| کد مطلب: ۵۵۰۴۵

روایت عمادالدین باقی از جامعه مدنی و جنگ

عمادالدین باقی نوشت: در فقدان نهادهای مدنی، بحران‌ها مستقیماً به حوزه سیاست اصابت کرده و موجب تقابل می‌شود. اما نهادهای مدنی به عنوان میانجی عمل کرده و با تبدیل شدن به سخنگوی نارضایتی‌ها و مذاکره و راهگشایی، می‌توانند بحران‌ها را درون خود جذب و حل ‌کنند و به عامل سازنده برای تغییرات و اصلاحات مدنی بدل سازند.

روایت عمادالدین باقی از جامعه مدنی و جنگ

به گزارش هم‌میهن آنلاین، عمادالدین باقی در روزنامه ایران نوشت: 

 از آنجا که بسیاری از مردم ما تاریخ نمی‌دانند یا نمی‌خوانند، کمتر کسی آگاه است که تا پیش از تشکیل سازمان ملل متحد، تمام کشورها و جوامع در سراسر جهان مانند دریاهای مواج دائماً اسیر موج‌های جنگ بودند و زمان‌های کوتاهی پیش می‌آمد که آرامش و صلح برقرار باشد.

تمام کشورهای همسایه دائم با هم در رقابت و ستیز بودند و در داخل هم گروه‌های ذینفع و باندهای قدرت پیوسته در نبرد بودند که گاهی این جنگ قدرت داخلی به جنگ‌های بیرونی هم پیوند می‌خورد. اصل تنازع بقا عمومی‌ترین و رایج‌ترین اصل زندگی بشر بود. هر گروهی و کشوری که ضعیف‌تر بود فوراً طعمه می‌شد و برای طعمه نشدن باید قوی می‌شد و خود را گسترش می‌داد و اگر از گسترش باز می‌ایستاد دچار زوال می‌شد. قانون حاکم این بود که یا باید دیگران را ببلعی یا باید بلعیده شوی! جنگ جهانی اول و دوم برآیند چنین وضعیتی بود.

تشکیل سازمان ملل متحد با هدف جلوگیری از تکرار همان جنگ‌های دائمی و بی‌پایان بود. گرچه پس از آن همچنان رقابت و سلطه‌جویی و جنگ و توسعه طلبی وجود دارد، اما قواعد محدود کننده‌ای هم وجود دارند که گاهی مؤثر واقع می‌شوند و گاهی هیچ ارزش و اعتباری ندارند؛ چنان که در جنگ غزه و در رفتارهای دولت کنونی آمریکا (دولت ترامپ و شخص او) آشکارا مشاهده می‌کنیم.

اما مهم‌تر از وجود چنین نهادهای بین‌المللی‌ای که برای صلح منفی (یعنی نفی جنگ) به وجود آمده‌اند، وجود نهادهای مدنی است که برای صلح مثبت (یعنی بسترسازی‌هایی برای جلوگیری از جنگ) کارسازند.

در دهه‌های اخیر نقش جامعه مدنی در مقابله با جنگ‌ها از سازمان ملل هم مؤثرتر بوده است. جنبش‌های مدنی ضدنژادپرستی حکومت‌های غربی را مجبور به کنار گذاشتن تبعیض نژادی کرده‌اند که خودش نوعی جنگ بود، هرچند هنوز آثار تبعیض نژادی وجود دارد.

جنبش‌های ضد جنگ در آمریکا این کشور را مجبور به عقب‌نشینی از جنگ ویتنام کرد، همان‌طور که جنبش‌های ضد جنگ در ماه‌های اخیر در جهان، آمریکا و اسرائیل را مجبور به آتش‌بس در غزه پس از دو سال نسل کشی و مقاومت افسانه‌ای مردم غزه و جنبش مقاومت کردند. جنبش‌های مدنی در درون جوامع نیز کارکردهای مؤثری در کاهش تنش و خشونت و جنگ دارند. حذف کشمکش‌ها و رقابت‌های داخلی یک رویای فانتزی و ناممکن است، اما نهادهای مدنی آن را قانونمند می‌کنند. بارها می‌گفتیم جامعه مدنی فقط سازوکار مصونیت بخشی به جامعه نیست، بلکه یکی از کارکردهایش ایجاد مصونیت برای نظم سیاسی موجود است.

در جنگ ۱۲ روزه با وجود اینکه جامعه مدنی ایران بسیار ضعیف بود و اجازه رشد و بروز و ظهور نمی‌یافت، اما مواضع و رفتارهای همین جامعه مدنی، نقش مؤثری در ناکام گذاشتن عملیات فوق‌العاده سنگین، پیچیده و برنامه‌ریزی شده ترکیبی از دشمن خارجی و داخلی برای فروپاشی خونین و نصب کودتاوار یک گروه از سوی قدرت خارجی داشت. نهادهای مدنی گرچه خود ممکن است منتقد و معترض وضع موجود باشند اما ذاتاً نقش حائل دارند.

در فقدان نهادهای مدنی، بحران‌ها مستقیماً به حوزه سیاست اصابت کرده و موجب تقابل می‌شود. اما نهادهای مدنی به عنوان میانجی عمل کرده و با تبدیل شدن به سخنگوی نارضایتی‌ها و مذاکره و راهگشایی، می‌توانند بحران‌ها را درون خود جذب و حل ‌کنند و به عامل سازنده برای تغییرات و اصلاحات مدنی بدل سازند. نهادهای مدنی مانند «اداپتور» عمل می‌کنند، هرچند تلاش‌هایی برای محروم شدن کشور از نهادهای مدنی دیده می‌شود، گویی ترجیح بر این است که کشور بدون اداپتور باشد یا بماند تا توان تاب‌آوری آن کاهش یابد.

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار