در ستایش بیسبکی زویا زاکاریان
زنترانه
زنانهنویسی در ادبیات یا سبک زنانه هنگامی که از سبکشناسی به کمک تحلیلهای زبانشناختی سخن میگوییم دو اصطلاحی هستند که باید در استفاده از آن بهعنوان یک برچسب مطالعاتی برای یک نویسنده یا شاعر یا ترانهسرا تدقیق کرد. چنانکه محمود فتوحی در کتاب سبکشناسیاش تحلیل کرده: «زنانهنویسی یعنی نوشتن از مسائل، مشکلات، حالات و روحیات خاص زنان به منظور شناساندن شعور و حساسیتهای جنس زن.»(1) و در برجسته کردن اینکه این سبک چه میخواهد بکند نیز اینگونه نوشته: «این سبک مُصِرّانه میخواهد شکل، صدا و محتوایی زنانه و متفاوت با صدای مردان بیافریند.»
من با این تحلیل موافقم و بر این اساس هنگام مطالعه سیر آثار یک ترانهسرا در صورتی میتوانم بعضی تعابیر بهکاررفته برای زویا زاکاریان را بپذیرم (مثلاً محمود خوشنام در رادیو زمانه نام یادداشتش درباره زویا را با استناد به ترانهای چون منوبشناس، ترانههایی به رنگ زنانگی نام نهاده(2)) که بیشینه این آثار دارای ویژگیهای یادشده برای زنانهنویسی باشند. اما پرسش مهمتر این است که آیا زنانهنویسی برای یک نویسنده یا شاعر زن یک مزیت است؟ از منظر آنکه رسالت تاریخی-ادبی یک هنرمند ایجاب میکند فرزند زمانه خود باشد، نوشتنی آگاهانه از اوضاع و احوال پیرامون و بیتفاوت نبودن نسبت به موقعیت تاریخی – جغرافیایی حتماً دربارهی یک هنرمند یک ارزش محسوب میشود اما نمود این ارزش لزوماً به بازتاب دیدگاههای جنسیتی و پرداختن به مسائل همجنس خود نیست.
ازقضا همهی آنچه در این یادداشت میخواستم بگویم این است که نگاه زویا زاکاریان در ترانهای مانند منوبشناس، گهواره، کیوکیو بنگبنگ همانقدر انسانی است که در شبزده، خالی و حریر اینگونه است. انسان بهمثابه انسان مدرن، در روزگاری که هر آنچه سخت و استوار بوده دود شده و به هوا رفته است؛ در روزگاری که عاطفه و مهر خشونت دیده و لبخندهای ماسیده بوی باروت میدهند، ویژگی مهمتر زویا زاکاریان برای من گزارش انسان با همه ابعاد وجودیاش است. باید اینجا مطلب به پایان میرسید اما در نظر دارم چند نکتهی کوتاه دیگر را به این جستار کوتاه اضافه کنم.
1- زویا زاکاریان حتماً میتواند ضلع چهارمی به مثلث ترانه نوین اضافه کند. اگر تعریف حداقلی ترانه سیاسی را یکسان با ترانه نوین نگیریم که به نظر من باید هم چنین کرد، ویژگیهای سبکی زبانی ترانه نوین همپای مثلث ایرج، اردلان و شهیار در ترانههای زویا زاکاریان از همان ترانه قمری با ملودی زلاند و تنظیم آرکانت تا ترانههای اخیرش موج میزند: پیش من نمون که من اشکی ندارم/ جز همین اشکی که پیش تو میبارم( قمری، 1354)
2- ویژگی متمایز زویا در مقایسه با آن مثلث مردانه، گزیدهکاری او در همه این سالهاست که همزمان شده با تنوع و طراوت همیشگی ترانههایش. آنچه در ترانه درخشان شبزده تصویر کرده به لحاظ فرمی و محتوایی مسیری زیباست، همزمان آنچه در ترانه نامه روایت کرده نیز باز از لحاظ فرمی و محتوایی کاملاً مسیر زیبای دیگری است. این درجا نزدن و غلتیدن مدام به فضایی نو خود یکی از ویژگیهای انسان مدرن است که در ترانه زویا کوشیده شده به تکرار ملالتبار منجر نشود. این اتفاق از حیث تحلیل زبانشناسانه شاید گریز از یک سبک واحد باشد که بهجای آنکه آثار یک هنرمند را محدود به یک سبک زبانی کند، طیفی از ویژگیهای متفاوت سبکی را در آثار او هویدا میسازد. اگرچه از حیث تعریف شاید خود بیسبکی نیز سبکی زبانی بهشمار آید، اما مقصود از بیسبکی نه بیحساب و کتاب بودن فرآیند آفرینش، بلکه در بند تثبیت یک سبک ثابت نبودن است که موقعیتی متمایز به زویا داده است: خدا به همرات، ای خسته از شب، اما سفر نیست علاج این درد/ راهی که رفتی، رو به سقوطه، رو به سحر نیست، شبزده برگرد(شبزده)
3- در پایان مایلم به یکی از ترانههای زویا که شخصاً علاقه خاصی به آن دارم اشاره کنم. ماهک با صدای مهرداد آسمانی که در سال 1383 منتشر شده است.
شب که رو تخت آسمون، آفتابو قنداق میکنن/ روی لحاف مخملش، ستاره سنجاق میکنن / شاپرکای بیچراغ، میان سراغ ماه من / به هالهی نور تنش، یواشکی تُک میزنن / با قرصِ ماه آسمون، ماهک من فرق میکنه / تو برکهی چشاش اگه، نگاه کنی غرق میکنه
من از آن یک لالایی بینظیر برداشت میکنم در عصری که کودکان با خستگی چشمشان از پرسه در اینستاگرام به آغوش خواب میروند. معمولاً تولد بزرگان حتی تاریخ تولد بسیاری از دوستانم در خاطرم نمیماند، اما تولد زویا زاکاریان از آنجا که با تولد برادرم همزمان است، هر سال برایم متفاوت با دیگر روزهاست. زادروزش گرامی باد.
از او ممنونیم بابت همه زیباییهایی که این سالها برای ایرانیها خلق کرده است. آرزوی سلامتی و بهروزی مستمر برای این بانوی هنرمند گرانقدر دارم.
منابع:
1-سبکشناسی، محمود فتوحی، نشر سخن، 1390
2-وبلاگ رادیو زمانه