مردی از تبار چاووش
استاد صدیق تعریف برخلاف بسیاری دیگر از هنرمندان دیگر که موسیقی را ابزاری برای کسب درآمد مالی خود یافتهاند، هنر خود را آلوده تجارت نکرده و بهرغم پیشنهادات بسیاری که طی این سالها داشته، راه گزیده کاری را طی کرده است.
پاییز سال 98، زمانی که هنوز خبری از همهگیری آن ویروس منحوس در ایران نبود، به لطف دوستی عزیز مجال دیدار و گفتوگو با صدیق تعریف –استاد آواز ایرانی- دست داد، قرارمان روز شنبه ساعت 3 عصر در منزل ایشان بود. طبق عادت همیشگی زودتر از موعد در محل قرار حاضر شدم و رأس زمان مقرر در منزل استاد آواز با یکدیگر دیدار کردیم. «استاد صِدّیق تعریف»، خلاف تصورم با رویی گشاده به استقبال آمدند و پس از گپ و گفتی کوتاه گفتوگوی ما آغاز شد. لحظهلحظهی این گفتوگوی جذاب 7 ساعته، مثالِ کلاس درسی بود که هر علاقهمندی را محو سخنان ایشان میکرد.
زمان به تندی سپری میشد و منِ عطشزده، با پرسشهای فراوان، خود را سیراب میکردم. گرچه این گفتوگوی طولانی بنا به دلایلی هیچگاه به مرحله چاپ نرسید، اما لذت همجواری در کنار استاد آواز و بهرهمندی از دانش و هنر ایشان خاطرهای فراموشنشدنی را رقم زد. صدیق تعریف را باید از وارثان کانون فرهنگی-هنری چاوش دانست؛ هنرمندی که با وجود سپریشدن سالهای بسیار از عمر این مرکز، نشان داده که تربیتیافته مکتب محمدرضا لطفی است و هنر را اسباب سوءاستفاده از مخاطب نمیداند. او برخلاف بسیاری دیگر از هنرمندان دیگر که موسیقی را ابزاری برای کسب درآمد مالی خود یافتهاند، هنر خود را آلوده تجارت نکرده و بهرغم پیشنهادات بسیاری که طی این سالها داشته، راه گزیده کاری را طی کرده است.
از استاد صدیق تعریف که شاگردان بسیاری را نیز پرورش داده اند، حدود 15 آلبوم به یادگار مانده است. با این وجود با نگاهی کوتاه به آثار منتشر شده با صدا و آوازهای ایشان میتوان دریافت که تمام این مجموعهها، جزو آثار ماندگار تاریخ موسیقی ایران محسوب میشوند. گرچه نباید این مهم را نادیده گرفت که گزیدهکاری بیش از حد و سکوت هنرمندان اینچنینی در شرایطی که به لطف بنگاههای تجاری هنری، تمرکز بر چگونگی تولید یک اثر هنری توسط هنرمند، جای خود را به تولید مجموعههای سهلالهضم مورد پسند توده جاهل داده است، میتواند عرصه را برای جولان سوداگران هنر و تهیهکنندگان ابنالوقت مهیاتر کند.
همین امر نیز سبب میشود تا در این فضای مِهآلود هنری که تمام ابعاد هنر را درگیر خود کرده است، انتظار فعالیت بیشتری از هنرمندان راستین که همچون مسیحان و منجیان این هنر ستمدیده هستند، بیشتر شود. صدیق تعریف نیز در زمره گوهران نایابی است که حضورش میتواند جانی تازه بر کالبد موسیقی دمیده و جلایی دیگرباره بخشد. ویژگیهای منحصربهفرد آواز و لحن او -که منبعث از زادگاهش، سرزمین کردستان است- همچنین رنگ صدای منحصربهفرد او سبب شده تا شکل متفاوتی از موسیقی را به سمع و نظر دوستدارن به موسیقی برساند.
جدای از تسلط تعریف به شعر و ادبیات ایرانی که نمونه آن را در کمتر آوازخوانی میتوان یافت، توجه ایشان به هنرمندان متقدم، همچنین بهرهگیری از اشعار شعرای معاصر همچون سیمین دانشور را از دیگر ویژگیهای آثار تعریف میتوان برشمرد همچنین نکته قابلتوجهی که میتوان در تصانیف تعریف که مزیّن به کلام سیمین بهبهانی است برشمرد آنکه، در حدود 5 تصنیفی که روی کلام سیمین بهبهانی توسط تعریف ساخته و اجرا شده است، بهجز غزل تصنیف آلبوم شیدایی که از دیوان اشعار این شاعره نامدار معاصر انتخاب شده است، مابقی اشعار پس از آهنگسازی و روی تصانیفی که ساخته شده است، سروده شده و ماحصل آن کلام تصانیفی مانند «افسانه»، «دیدی چه کردی با دلم» و... شده است.
تولید چنین آثاری حکایت از همنشینی ایشان با سیمین بهبهانی و تلمّذ از محضر این ادیب گرانسنگ داشته است، آنچنان که او بارها در سخنان خود از سیمین بهبهانی به نیکی یاد کرده و ایشان را همچون مادری معنوی دانستهاند. در کنار آن توجه به موسیقیدانان متقدّمی همچون طاهرزاده، قمرالملوک وزیری و علیاصغر کردستانی نیز در آثار تعریف بهچشم میخورد، احترام و ستایش به این گروه از هنرمندان تا اندازهای بوده که صدیق تعریف آلبوم «ماه بانو» را در سال 1378 به مناسبت چهلمین سال درگذشت قمرالملوک وزیری منتشر کرد. در این آلبوم آثاری از رضا محجوبی، ابوالحسن صبا، عارف قزوینی، مرتضی نیداود و علیاصغر بهاری که قبلترها توسط بانو قمرالملوک وزیری اجرا شده بود، توسط ایشان بازخوانی شده است.
جایگاه و پایگاه هنری تعریف و فعالیتهای درخشان هنری او که خود دانشآموخته تئاتر بوده، پرورشیافته مکتب بزرگانی چون بیضایی است و دستی در خوشنویسی نیز دارد؛ بر آنان که خاکخورده این هنرند غیر قابل کتمان است. این یادداشت کوتاه نیز که با اندکی تأخیر به مناسبت بیستوپنجم دیماه مصادف با سالروز میلاد ایشان ترقیم شد، بهانهای بود برای پاسداشت سالها فعالیت صادقانه والامردی که سزاوار ستایش و قدردانی بیش از اینهاست، عمرش دراز و بی گزند باد.