خواب آشفته تلویزیون
گویا تلویزیون خبر دیدار ریاستجمهوری با استاد موحد را چندان که باید و شاید پوشش نداد.
گویا تلویزیون خبر دیدار ریاستجمهوری با استاد موحد را چندان که باید و شاید پوشش نداد. خودم چون جعبه جادو به تعبیر زندهیاد هاشمیرفسنجانی را کم نگاه میکنم؛ اطلاع دقیقی ندارم. ولی از حاشیههای این دیدار چنین برآمده که تلویزیون به هر دلیلی این دیدار را دارای اولویت پخش ندانسته است.
البته بامداد شنبه رادیو پیام این خبر را پخش کرد و با گوش جان نیوش کردم. پس رادیو یک گام جلوتر از رقیب سنتی خویش بود در این دیدار. حال کاری به رقابت این دو نهاد مجزا از نظر تصمیمگیری نداریم که یکی تا حدودی بر روال و مدار مردم است و دیگری را سیاست؛ آنچه باب میل باشد، انجام میدهد و دایره مدارش تنگتر است. صحبت اما دلیل این دیدار است.
آن هم در هفته کتاب و کتابخوانی که قرار است «بخوانیم تا همدل شویم». آری همدل شدن هم بهحتم آدابی دارد و ادبی و رعایتی. بیدلیل که همدلی حاصل نمیشود. مراد از خواندن و پس ِآن همدل شدن؛ بهحتم فوایدی دارد که این شعار گفته میشود. استاد موحد که عمرشان دراز باد، نیازی به دیده شدن ندارند. آنانی که باید ایشان را درک کنند و از محضرشان درسآموزی؛ خود بهتر میدانند از چه مدخلی وارد شوند.
اگر جناب پزشکیان هم به دیدار ایشان تا لواسان میرود؛ بیشتر جنبه نمادین و احترام دارد و کیست که نداند این احترام فقط به سن و عمر گرانمایه ایشان نیست. بلکه علتالعلل این ملاقات ارج نهادن به خواندن و به طریق اولی دانستن بیشتر است و دادن اینگرا به جامعه کمخوان ایران که کشتیبان فرهنگ و هنر این دیار را سیاستی دگر آمده است.
اینکه تلویزیون در خواب آشفته خویش بهسر میبرد هم آنچنان غریب نیست. از تلویزیونی که «کتاب باز» نمیکند، برای مخاطب و همان یک برنامه را هم تحمل نمینماید؛ انتظار بیهودهای است که منتظر پوشش دادن چنین دیداری باشیم از سویش میماند وظیفه متولیان امر فرهنگ (وزارت فرهنگ) که از دریچه نگاه خودشان که حالیه آسودگی و فراغ بال بیشتری دارند؛ بدین امر تلاش بیشتری بگمارند.
بعد این دیدار که بنا بر دلایلی برای عموم مردم رسانهای نشد؛ این وزارتخانه با امکاناتی که دارد، کتابهای استاد را معرفی نماید. خدمات فرهنگی ایشان را برای نسل جدیدتر بیشتر بشکافد. فقط کافی است کتاب «ابنبطوطه» ایشان را بیشتر در گود نشان دهد. علت عقبماندگی جوامع اسلامی آن دوران که تاکنون نیز برخی از آن علتها مانده است را گوشزد کند. از نفت و کودتای آن بگوید.
این خواب آشفته را بهتر و مناسبتر برای کتابخوانها تفسیر کند. مهمتر از همه بودجهای برای ارزانتر کردن کتابهای ایشان برای تجدید چاپ اختصاص دهد. آری میتوان در برابر ناآگاهی عمدی تلویزیون به طریق دیگری، امر کتاب و کتابخوانی را ترویج کرد. نه ریاستجمهور توان آن دارد با این همه مشکلات داخلی و خارجی، گله از تلویزیون داشته باشد و نه افرادی در سطح و اندازه علمی و فرهنگی استاد موحد مشتاق چنین پیگیریهایی.
میماند آن وفاقی که پزشکیان منادی آن در کلام است و چه بستری بهتر از رادیو و تلویزیون که آن را بسط و گسترش دهد. وقتی دیداری ساده و فرهنگی چنین به در بسته میخورد؛ چگونه میتوان به آینده این نگره امیدوار بود؟ این خواب آشفته را درمان باید کرد که دیر میشود تا از خوابزدگی عمدی بیدار شویم و شوند...