آرشیوهای موسیقی را آزاد کنید
یکی از دلایل نگهداری آرشیوهای دولتی و سازمانی این است که چراغ هدایتی باشد برای روزهایی که تنگناهای زمانی و مکانی مسائل را تنیده در خود میکند.
آرشیوهای هنری برخلاف آرشیوهای تاریخی زمانمند نیستند و در هر دوره میتوانند تاثیر بالای خود را داشته باشند. اجراهای موسیقی در تالارها و جشنوارههای دولتی همه ضبط تصویری میشود و در آرشیو آن سازمان وجود دارد. آرشیوهای قبل از انقلاب که بالاخره معلوم نشد چگونه سر از شبکهای خارجنشین درآورد و بهمرور در حال پخش شدن است.
اما دوران طلایی موسیقی دستگاهی و نواحی در دهههای ۷۰ و ۸۰ که آثار بسیار ارزشمندی تهیه و تولید شد و آنزمانها که کنسرتهای جدی برقرار بود، جشنوارهها اعتباری داشت و هنرمندان مطرح و بعضاً مستقل در آنها شرکت میکردند آرشیو دو نهاد انجمن موسیقی ایران و بنیاد رودکی (تالار وحدت) را قابل اعتنا کرده است. نمیدانیم این آثار هنوز بهصورت نوارهای ویاچاس وجود دارد یا تبدیل یافتهاند که اگر هنوز بهصورت سابق باشد خطر از بین رفتن آنها وجود دارد.
هرازگاهی به مناسبتی قسمتی از یک برنامه آرشیوی این دو مجموعه منتشر میشوند و انگاری برای علاقهمندان خودنمایی میکنند و توان آرشیوی خود را به رُخشان میکشند. متاسفانه مشاهده شده که همین اندک دقایق نیز صدا و تصویر سینکشده ندارند که نشان از تبدیل ناشیانه آنها توسط ابزارهای آماتور است.
موسیقی در این روزگار احوال خوشایندی ندارد بنا به دلایلی که بارها گفتهایم و گفته شده مانند؛ عدم بهرسمیت شناختن، عدم توجه صداوسیما به موسیقی جدی و عدم نمایش ساز و برنامههای جدی موسیقی، عدم آگاهی مدیران تصمیمگیر و تصمیمساز نسبت به هنر موسیقی، عدم درک شرایط زمانی توسط مسئولین و سیر در دنیای خیالی ساختهشده ذهنشان و دهها دلیل دیگر که بهنظر میرسد گوش شنوایی لااقل تا امروز که این نوشته مرقوم میشود، وجود ندارد.
یکی از دلایل مهم این آشفتگی عدم اجرای موسیقیهای جدی در سطح جامعه است که آن هم دلایل متعددی دارد که مهمترین آن عدم حمایت دولتی و عدم اعتماد هنرمندان نسبت به شرایطشان است. حال که این عرصه خالی شده است بسیار وقت مناسبی است که با آزاد کردن آرشیوهای تصویری موسیقایی و در اختیار همگان قرار دادن آنها، نفسی تازه در موسیقی ایران دمیده تا نسلهای جوانتر بتوانند آن فضاهای جدی را درک کنند.
آرشیوهای موسیقی که مهمتر از پایاننامههای علمی نیست که بعد از چند سال آزاد شده و در اختیار همه قرار میگیرد. مضاف بر اینکه بعضی از این آثار بهصورت آلبوم صوتی در زمان خودش منتشر شده است و الان ارجاع تصویری و بازیابی ذهنیت متمرکز آن دوران بر موسیقی جدی است.
نگهداری و خاک خوردن این آرشیوها به چه کار خواهد آمد وقتی که در روزگار لازم و شرایط مناسب در اختیار هنرمندان و حتی علاقهمندان آن قرار نگیرد. بالاخره این نگرانی وجود دارد که سرنوشت این آرشیوها هم به سرنوشت آرشیوهای صداوسیما دچار شود. چرا بهصورت رسمی و مدیریتشده این آثار در اختیار مخاطبش قرار نگیرد. بسیاری از آن بزرگان هنر موسیقی سر در خاک نهادهاند و تنها اندکی از آنها باقی ماندهاند که حتماً از این مسئله استقبال خواهند کرد که تاریخ هنرِ دورانی مؤثر بازخوانی خواهد شد.