| کد مطلب: ۱۷۳۰۳

برای ترانه‌سرای درخشان: زویا زاکاریان

عاشق رُستن، شاعر و روشن

حمید ناصحی، منتقد ترانه

عاشق رُستن، شاعر و روشن

از حدود یکصدوپنجاه سال پیش تا امروز که ترانه‌سرایی مدرن فارسی با فرازونشیب‌های بسیار، سیر تکوینی خود را طی می‌کند حضور زنان در این مسیر هیچ‌گاه به‌قدر لازم و کافی نبوده و نیست. این موضوع دلایل تاریخی، سیاسی و اجتماعی فراوانی دارد که می‌تواند موضوع یک نوشته‌ی بلند شود. اما به‌قدر اشاره می‌توان گفت که حضور زن در فضاهای مختلف جامعه‌ی ایرانی همواره تحت‌تأثیر محدودیت‌های بی‌جای رنگارنگ، عدم آمادگی نسل‌ها، کوتاهی تصمیم‌گیران و نقص سیاست‌ها بسیار کم‌رنگ و کم‌رمق جلوه می‌کند. با این حال در همین شرایط، در هر دوره‌ای ترانه‌سرایانی مهم از میان زنان ظهور کرده‌اند که توانسته‌اند به شکلی اثرگذار در ترانه‌ی فارسی نقش‌آفرینی کنند.

این نقش‌آفرینی از اواخر دهه‌ی ۲۰ خورشیدی با «منیر طه» آغاز شد و تا امروز سیری صعودی داشته است. جریان موسوم به «ترانه‌ی نوین» از آغاز دهه‌ی ۵۰ خورشیدی به‌عنوان نقطه‌ی عطف تاریخ ترانه‌سرایی فارسی توانست بستر مطلوبی برای ظهور ترانه‌سرایان زن با معیارهای کمّی و‌ کیفی مطلوب باشد. پویایی فضای شعر و ادبیات فارسی در آن سال‌ها در پیوند با تحولات شگرف فرهنگی و اجتماعی و رونق انواع موسیقی باکلام نیز در حضور پررنگ بانوان مستعد در این عرصه، بسیار مؤثر بوده است. با این حال همواره این مردان بوده‌اند که نقش‌های اصلی را در جریان‌های ترانه‌سرایی حتی تا همین امروز ایفا کرده‌اند.

«زویا زاکاریان» اما در این عرصه، چهره‌ای ویژه است. ترانه‌سرایی که از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ حدود ۲۰ ترانه منتشر کرد و تقریباً نیمی از این ترانه‌ها تبدیل به ترانه‌های شاخص جریان مهم ترانه‌ی نوین شدند. همین آمار غیرقابل‌انکار و درعین‌حال منحصربه‌فرد است که او را در کنار چند ترانه‌سرای مرد، بر قله‌ی ترانه‌ی نوین نشانده است. زویا نه به‌واسطه‌ی پرکاری، بلکه با اتکا بر توانایی‌های سرایش و تفکر عمیق حاضر در سروده‌هایش و به اعتبار کیفیت فرمی و محتوایی آفریده‌هایش به چنین جایگاهی رسیده است. جایگاهی که نه پیش و نه پس از او هیچ زنی نزدیک به آن هم نشده است.

به گمان من حتی مردان ترانه‌سرای تاریخ ترانه‌ی فارسی نیز جز یکی، دو چهره‌ی شاخص بعید است ادعای هم‌آوردی با او را داشته باشند. البته که همواره چنین رویکردی در ارزیابی جایگاه زویا زاکاریان توسط عده‌ای هم غیرقابل‌قبول و اغراق‌آمیز تلقی شده و خواهد شد؛ به‌ویژه آن‌هایی که اساساً جریان ترانه‌ی نوین را هم‌تراز با شعر و حتی تصنیف فارسی نمی‌بینند یا با معیارهای مردم‌پسندانه‌ی صرف و فراگیرمحور به ترانه می‌نگرند. امیدوارم فرصتی دست دهد تا چنین ادعایی با معیارها و مصادیق موجود به سنجشی منصفانه برسد.

زویا زاکاریان در قامت یک نمایشنامه‌نویس برجسته نیز در همان فرصت‌های محدود و‌ کوتاهی که داشته توانایی‌هایش را با آثاری شاخص و ماندگار به اثبات رسانده است. وجهی از ویژگی‌های هنری او که بی‌شک در کیفیت ترانه‌هایش نیز بسیار مؤثر بوده است. با این حال با دوری زاکاریان از سرزمین مادری و حذف بسترهای لازم برای خلق و اجرای نمایش‌نامه‌هایش، بار دیگر و این‌بار دور از وطن از اواخر دهه‌ی ۶۰ به خلق ترانه‌های ناب پرداخت. عمده‌ی ترانه‌های زویا در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی منتشر شدند که ادامه‌ی همان کارنامه‌ی درخشان دهه‌ی ۵۰ او بودند و موقعیت‌اش را به‌عنوان برترین ترانه‌سرای زن ایرانی تثبیت کردند.

زاکاریان هیچ‌گاه تلاش نکرده‌ است تا از منظر زبانی و فرمی به سبکی فردی برسد. فرم و زبان ترانه‌های او همیشه به‌تبع موضوع و مضمونی که به آن پرداخته، شکل گرفته است. نگاه او به موضوعات مختلف فارغ از استثنائاتی بسیار اندک، فرای ملزومات مارکت و هیجانات فصلیِ اجتماعی، سیاسی و حتی شخصی است. او حتی هیچ تلاشی برای ارائه‌ی جنسیت خود در مضمون‌پردازی آثارش نکرده است و‌ مجموعه‌ی همین رویکرد‌های خردمدارانه است که او و ترانه‌هایش را از فضای غالب ترانه‌سرایی فارسی متمایز می‌کند.

افسوس که زمانه، او را نیز مانند بسیاری دیگر از بزرگان این سرزمین از کشورش دور نگاه داشته و سال‌هاست که فضای فرهنگ و هنر ایران از حضور درخشان چنین ستاره‌ی بی‌بدیلی محروم است. با این حال تأثیر او در ترانه‌ی امروز و آینده، عمیق بوده و هست. امیدوارم پرداختن به نقش درخشان زویا زاکاریان در تاریخ ترانه‌ی فارسی مبدأ آفرینش ترانه‌هایی متعهد به اندیشه و هنر و ظهور ترانه‌سرایان و بانوانی چون او و در مسیر او باشد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی