مرگ خاموش در ساریگل/گزارش هممیهن درباره معدن سرب و روی آلبلاغ در اسفراین که در شرایطی غیررسمی هرسال موجب کشتهشدن کارگران میشود
حدود ۱۵ نفر از کارگران معدن آلبلاغ در سالهای گذشته حین برداشت کشته شدهاند و خبر کشته شدنشان تابهحال کمتر رسانهای شده است

اواسطه دهه 90، مردم ساریگل و روستاهای اطرافش در اسفراین در خراسان شمالی، به گوششان میرسید که کوه گنج درآورده؛ میشنیدند که «آلبلاغ» کرورکرور سرب و روی باارزش دارد که میتواند پولدارشان کند. همین شد که الاغ و قاطرهایشان را روانه کوه کردند؛ قیمت قاطری که آن زمان یک میلیون بود، به 10 میلیون تومان رسیده بود.
در روستاهای همان حوالی پیچیده بود که یکی از مردان محلی آنجا که خودش، این «گنج» را کشف کرده بود، یکشبه پولدار شده؛ همین شد که «مجید»، «حسن» و دیگر اهالی از روستاهای اطراف مثل «فرطان تازه»، روستایی از توابع بخش مرکزی اسفراین در خراسان شمالی که کارگران روزمرد ساختمانی بودند، قاطرهایشان را برداشتند و زدند به کوه. هر روز کارشان شده بود بالا رفتن، سرب و روی پایین آوردن و به دلالها فروختند. دلالهایی که پایین کوه میایستادند تا اهالی بروند و برایشان مطاع دلالی بیاورند. هر کیلو سنگ، 70 تا 80 هزار تومان. کارگرانی با درآمدی روزانه 5 تا 6 میلیون تومان.
چندسالی گذشت، وضع اهالی بهتر شده بود، «آلبلاغ» برایشان پول آورده بود؛ ماجرا کمکم در کل شهرستان اسفراین پیچید و دیگر آدمها حتی از زاهدان، زابل و چندین شهر دیگر میآمدند که سهمی از کوه از آنِ خود کنند. آنطور که اهالی آن منطقه به «هممیهن» میگویند، گاهی دهها نفر بهطور شبانهروزی سنگهای معدنی را از دل کوه بیرون میکشیدند.
اما برداشتهای غیراصولی از آن، کم کم باعث شد معدن آلبلاغ بریزد روی سر محلیها؛ روی سر «مجید نوری»، «حسن روشنی» و یک نفر دیگر از اهالی روستا «فرطان تازه» و چند روستای دیگر در همان اطراف. مردانی 30، 32 و 43 ساله فقیر، بیچیز، با چندین فرزند. آخرینشان سال 1400 در آلبلاغ کشته شد و آنطور که مردم محلی به «هممیهن» میگویند، تعداد کشتهها در این سالها خیلی بیشتر از این حرفها بوده اما چون معدن رسمی نبوده، در رسانهها هم پررنگ نشده.
گرچه «حسین حاجیبگلو» مدیرکل سابق صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی و «مهدی کرامتی»، فرماندار سابق اسفراین و مدیرکل کنونی صنعت، معدن و تجارت این استان به «هممیهن» میگویند، فقط 7 نفر در تونلهای این معدن جان باختهاند و از سهسال پیش این معدن سازماندهی و حفاظت شده، برداشتهای غیرمجاز از آن صورت نمیگیرد و به شرکت «فولاد سپاهان اصفهان» واگذار شده اما فعالان رسانهای اسفراینی که با «هممیهن» گفتوگو کردهاند، میگویند تعداد کشتهها بیشتر از این تعداد است.
«امین صمدی»، فعال رسانهای اسفراینی میگوید، تا جایی که اطلاع دارد هنوز هم مردم برداشتهای غیرمجاز از این معدن میکنند و دستکم ۱۰ تا ۱۵ نفر تابهحال جان خود را از دست دادهاند. «پوریا مسلمی»، دیگر فعال رسانهای در استان خراسان شمالی هم میگوید، تا یکسالونیم پیش تقریباً اگر نه هرماه، دستکم هر دوماه یکبار خبر فوتی از معدن آلبلاغ به گوششان میرسیده است: «این اتفاق بارها رخ داده؛ یکبار دونفر، بار دیگر پنجنفر و گاهی سهنفر جان خود را از دست میدادند.»
به گفته این فعال رسانهای، این معدن همچنان تعیینتکلیف نشده و سالهاست که بلاتکلیف مانده است: «هنوز هم تنها تعدادی کارگر به آنجا میروند، کار میکنند و خودشان محصول را به فروش میرسانند. هرچند درحالحاضر قاچاق غیرمجاز مثل قبل در آنجا وجود ندارد، چون منطقه را محافظت کردهاند. اما در بسیاری موارد امکان جلوگیری از حضور افرادی که در آنجا کار میکردند وجود نداشت، چراکه آنان نیازمند کار بودند و جای دیگری برای اشتغال نداشتند.»
معدن آلبلاغ اسفراین؛ از قاطرهای 10 میلیونی تا حفاظت
سال ۱۳۹۴ بود که فردی، معدن «آلبلاغ» را پیدا کرد و دید که در آن ذخایر ارزشمند سرب و روی وجود دارد. او شبانه به آنجا میرفت، کاوش میکرد، سرب و روی استخراج میکرد و میفروخت. اهالی منطقه میگویند همین شد که آن مرد در مدت کوتاهی یکشبه میلیاردر شد. مردم هم با دیدن آن فرد، تصور کردند که این کوه گنجی پنهان دارد.
بهتدریج با قاطرهای خود راهی کوه شدند، به امید آنکه آنها هم پولدار شوند. در همان سالها، قاطری که یکمیلیون تومان قیمت داشت، تا ۱۰ میلیون تومان خریدوفروش میشد؛ چون تنها راه رسیدن به معدن، همین حیوانات باربر بودند. وقتی بار قاطرها پر از سنگهای سرب و روی میشد، دلالها پایین کوه منتظر میماندند تا آنها را بخرند. سنگها را میخریدند، بار کامیون میزدند و به سمت زنجان میبردند.
حالا معدن آلبلاغ در ارتفاعات پارک ملی ساریگل اسفراین، سالهاست به یکی از پرچالشترین معادن کشور بدل شده است؛ معدنی با ذخیره برآوردی حدود ۵۰۰ هزار تن سرب و روی با عیار ۳۰ درصد که بهجای آنکه فرصت توسعهای برای خراسان شمالی باشد، سالها درگیر برداشتهای غیرمجاز، ناامنی و تعلل مدیریتی بوده است.
با افزایش دامنه این بحران، نهادهای امنیتی و قضایی وارد عمل شدند. دادستانی اسفراین برای دلالان عمدهای که پشتصحنه این برداشتها بودند، پرونده قضایی تشکیل داد. پس از سالها بلاتکلیفی، وزارت صمت و سازمان زمینشناسی با همکاری ایمیدرو، مطالعات تفصیلی روی ذخایر انجام دادند. نتیجه این شد که گواهی کشف معدن آلبلاغ صادر شد و در ادامه، شورای عالی محیطزیست هم مجوز زیستمحیطی بهرهبرداری را صادر کرد تا اینکه بهتازگی این معدن به شرکت فولاد سپاهان اصفهان واگذار شده است.
این تصمیم عملاً بهمعنای عبور از مرحله شناسایی و ورود به فاز بهرهبرداری قانونی است اما نارضایتی مردم محلی را بهدنبال داشته؛ «امین صمدی»، فعال رسانهای اسفراینی درباره رونق اقتصادی کوتاهمدت این فعالیتها به «هممیهن» میگوید میگوید، بسیاری از روستاهای اطراف معدن آلبلاغ مدتهای زیادی از این راه درآمد خوبی داشتهاند: «حدود سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹، سنگهای استخراجشده از این معدن تا کیلویی ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان معامله میشد. در همان زمان، افرادی بودند که روزانه پنج تا شش میلیون تومان درآمد داشتند. اما در ادامه بهدلیل برداشتهای غیرمجاز، کوه کمکم شروع به ریزش کرد و چندیننفر کشته شدند. آمار دقیق فوتیها را نمیدانم، اما دستکم ۱۰ تا ۱۵ نفر جان خود را از دست دادند.»
صمدی درباره ورود نهادهای رسمی به ماجرای این معدن میگوید، بهدلیل این وضعیت، شورای تأمین استان وارد عمل شد و جلوی این فعالیتها را گرفت: «اما باز هم عدهای بهدلیل بیکاری و شرایط اقتصادی سخت، بهصورت غیرقانونی به معدن میرفتند و دچار حادثه میشدند، تا اینکه سرانجام منطقه بهطورکامل بسته شد.» «حسین حاجیبگلو»، که از اواخر سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی بوده است، به «هممیهن» میگوید که در دوره مدیریت او، معدن آلبلاغ توانست مجوز بگیرد تا بهتعبیر خودش، «به این معدن هویت داده شود».
«مهدی کرامتی»، فرماندار سابق اسفراین و مدیرکل کنونی صنعت، معدن و تجارت استان خراسان شمالی هم در گفتوگو با «هممیهن» درباره روند شکلگیری و سرنوشت معدن آلبلاغ میگوید: «فکر میکنم از سال ۱۳۹۶ بهبعد بود که محلیهای منطقه ساریگل به معدن آلبلاغ رفتند و خودشان آنجا را شناسایی کردند. پس از بررسیهای اولیه، مشاهده کردند که مواد معدنی باارزشی با عیار بسیار خوب در آن محدوده وجود دارد. حتی در همان برداشتهای سطحی، عیار بسیار مطلوب سرب و روی بهچشم میخورد. بهمرور زمان تراکم جمعیتی در منطقه افزایش یافت و برداشت غیرمجاز آغاز شد. از آنجا که معدن در محدوده حفاظتشده محیطزیست قرار داشت، وزارت صمت ناچار به ورود شد.»
او تأکید میکند که این معدن ابتدا توسط محلیها شناسایی شد، سپس بهدلیل قرار داشتن در محدوده حفاظتشده محیطزیست با چالشهای حقوقی و حفاظتی روبهرو شد. بهگفته کرامتی، از سال ۱۳۹۹ با استقرار تیم حفاظتی برداشتهای غیرمجاز متوقف شد و درنهایت در سال ۱۴۰۱ پروانه بهرهبرداری صادر گردید؛ اما گام نهایی یعنی آغاز فرآوری و استخراج رسمی، همچنان محقق نشده است.
او درباره چالشهای میان دستگاهها میگوید، در آن مقطع، اختلافاتی میان اداره کل صمت و محیطزیست بر سر مباحث حفاظتی وجود داشته و نهایتاً مقرر شده با مصوبه شورای عالی محیطزیست، این محدوده از منطقه حفاظتشده خارج شود و در قالب همان فرآیندهای متعارف مرتبط با معادن پیگیری شود. کرامتی درباره اقدامات اولیه پس از این تصمیم میگوید: «در گام نخست متولی مشخصی وجود نداشت. شرکت ایمیدرو وارد شد و مطالعات خود را آغاز کرد. به موازات، پیمانکار حفاظتی هم انتخاب شد و عملیات پاکسازی منطقه انجام گرفت. از سال ۱۳۹۹ همزمان با آغاز مباحث حفاظتی، تیم حفاظت در محل مستقر شد. از همان سال برداشتهای غیرمجاز کاهش یافت و عملاً به صفر رسید. تیم حفاظتی حضور داشت و همزمان شرکت ایمیدرو مطالعات خود را ادامه داد. پس از آن، پروانه اکتشاف اخذ شد، مطالعات تکمیلی صورت گرفت و گواهی کشف دریافت شد. با فراهمشدن الزامات لازم، پروانه بهرهبرداری هم صادر شد.»
کرامتی درباره مرحله جدید فعالیتهای معدنی میگوید، در سال ۱۴۰۱ این روند به صدور پروانه بهرهبرداری انجامیده است: «پروانه بهرهبرداری شرکت ایمیدرو صادر شد که برای استخراج، الزاماً باید پیمانکار انتخاب کند. بدینمنظور مزایده برگزار شد. یکی، دو شرکت کنسرسیومیِ زیرمجموعه فولاد مبارکه اصفهان در این مزایده شرکت کردند و بهعنوان برندگان معرفی شدند. در پکیج مزایده، بحث استخراج و فراوری مطرح بود. در سال 1402 کماکان این پروسه در حال پیگیری بود و بهموازات، از فعالان اقتصادی منطقه هم پیگیری میکردند که بخشی از کار را انجام دهند.»
کرامتی درباره وضعیت فعلی پروژه هم میگوید پس از مدتی توقف، پیمانکار وارد عمل شده و کار خود را آغاز کرده است: «اجرای راه دسترسی به معدن شروع شد و حفاظت از محدوده، همچنان استمرار دارد. پیمانکار، راه دسترسی را برای ادامه فعالیتهای خود آماده میکند. اما گام نهایی، یعنی راهاندازی واحد خُردایش و فرآوری و آغاز استخراج رسمی، هنوز باقی مانده است. این مرحله باید انجام شود تا از وضعیت فعلی ـ که بیشتر به برداشت و پاکسازی باطلهها شباهت دارد ـ عبور کرده و وارد فاز رسمی استخراج و فرآوری شویم. باید مجوزهای لازم از سوی وزارت صمت صادر شود و حمایتها دراینباره خوب بوده است.»
او میگوید: «ما همچنین تصمیم گرفتیم شهرک صنایعمعدنی در شهرستان اسفراین ایجاد کنیم. چون در این محدوده، معادن صنایع فلزی هم وجود دارد؛ مثل مس. مقدمات این کار انجام شده و در روزهای آینده، نهایی خواهد شد. با این کار، ما تسهیلگری خواهیم کرد و فرآیند فرآوری برای کسانی که میخواهند معادن را بهدست بگیرند، انجام میشود.»
«جوانهای ما زیر آوار ماندند»
یکی از اهالی روستای «فرطان تازه» از توابع شهرستان اسفراین درباره سرنوشت معدن آلبلاغ به «هممیهن» از آدمهایی میگوید که به شوق پولدارشدن، به دل کوه میزدند و کوه جنازهشان را پس میداد: «کسی که پولدار باشد، هیچوقت نمیرود در معدن دنبال سنگ. آنقدر بین همه پیچید که اهالی دارند از آلبلاغ برداشت میکنند که بالاخره ریختند و آن را بستند. قرار بود معدن را مردمی کنند تا مردم بتوانند از سود آن استفاده کنند، اما این اتفاق نیفتاد. چندیننفر آنجا بهخاطر ریزش معدن کشته شدند. همه نیروی کار جوان بودند. همهشان متأهل بودند؛ یکی از آنها دو تا بچه داشت، دیگری سه تا. حالا هیچکدامشان دیگر در قید حیات نیستند. همسر یکی از آنها مانده با سه بچه و خودش باید همه را مدیریت کند. همسران این افراد حالا با سختی زندگی میگذرانند؛ کارگری میکنند تا خرجشان را دربیاورند.»
او میگوید وقتی این افراد کشته شدند، دولت ورود کرد و معدن را بست. مأمور گذاشتند و حالا نیروی نظامی از معدن حفاظت میکند: «تازه شرکت فولاد سپاهان اصفهان قرار شده کارهای اکتشافی را انجام دهد تا معدن به بهرهبرداری برسد.» این روستایی درباره گذشته معدن میگوید: «از چندینسال قبل، برداشت از معدن توسط افراد غیرمجاز انجام میشد، اما کسی اطلاع نداشت که سنگهای آن چیست و چه ارزشی دارد. چون برداشتها غیراصولی بود، با کوچکترین باران، کوه ریزش میکرد. آنقدر این خبرها پیچید که از شهرهای دیگر هم مردم برای برداشت میآمدند؛ از جایجای خراسان شمالی، جنوبی، رضوی و حتی زاهدان. از همهجای ایران میآمدند؛ یا بهعنوان خریدار یا بهعنوان کارگر. کارگران خودشان سنگها را وزن میکردند و همان پایین کوه میفروختند. از طلا و مس گرفته تا سرب و روی؛ هرچیزی آنجا پیدا میشود.»
او درباره مطالبات امروز مردم هم میگوید؛ «حالا که راه درآمد مردم از این معدن کم شده، اهالی میخواهند سهامدار معدن باشند؛ مثل تجربه نیشکر هفتتپه. آقای نماینده محترم اسفراین هم قول داده که مردم در آنجا سهامدار شوند. آنزمان که مردم میتوانستند به معدن بروند، سرقت در سطح خراسان شمالی خیلی کم شده بود و مردم کلاً درگیر معدن بودند؛ ولی متاسفانه از زمانی که معدن را بستند دیگر باز ناامنیها و مشکلات اینجا زیاد شده است.»
«پوریا مسلمی»، فعال رسانهای اسفراینی هم با یادآوری حوادث تلخ این معدن میگوید، تا سال گذشته یا یکسالونیم پیش تقریباً اگر نه هرماه، دستکم هر دوماه، خبر فوتی از آنجا به گوش میرسید: «در یک تا دو سال گذشته، این اتفاق بارها رخ داد؛ یکبار دو نفر، بار دیگر پنجنفر و گاهی سهنفر جان خود را از دست دادند. همواره خبر کشتهشدن میرسید. کارگران بهدلیل ورود غیراصولی به معدن با ریزش مواجه میشدند. برداشتها عملاً غیرقانونی انجام میشد و حتی با الاغ به منطقه میرفتند. بسیاری از کارگرانی که جویای کار بودند، به برداشت غیرمجاز روی میآوردند، مواد معدنی را به دلالان میسپردند و دلالان نیز با قیمت بالا آن را به فروش میرساندند.»
مسلمی تأکید میکند که این بلاتکلیفی همچنان ادامه دارد: «این قضیه هنوز هم تعیینتکلیف نشده و سالهاست که بلاتکلیف مانده است. با وجود وعدههای چندین نماینده طی سالهای اخیر، هنوز نتیجهای بهدست نیامده است. چون معدن بهشکل رسمی فعالیت نمیکرد، تلفات هم چندان رسانهای نمیشد. اکنون هم بهنظر میرسد که کارفرمای مشخصی وجود ندارد؛ تنها تعدادی کارگر به آنجا میروند، کار میکنند و خودشان محصول را به فروش میرسانند.»
«حسین حاجیبگلو»، مدیر کل سابق صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی هم تأیید میکند که دلیل کشتهشدن چندنفر در سالهای گذشته در این معدن، برداشتهای غیرمجاز بوده است: «پیش از واگذاری معدن به ایمیدرو، تلفات وجود داشت. اما از اواخر سال ۱۳۹۹ که من مسئولیت گرفتم، دیگر کسی در این معدن کشته نشد. از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، هیچ گزارشی از فوتی به گوش نرسید، درحالیکه تا قبل از آن حدود ۸ نفر بهدلیل ریزش معدن جان خود را از دست داده بودند.»
«مهدی کرامتی»، فرماندار سابق اسفراین و مدیرکل کنونی صنعت، معدن و تجارت استان خراسان شمالی اما میگوید در سالهای 97 و 98 که برداشتهای ناایمن از معدن آلبلاغ انجام میشد، چند ریزش اتفاق افتاد و این معدن دیگر کشتهای نداشته است: «از سهسال پیش تیم حفاظتی مستقر است و کارش را انجام میدهد. »
معدن برای اصفهانیها نه اسفراینیها
گرچه نماینده مردم اسفراین در مجلس اخیراً تأکید کرده است که درآمدهای این معدن میتواند موتور توسعه زیرساختی در خراسان شمالی شود بااینحال، کندی پیشرفت طرحهای اجرایی، نبود صنایع پاییندستی و پیچیدگیهای محیطزیستی باعث شده افکار عمومی منطقه با نوعی تردید به آینده معدن نگاه کند. ازطرفی، یکی از اقدامات جنجالی در مسیر قانونی کردن معدن آلبلاغ، تصمیم برای سهامدار کردن ۳۴ هزار خانوار منطقه اسفراین در مناطق «بام» و «صفیآباد» در قالب یک تعاونی بود. هدف از این کار، مردمیسازی بهرهبرداری و جلوگیری از خامفروشی عنوان شد، اما کارشناسان معتقدند تا زمانی که زیرساختهای فرآوری ایجاد نشود، معدن آلبلاغ همچنان درگیر خامفروشی و فرصتسوزی خواهد بود.
بعضی از مسئولان محلی اسفراین دلشان میخواسته سهامداران این معدن، خود مردم باشند: «از معدن برسد بهدست خود مردم.» اما بعد از فرازونشیبهای زیادی که معدن آلبلاغ در این سالها گذرانده، این اتفاق نیفتاد. «پوریا مسلمی»، فعال رسانهای میگوید که حتی بحث تشکیل تعاونی در شهرستان اسفراین برای مشارکت مردم هم مطرح شد. قرار بود مردم سرمایهگذاری کنند، برداشت انجام شود و سود آن به سهامداران محلی برسد تا سرمایه از استان خارج نشود. اما با وجود همه این طرحها، هنوز اتفاقی نیفتاده است.»
این فعال رسانهای با تأکید بر ارزش و حساسیت این معدن ادامه میدهد: «معدن آلبلاغ همواره پرحاشیه بوده و مردم روی آن حساسیت داشتهاند. این معدن بسیار ارزشمند است و بهتعبیر عامیانه، هر کسی تمایل داشته این لقمه چربونرم را در اختیار بگیرد. از آغاز تاکنون، هیچ متولی مشخصی نداشته است؛ از شرکتهای ملی گرفته تا صنایع بزرگ، همگی مطرح بودهاند.»
«حسین حاجیبگلو» مدیرکل سابق صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی به «هممیهن» میگوید تمام تلاشاش این بوده که مردم سهامدار این معدن باشند، اما موضوع روند دیگری را طی کرده است؛ بهگفته او، نماینده اسفراین پیگیر موضوع مردمیسازی معدن بوده است، اما پیش از آغاز مسئولیت حاجی بگلو، معدن به ایمیدرو واگذار شده بود: «بهدلیل اینکه فرآیند قانونی واگذاری انجام گرفته بود، مردمیسازی معدن با مشکل روبهرو شد. همان زمان گفته شد که این معدن متعلق به اسفراینیهاست و باید غریبهها و اصفهانیها کنار گذاشته شوند، اما درنهایت فولاد مبارکه اصفهان در مزایده برنده شد و مسئولیت استخراج معدن را بهدست گرفت.»
حاجیبگلو در توضیح موضع خود میگوید: «ما میخواستیم سود معدن به مردم داده شود، اما برخی معتقد بودند، مردم منطقه میتوانند در معدن کار کنند و ازاینطریق درآمد داشته باشند. هدف ما این بود که خود مردم سهامدار باشند، اما چنین اتفاقی نیفتاد. ما مجوزها را صادر کردیم تا معدن رسمیت و هویت پیدا کند، بااینحال برخی از مسئولان دراینزمینه بیراهه رفتند.»
او میگوید: «در سال ۱۴۰۲ پروانه معدن صادر شد. درحالحاضر معدن حفاظت میشود و شرکت فولاد مبارکه اصفهان قرار است از این پس عملیات برداشت را انجام دهد، هرچند هنوز به این مرحله نرسیدهایم. مردم عادی هم از دوسال پیش دیگر نمیتوانند وارد معدن شوند، هرچند احتمال سوءاستفاده دراینزمینه همچنان وجود دارد.»
«امین صمدی»، فعال رسانهای اسفراینی اما میگوید این معدن همچنان بلاتکلیف است: «در سال ۱۳۹۹ استاندار دستور داد که این معدن باید سازماندهی شود. اما با تغییر دولت و استاندار، عملاً هیچ اتفاقی رخ نداد. در سال ۱۳۹۲ و همزمان با انتخابات مجلس، آقای قوامی با وعده واگذاری معدن به تعاونیهای مردمی کاندیدا شد و در جریان سفر رئیسجمهور هم این قول داده شد که معدن به مردم واگذار شود تا درآمدش برای آنها باشد.» این فعال رسانهای درباره وعدههای اخیر مسئولان هم میگوید: «حدود دوماه پیش، نماینده اسفراین در مجلس از وزیر صمت سوال کرد که چرا با وجود دستور رئیسجمهور مبنی بر واگذاری معدن آلبلاغ به تعاونیهای مردمی، هنوز هیچ اقدامی انجام نشده است. تا جایی که اطلاع دارم، مزایده تاکنون برگزار نشده است.»
او در پایان وضعیت امروز معدن را چنین توصیف میکند: «تا آنجا که اطلاع دارم، همچنان مردم برداشتهای غیرمجاز از این معدن انجام میدهند. مگر مردم از چیزی مفت دست میکشند؟ بهویژه با این اوضاع اقتصادی!»
«پوریا مسلمی»، دیگر فعال رسانهای اسفراینی درباره وضعیت معدن آلبلاغ هم میگوید این معدن، سالهای سال است که بهدلایل مختلف تعیین تکلیف نشده است: «اختلافاتی که نمایندگان وقت مجلس با وزارت صمت داشتند، دلیل این بلاتکلیفیها بود. وزارت صمت میخواست این معدن به سرمایهگذاران بزرگتر واگذار شود و برای این واگذاری رانت وجود داشت. در مقطعی نماینده وقت اسفراین تأکید کرد که باید مردم سهامدار این معدن باشند. مدتی نیز کارها انجام شده بود و فقط امضای مدیرکل پیشین صمت باقی مانده بود تا پرونده بسته شود، اما مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی بهدلیل فشارهایی که وجود داشت از امضای نهایی خودداری کرد.»
او درباره روندهای اداری مرتبط با معادن میگوید: «در پهنههایی که شناسایی میشوند، وزارت صنعت، معدن یا اداره کل صنعت و معدن استان اقدام به شناسایی و سپس آن را واگذار میکند. معمولاً از طریق مزایده واگذاری انجام میشود، پیمانی بسته میشود و شرکتی کار را در دست میگیرد. این شرکتها با تعهداتی همراه هستند؛ ازجمله تعداد نیروهایی که باید از میان بومیان یا غیربومیان جذب کنند و سایر موارد. بااینحال تا جایی که اطلاع دارم، معدن آلبلاغ صرفاً شناسایی شده و هنوز واگذاری صورت نگرفته است. وزارت صمت تنها شناسایی را انجام داده است.»