای مقابله با ترامپ بازتر بود؛ اما اکنون در بسیاری از شاخص‌ها آن ظرفیت سابق بر این، وجود ندارد و کار را سخت‌تر می‌کند. اما این بدان معنی نیست که ایران به تمامی دست‌وپابسته است و نمی‌تواند از این پیچ صعب و سخت گذر کند. اتفاقاً ایرانی‌ها نشان داده‌اند که ملت و مردمان روزهای سخت هستند و در بزنگاه‌های حساس فراتر از انتظارات خودی نشان می‌دهند و با هر عقیده و مرام و تفکری اهل وادادگی در برابر زیاده‌طلبی و تسلیم در برابر دشمن نیستند. این‌بار هم از این قاعده کلی دور نیستیم؛ اما منوط به آنکه مردم ببینند که متولیان امر و مسئولان رتق‌وفتق امور ملت نیز همچون آنان از جان مایه می‌گذارند و به میدان می‌آیند و فقط به شعار دادن و کلی‌گویی بسنده نمی‌شود. 

واقعیت آن است که جلب رضایت عمومی و در پیامد آن ایجاد بستر همراهی و همنوایی ملی در مقابل دشمن بیرونی، هرچند سخت اما شدنی است؛ منوط به آنکه در بسیاری از حوزه‌ها شاهد تغییر دست فرمان و به معنای اخص کلمه، دگرگونی‌های ملموس و محسوس در مدل حکمرانی در حوزه‌های مختلف باشیم. کسانی که در وهله اول از فشار حداکثری ترامپ متضرر می‌شوند و آسیب می‌بینند، مردم عادی کوچه و بازار هستند که انعکاس این فعل‌وانفعالات را در سطوح مختلف زندگی و معیشت خود حس و لمس می‌کنند و به آن بلوغ و آگاهی نیز رسیده‌اند که بدانند این وضعیت از کجا آب می‌خورد و ریشه در چه اقداماتی دارد؛ اما نمی‌شود به آنها گفت که شما مقاومت و ایستادگی کنید، بعد شاهد ناکارآمدی، عدم‌شایسته‌سالاری، هدررفت منابع‌ملی از طرق مختلف و نیز میدان‌دار شدن کاسبان تحریم باشند و همدلی و همنوایی از خود نشان دهند. با گذشت همه این سال‌ها و انباشت تجربه جمعی، مردم به‌خوبی توانایی تشخیص سره از ناسره را دارند و فرق دلسوز و خدمتگزار با مدیر رانتی، کارآمدی و ناکارآمدی، بهره‌وری از فشل‌کاری، مصلح و اصول‌مند با فرصت‌طلب، اشراف و آگاهی و برخورداری از برنامه و استراتژی هوشمند و مشخص با بی‌برنامگی و اهمال و فساد و… را می‌دانند.

همانگونه که در ابتدای مطلب به آن خاطره اشاره‌ای گذرا کردم، در روزهای ابتدایی انقلاب هم مردم هزاران مشکل ریز و درشت در اقتصاد و کیفیت معیشت خود داشتند؛ اما آن چیزی که آنان را به مثابه نخ تسبیح کنار هم نگه داشته بود، امید به منزله موتور محرک بود. اکنون آن امید و سرمایه اجتماعی بسیار نحیف شده، اما هنوز گسسته نشده و می‌توان با تغییر فرمان در مدل حکمرانی و لحاظ خواست و مطالبات عمومی، پیوستگی ملی را در برابر تهدیدات دشمن بیرونی دوباره احیا کرد؛ تغییراتی که شاید از منظر برخی سخت باشد اما شدنی است و با کمترین هزینه بالاترین آورده را برای منافع ملی و خیر عمومی در سپهر حکمرانی به همراه خواهد داشت.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار