همچنان تاریک
«تار تاریکی» سومین رمان بهاره ارشدریاحی، پس از «تقویم تصادفی» و «خواب خاک» است.
«تار تاریکی» سومین رمان بهاره ارشدریاحی، پس از «تقویم تصادفی» و «خواب خاک» است. او البته پیش از این تجربهها، خود را وقف نوشتن داستان کوتاه کرده بود. در سالهای اخیر اما آنچه از او به دست مخاطبان میرسد رمانهایی است که بهطور مشهود از فرمالیسم نهچندان پنهان موجود در مجموعهای چون «لیتیوم کربنات» بهعنوان اولین مجموعه داستان کوتاه او، فاصله گرفته و به زبانی عامهفهمتر، بیانی قصهگوتر و داستانهایی جمعیتر (و البته نه لزوماْ اجتماعیتر) درآمده است.
این روند حتی در سیر رمانهای او نیز دیده میشود؛ چنانکه میتوان گفت «تار تاریکی» نسبت به «تقویم تصادفی» رمانی داستانیتر است، قصه و هیجان و خردهروایتهای بیشتری دارد و در آن تصویرهای بیشتری ساخته میشود. تعداد شخصیتهای دخیل در سیر داستان نیز افزایش یافته و رویهمرفته مجموع این شرایط، از «تار تاریکی» رمانی ساخته است که خواننده جویای داستان هیجانانگیز و دلهرهآور با تهمایههای روانشناختی و سویههای کمسوی اجتماعی را حداقل تا پایان داستان با خود همراه میکند.
رمان داستان دختری است بهنام دنا که ناخواسته به تنها میراثبر ورشکستگی پدرش، ارسلان جابری بدل شده و میکوشد راهی برای برونرفت از این معضل که تمام ابعاد زیستی و ذهنی او را دچار بحران کرده است، بجوید. در این مسیر او درگیر ماجراهایی رازآلود، پلیسی و جنایی میشود و در اینجا نویسنده ما را با کاراکترهایی آشنا میکند که همگی همانطور که در قواعد ژانر تریلر مرسوم است، مرموز، مبهم، پیچیده یا پیچیدهنما و خاکستری هستند.
دنا نیز خود چنین رفتار میکند و گام به گام از معصومیتی که شاید برای خواننده در صفحات آغازین داستان میتواند از او به ذهن متبادر شود، فاصله میگیرد. آنچه اما در این میان همچنان به او وجهی اخلاقی میبخشد، هدفی است که او در سر میپروراند و آن رهایی پدر از غربت و ورشکستگی است.
همین هدف است که ازقضا دستمایه بیرونزدن دنا از خانه و تحول روایت ارشدریاحی نیز میشود زیرا اینجا دیگر کمتر نشانی یافت میشود از آن محصوربودنی که داستان کوتاه ایرانی، عموماً در تاریخ خود دچار آن بوده و بین ذهنگرایی و آپارتماننشینی به تکرار افتاده تا آنجا که در دهه ۱۳۸۰ بهخصوص در آثار نویسندگانی چون زویا پیرزاد و فرییا وفی، زنهای محور داستان، رهایی را در ذهن خویش در وهله نخست و بازتنظیم روابط در سطح خانه در وهله بعدی باز میجوید.
ازقضا ارشدریاحی هم در آغاز داستاننویسی خود بیشتر بر چنین رویهای عمل میکرد و برای نمونه حتی در رمان «تقویم تصادفی» نیز بیشتر بدانچه برخی آن را «چخوفیسم ایرانی» نامیدهاند، متمایل بود. در این گرایش، تمرکز بر روایت زندگی روزمره آدمیان در روابط فردی و در حدیث نفس گوییهای درونی است. اهمیت «تار تاریکی» اما لااقل در سیر داستاننویسی ارشدریاحی آن است که در اینجا، شخصیت اصلی داستان به مراوده، مجادله و مناظره با افراد گوناگون وادار میشود و از پس این تقلاهای گاه متلاشیکننده، به درکی دیگرگونه از خود نیز میرسد.
این درک دگرگونه، البته به کمال نمیرسد یا شاید به کمال روایت نمیشود. بخشی از این امر به این دلیل است که نویسنده همچنان رگههایی از چخوفیسم پیشگفته را در قلم خود ذخیره دارد و چهبسا ناخواسته بر کاغذ جاری میکند. گویی او گاه گمان میبرد بدون وجود ارجاعاتی از اوهام و رویاها، خیالات و خوابهای دنا، شخصیت دختری جوان و دانشجویی فوق لیسانس ادبیات برای خواننده پرورانده نمیشود.
آری، شاید نیز چنین باشد، اما چه بهتر بود که این واکاوی ژرفاهای درونی و اعماق روانی دنا و حتی سایر شخصیتهای تاثیرگذار داستان، از خلال سنخ تعاملات این شخصیتها در موقعیتهای داستانی ظهور و بروز پیدا میکرد و درک میشد. ازقضا، اینجا همانجایی است که اقتصاد داستان دچار رکود است و عرضه نویسنده با تقاضای خواننده همخوانی ندارد.
برای نمونه شخصیتهایی که در داستان حضور دارند، از طبقات اقتصادی مختلف اجتماعند و این جان میدهد برای بازنمایی طبقات و شئونات فرهنگی و اجتماعی شخصیتهای داستان تا از این طریق ما برای مثال عشق میان دختر و پدری ثروتمند را دریابیم یا بفهمیم چرا مرجان چنین میکند و ابطحی چنان میکند. کمبود چنین بازنماییهایی اما گاه در برساختهنشدن روایتها موثر است.
در اینجا البته توجه به یک نکته اهمیت دارد. در سالهای اخیر ما شاهد توجهی اغراقگونه به این برساختهای بهخصوص جنوبشهری هستیم که در تقلیلگرایی مشابه بازنماییهای صداوسیمایی از طبقات شمالشهری هستند. خوشبختانه «تار تاریکی» اگر در زمینه بازنماییهای اقتصادی و فرهنگی کمبودهایی نیز دارد، دچار آن تورم و تقلیل نیست. با این همه، دنا بهعنوان شخصیت اصلی رمان، همچنان در تاریکی به سر میبرد و وجوهی از شخصیت او برای ما مغفول است.
این ابهام بهخصوص آنجا مایه گرفتاری میشود که شیوه تعاملی رمان و ایجاد مسیرهای متفاوت برای شخصیت اصلی که انتخاب هرکدام او را به فصلی دیگر و سرنوشتی متفاوت میکشاند، با قابلیتها و محدودیتهای دنا یا سایر شخصیتها که نزد خواننده آشکار شده است، گاه تناسبی معنادار ندارد و تصمیمهای او را امری منعندی جلوه میدهد.
تار تاریکی
نویسنده: بهاره ارشدریاحی
انتشارات: لف
قیمت: 280 هزار تومان