چه خوش است میوهفروشی...
مادامی که در مخیله سازندگان و تهیهکنندگان تلویزیون تعریف از خود در جریان باشد؛ باید دانست که اقبال کم است و هروقت این منمگفتنها جایی در کلام و لسان سازندگان نداشته باشد؛ آنگاه میتوان گفت برنامهای موفق است.

بهطور اتفافی و از روی حدس که جمعهها برنامه شهر فرنگ از تلویزیون پخش میشود با اجرای دوستداشتنی حمیدرضا مدقق؛ دقایقی به تماشایش نشستم. البته هنوز نمیدانم نام برنامه همین باشد و آیا پخش زنده یا بازپخش آن! چه که چند سال پیش؛ این برنامه از کنداکتور شب پنجشنبه برداشته شده بود. حال بگذریم از چرایی حذف این برنامه از ساعتی تقریباً مناسب و انتقال آن به صبح جمعه! یک ربع پایان برنامه بود.
گویا درباره برنامه «هفت» صحبت میکردند؛ برنامهای که بعد «فریدون جیرانی» دیگر قابل تأمل و تحمل نشد! از دورهای هم که «بهروز افخمی» آمد با آن مثلاً مطایبههای غیرقابل هضم و چهره بیحال و پوشش یکسان که برای مجریهای تلویزیونی آفتی است هم نمیدانیم که در کدام شبکه پخش میشود! همه اینها قلمی شد تا برسیم به نقطهای که میهمان برنامه مشغول صحبت بود. صاحب تریبونی که سالها بنا بر گفته خویش؛ در این برنامه حضور دارد. امیر قادری، منتقد قدیمی و بهروزی است. همه اِلمانهای جذب مخاطب در او تقریباً بارز است. قلم و سواد درخوری هم دارد.
ولی در این چند دقیقهای که مخاطب صحبتهایش بودم؛ نکتهای را برجسته دیدم و آن هم نگرهای نیست جز تعریف از خویشتن و به طریق اولی برنامه خودشان هفت! آسیبی که سالهاست در تلویزیون خودنمایی میکند. صحبت بر سر این برنامه نیست. بهطور اتفاقی دیده شد. آن هم برحسب علاقه راقم این سطور. منتقد و کارشناس برنامه هفت خیلی راحت از میزان موفقیت برنامهشان گفت.
از اینکه جزء برنامههای پرمخاطب تلویزیون است! و همه گروههای مرتبط و غیرمرتبط آن را نگاه میکنند! و در کوچه و خیابان از آن میگویند و بازخورد آن مشاهده میشود! آری چنین گفته میشود؛ درحالیکه خیلی از اهالی سینما (بهطور شاخص منتقدان) و مخاطبان حرفهای اصولاً نمیدانند که این برنامه 150دقیقهای چه شبی و از کدام شبکه پخش میشود! انگارهای که تلویزیون در پیش گرفته است، بدین شکل است که میوههایی (برنامهها) برای مخاطب تولید میشود.
اگر بازخورد داشت مثل برنامه «شیوه» شبکه چهار؛ که به پای خویشتن مینویسد و اگر هم دیده نشد و در جامعه دربارهاش حرفی زده نمیشود؛ بساط آن میوه را برای خود میچینند و با اشتیاق وافر از خویش پذیرایی میکنند! بر همین منوال بینندگان بالای 90درصد دارند! برنامههای تخصصی فینفسه ویترین قابل قبولی برای کارنامه مدیران تلویزیونی است.
مخاطبی برنامه تخصصی ورزش میپسندد، دیگری سیاسی و اقتصادی و غیره. حالیه کدام برنامه زنده یا غیرزنده گفتوگومحور این قابلیت جذب مخاطب را دارد که تلویزیون بتواند با آن فخر موجه بفروشد؟! بعد از «نودِ عادل»، کدام برنامه واجد این شرایط بود؟ اگر اشارهای هم به «شیوه» عطاالله بیگدلی شبکه چهار که گاهی مورد اقبال واقع میشود؛ میکنند به خاطر بودن افراد مورد وثوق جامعه، مسئله مورد بحث جامعه و بزنگاه خاص آن است و غیر که آن هم گاهی مورد نوازش قرار میگیرد!
اقبال داشتن برنامههای گفتوگومحور در تلویزیون نه از زبان سازندگان است؛ بلکه میزان اعتبار و دیده شدن واقعی آن در جامعه است. مثال روشن آن هم برنامه نود بود. همه اقشار فوتبالی و غیر آن هم بابت اجرای بیپیرایه عادل، آن را میدیدند. همین تبلیغ دهان به دهان گشتن برای این برنامه؛ بهترین مزیت بود. چه که نقبی در آن به همه مسائل جامعه ذیل انگاره بزرگتری چون فوتبال میزد.
اکنون آیا همین برنامه هفت که جامعیتی بهتر و بیشتر نسبت به ورزش (فوتبال) دارد، از این حربه رایگان استفاده میکند؟ مادامی که در مخیله سازندگان و تهیهکنندگان تلویزیون تعریف از خود در جریان باشد؛ باید دانست که اقبال کم است و هروقت این منمگفتنها جایی در کلام و لسان سازندگان نداشته باشد؛ آنگاه میتوان گفت برنامهای موفق است. هنوز هم خاطره برنامههای سینمایی چند دهه پیش با اجرای زندهیاد اکبر عالمی و جمشید گرگین در یادها جولان میدهد. سینما و غیرسینمادوستان آن دوره همزمان مخاطب آن برنامهها بودند.
کسی هم نمیآمد از خود بگوید. تازه آن دورانی که تلویزیون دست برتر داشت و رقیبی هم نبود! گویا برنامهسازان تلویزیونی همیشه خود را موفق میدانند و غیر آن امری بر آنان مشتبه نمیشود. غافل از آنکه این حرف اپرا وینفری را نادیده میگیرند که «وقتی میدانی در مسیر موفقیت قرار داری که کار خود را انجام دهی و دستمزدی بابت آن نگیری» که این خود امری است دیگر که همزمان پول هم بگیری، برنامه هم بسازی و از خود بگویی!