| کد مطلب: ۱۶۶۸۷

دونده سینما

خوانشی تحلیلی از سینمای امیر نادری در زادروز او

دونده سینما

هفتم خردادماه زادروز امیر نادری فیلم‌ساز و نویسندهٔ ایرانی است.گرچه نام «امیر نادری» با جریان موج نو سینمای ایران گره خورده و به‌عنوان یکی از فیلمسازان صاحب سبک و تأثیرگذار شناخته می‌شود اما او سینما را از پایین‌ترین سطوح شغلی آغاز کرده و با کارهایی مانند تخمه‌فروشی جلوی در سینما، کنترلچی سالن سینما و آپاراتچی، سینما را در آبادان تجربه کرد.

نادری از ۱۲ سالگی با تماشای فیلم‌های خارجی در سینمای آبادان، به سینما و نمایش علاقه پیدا کرد و بعد در تئاتر حافظ آبادان نقش‌هایی کوتاه از بچه‌ها را بازی می‌کرد. پیش از اینکه پشت دوربین فیلمبرداری قرار بگیرد، پشت دوربین عکاسی ایستاد و کار در سینما را با عکاسی فیلم «قیصر»، «حسن‌کچل» و «پنجره» آغاز کرد. گرچه آشنایی‌اش با علیرضا زرین‌دست به‌عنوان فیلمبردار نامدار، پای او را به سینما باز کرد. نادری پیش از این آشنایی، با برادرش در تهران و در چند عکاس‌خانه کار کرده بود تا پیش از اینکه نخستین حضور حرفه‌ای‌اش را در سینما تجربه کند، با سینما و ابعاد مختلف آن آشنا شود و از عکاسی فیلم به کارگردانی فیلم برسد تا نخستین فیلمش را در سال ۵۰ با نویسندگی و کارگردانی فیلم «خداحافظ رفیق» تجربه کند.

یکی از مهمترین ویژگی‌های او را می‌توان تجربه‌گرایی در سینما دانست به این معنا که از کودکی در سالن سینما و تئاتر مشغول به‌کار بود و با دیدن فیلم و نمایش، خواندن نقد فیلم و معاشرت با منتقدان، بدون تحصیلات سینمایی و به‌صورت تجربی وارد سینما شد اما فیلم‌هایی ساخت که مورد توجه و تحسین منتقدان و البته جشنواره‌های جهانی قرار گرفت.

فیلم‌های «تنگسیر»، «دونده» و «سازدهنی» او هنوز هم در فهرست فیلم‌های برتر تاریخ سینمای ایران شناخته می‌شود. حتی «دونده» از سوی تعدادی از منتقدان در فهرست یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های ربع‌قرن اخیر معرفی شد. یکی از فیلم‌های مهجور نادری، «ماه» نام دارد که ۲۰ سال درباره موضوع این فیلم کار کرده و یک دلیل مهاجرت او از ایران به آمریکا، ساختن فیلم «ماه» بوده است.

نادری همچنین برای فیلم «وگاس: براساس یک داستان واقعی» نامزد جایزه شیر طلایی از شصت‌وپنجمین جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۰۸ شد و برای فیلم‌های «دونده» و «آب، باد، خاک» در سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۹ برنده جایزه بالن طلایی جشنواره فیلم سه قاره نانت شد. امیر نادری نه‌فقط سینما را از پایین‌ترین سطوح آن شروع کرد که خود نیز در طبقه فرودست جامعه زیسته بود و جنوب شهر و قشر ضعیف جامعه را خوب می‌شناخت. رد این شناخت را می‌توان در بازنمایی تأمل‌برانگیز او از این طبقه و مسائل‌اش در فیلم‌هایش دید. یکی می‌گفت هر کس دیگری اگر جای نادری در آن محیط زندگی می‌کرد و بزرگ شده بود یا قاچاقچی می‌شد یا قاتل. او اما بدون سواد آکادمیک ‌و مدرک دانشگاهی، به یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان در سینمای ایران تبدیل می‌شود. در ادامه این گزارش به خوانش تحلیلی کارنامه او می‌پردازیم.

خداحافظ رفیق: اولین فیلم ضدقصه

«خداحافظ رفیق» را می‌توان مصداقی از تجربه‌گرایی امیرنادری دانست که با هزینه کمی ساخته شد، اما الگوی تازه‌ای را در روایتگری به سینمای ایران معرفی کرد. فیلمی که به باور بسیاری از منتقدان، نخستین فیلم ضدقصه در سینمای ایران است. فیلم درباره ناصر، جوان هفت‌خطی است که می‌خواهد آخرین دزدی زندگی‌اش را انجام دهد و بعد از این کار دست بکشد. او با دو نفر از دوستانش به سرقت از یک جواهرفروشی دست می‌زند. خسرو پس از سرقت تصمیم می‌گیرد جواهرات را به‌تنهایی تصاحب کند.

نادری در «خداحافظ رفیق» به‌خوبی ردِپای فقر و نداری و تراژدی فرودستی را به تصویر می‌کشد و روحیات این طبقه را باتوجه به خاستگاه اجتماعی‌شان به‌درستی روایت می‌کند. او قبل از اینکه فیلم «خداحافظ رفیق» را بسازد، فیلمنامه‌ای نوشته بود با نام «تجربه» که کیارستمی آن را ساخته است. فیلمی درباره تمایلات و روحیات یک نوجوان شهرستانی در تهران بزرگ و نابرابری‌ها و نابسامانی‌هایی که در زندگی می‌بیند.

«خداحافظ رفیق» را می‌توان در ذیل ژانر سرقت هم قرار داد اما بیشتر با یک فیلم اجتماعی و آسیب‌شناسانه مواجه هستیم که به قواعد ژانری پایبند نیست. فیلم درباره دزدی از سر ناچاری و تلافی درآوردن فقر سر آدم‌های پولدار است و تأثیرات فاصله و شکاف طبقاتی بر زیست اخلاقی طبقه فرودست را نشان می‌دهد. ازاین‌رو امیر نادری را می‌توان در فهرست فیلمسازانی قرار داد که نسبت به جامعه خود دغدغه داشت و به مسائل اجتماعی در فیلم‌های خود می‌پرداخت.

تنگسیر: اثری اقتباسی و اعتراضی

Tangsir_movie

امیر نادری در فیلم «تنگسیر» سراغ اقتباس ادبی می‌رود. البته داستان بلند «تنگسیر»، نوشته صادق چوبک شامل 13 فصل است که می‌توان گفت، تمام فصل‌های کتاب با حذف‌هایی کوتاه در فیلم امیر نادری به تصویر کشیده شده است. قهرمان اصلی که زار ممد نام دارد، در کتاب و فیلم در انجام یک کار مشخص به یک شیوه عمل می‌کند. تنگسیر، به اهالی و ساکنان شهرستان تنگستان در استان بوشهر می‌گویند. زار ممد به‌دلایلی برای گرفتن طلبش از آقا علی وکیل، عبدالکریم حاج حمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی اقدام می‌کند. آن‌ها زار ممد را مسخره می‌کنند و می‌گویند که سرمایه‌اش در معامله نابود شده است.

زار ممد، تفنگ قدیمی و تبر زنگ‌زده‌اش را از زیر خاک بیرون می‌آورد و پس از خداحافظی از همسرش درصدد انتقام برمی‌آید. اما مهمتر از اقتباسی‌بودن باید از اعتراضی‌بودن فیلم گفت. یک جاشوی کشتی که آدم فقیر و نداری است، از کسی طلبی دارد اما این طلب به او داده نمی‌شود، چون پشت آن شخص به بزرگان قوم از روحانی تا کدخدا گرم است و درنتیجه این ظلم و ستم، باعث عصیان او می‌شود. عصیان او علیه همه آدم‌های بزرگ و موثر جامعه است که باعث و بانی بدبختی و تیره‌روزی او شدند. زار ممد بعد از شورشی که علیه بزرگان قوم می‌کند به‌سوی دریا می‌رود و به‌نوعی در دریا مستغرق می‌شود. برخی از منتقدان ارزش فیلم را در همین لحن و رویکرد اعتراضی آن دانسته و معتقدند که از حیث سینمایی، ضعیف‌ترین فیلم نادری در کارنامه‌اش است که انسجام لازم را ندارد.

سازدهنی: علیه حقارت

Sazdahani

«سازدهنی»، نخستین فیلم امیرنادری در ژانر کودک و نوجوان است و البته یکی از مهمترین آنها و یکی از بهترین فیلم‌هایی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شد. فیلم درباره تضاد طبقاتی است که نادری در فیلم‌های دیگرش هم به آن پرداخته بود اما در اینجا با زیست یک نوجوان گره می‌خورد. قصه از این قرار است که پدر یکی از بچه‌ها که رفت‌و‌آمد به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس دارد برایش سازدهنی آورده، این بچه لوس و ننر -عبدلو - وقتی سازدهنی را به‌دست می‌آورد، تبدیل به آدم قلدری می‌شود که از طریق این ساز یا عنصر مدرن بقیه بچه‌ها را استثمار کند.

امیرو، یکی از بچه‌های محله‌های حاشیه‌ای شهرهای جنوبی در این فیلم که می‌تواند تصویر کودکی امیر نادری هم باشد، شیفته سازدهنی می‌شود. وقتی عبدلو متوجه این شیفتگی می‌شود، سعی می‌کند تا حد امکان از امیرو سوءاستفاده و استثمارش کند. تا حدی که وقتی می‌خواهد به مدرسه برود از امیرو استفاده می‌کند و پشتش سوار می‌شود و مثل حیوان با او برخورد می‌کند. درواقع نادری در «سازدهنی» بحث استثمار، فاصله طبقاتی و تحقیر را در یک جامعه نابرابر به تصویر می‌کشد و توصیه می‌کند تا تن به این حقارت ندهیم. در انتهای فیلم، امیرو «سازدهنی» را از عبدلو می‌قاپد و در دریا می‌اندازد تا نشانه تن‌ندادن به تحقیر باشد.

تنگنا:  سینمای خیابانی

ohe71

«تنگنا» یکی از مهمترین فیلم‌های امیر نادری با همان مولفه‌های سینمای اوست. این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به‌عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است همچنان‌که آن را به‌عنوان یکی از مصادیق سینمای خیابانی می‌شناسند. در یک سالن بیلیارد، چند قمارباز حرفه‌ای به بازی مشغولند. علی خوشدست و سه برادر؛ اکبر، حسن و نبی و چند نفر دیگر سرگرم بازی هستند و بر بازی نظارت دارند. سه برادر در آخرین دور بازی به علی خوشدست می‌بازند. آن‌ها از پرداخت پول باخته، خودداری می‌کنند. بین علی و دوستش رضا از یک‌سو و سه برادر نزاع در می‌گیرد. علی ناخواسته مرتکب قتل حسن می‌شود و دوستش پا به فرار می‌گذارد. خود او نیز می‌گریزد و دو برادر مقتول در تعقیب او در کوچه پس‌کوچه‌ها، زباله‌دانی‌ها و خرابه‌های شهر روان می‌شوند.

فیلم البته در گیشه موفق نبود. دلایل ناکامی فیلم در گیشه، روشن است: تلخی بیش از حد داستان، سیاهی کم‌وبیش خفقان‌آور فضایش ازجمله پایان بسیار تیره‌وتارش و تهی‌بودن فیلم از هر نور امیدی؛ ویژگی‌هایی که در مرثیه به نهایت رسید و شاید به همین دلیل امیر نادری درحقیقت چاره‌ای جز تغییر رویکردش به سینما نداشت. حضور ضدقهرمانی تمام‌عیار در کانون فیلم که هیچ‌یک از ویژگی‌های «آرتیستی» مردم‌پسند را ندارد نیز عامل مؤثری بود؛ در کنار این حقیقت که در تابلوی واقع‌گرایانه‌ی فیلم از آدم‌های حاشیه‌ اجتماع، شخصیت واقعاً مثبتی وجود ندارد و با عده‌ای قمارباز، چاقوکش، لات‌های حقیر، فاحشه‌ای درجه‌چندم و کلاً مردمی از فرودست‌ترین طبقات جامعه سروکار داریم و البته خالی‌بودن فیلم از عناصر مردم‌پسندی مثل رقص و آواز، زدوخوردهای آن‌چنانی، برهنگی و... فیلمی که بیشترین آورده را برای سعید راد داشت.

علی خوشدست، شخصیت اصلی فیلم، به شمایل سینمایی سعید راد بدل شد. سعید راد بعد از بازی در این فیلم، همراه بهروز وثوقی به بازیگران اصلی موج نوی دهه‌ی ۵۰ تبدیل شد. زمانی که «تنگنا» نمایش داده می‌شود، یکی از اساتید دانشگاه این فیلم را دروغ می‌داند و می‌گوید، در پرتو انقلاب سفید مردم در رفاه هستند و «تنگنا» سیاه‌نمایی‌ای بیش نیست. این حرف به گوش امیر نادری می‌رسد. او یک‌روز تاکسی می‌گیرد و استاد دانشگاه را با خود به محله‌های فقرنشین که لوکیشن فیلم ‌بوده، می‌برد و از او می‌پرسد این واقعیت هست یا نه؟ اینها حقیقتی است که من دستکاری نکردم. امیر نادری در سال ۵۲، سه فیلم «تنگسیر»، «تنگنا» و «سازدهنی» را در فضاهای متفاوت ساخت که هر سه فیلم در مورد مبارزه با ستم و ظلم است. سه فیلمی که هرکدام برنده با نامزد جوایز مختلفی در سطح جهانی شده و در تاریخ سینمای ایران ماندگار شده‌اند.

دونده: ساختارشکن

پوستر_فیلم_دونده

امیر نادری بعد از انقلاب همچنان روحیه و رویکرد معترضش را حفظ کرد، اما در فرم دچار تغییر و تحول عمیق روحی و نگرشی شد. فیلم «دونده» را می‌توان مصداق این تحول دانست که اثری ساختارشکن و کاملاً آوانگارد در فرم است. موضوع فیلم هم آرزومندی یک نوجوان جنوبی است که می‌خواهد از محیط بسته‌ای که در آن قرار گرفته، بیرون بیاید و رویای پرواز و رفتن به آن‌سوی آب‌ها را دارد.

در فیلم دائم کشتی و هواپیماهایی را می‌بینیم که از جلوی او رد می‌شوند و فضای سرد و تنهایی این نوجوان و تقابل دو دنیا در فیلم، به‌عنوان عنصر اعتراضی مطرح است. امیرو گویا خود کودکی امیر نادری است. نوجوان تنهایی که می‌خواهد به سرزمین‌های دور برود. کودکی که تنها در یک کشتی به‌گل‌نشسته زندگی می‌کند است که با جمع‌کردن آشغال‌ها و فروش بطری‌های خالی، فروش آب یخ، واکس‌زدن کفش فرنگی‌های در جنوب خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. برای یادگرفتن سواد خواندن و نوشتن به کلاس‌های شبانه می‌رود و صحنه پایانی فیلم از درخشان‌ترین صحنه‌های سینماست که امیرو در نبردی با دوستانش، خودش را به خودش اثبات می‌کند و پیروز می‌شود.

«دونده»، اولین فیلم ایرانی ساخته‌شده پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ است که توجه جهان را متوجه سینمای ایران کرد. «دونده» را بسیاری از منتقدان، یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های ربع‌قرن اخیر معرفی می‌کنند.

فیلمسازی جست‌وجوگر  

امیر نادری بعد از «دونده»، با همکاری تلویزیون فیلم «آب باد خاک» را می‌سازد که با مانع و توقیف مواجه می‌شود. توقیف فیلم «آب، باد، خاک» و دو فیلم مستند «جستجو ۱» و «جستجو ۲» در تصمیم نادری به مهاجرت از ایران، بی‌تأثیر نبوده اما او دلیل اصلی مهاجرتش را هدف همیشگی‌اش در ساخت فیلم، در خارج از ایران عنوان کرده است.

امیر نادری در پایان دهه 60 خورشیدی از ایران مهاجرت کرد و در ایالات‌متحده، ژاپن و ایتالیا فیلم ساخته است. او بعد از مهاجرات خودخواسته‌اش فیلم‌هایی چون «منهتن از روی شماره» (۱۹۹۳)، «ماراتن» (۲۰۰۲) را ساخت. او در مسیر زندگی و فیلم‌سازی‌اش وفادار به خود، جست‌وجوگر و یک دوستدار واقعی سینما باقی مانده است و هرگز به فیلم‌سازی تجاری روی نیاورد، اما فیلم‌های او در مهم‌ترین جشنواره‌های سینمایی جهان دیده شدند، جایزه گرفتند و به یکی از ارجاع‌های سینمایی سینمادوستان دنیا تبدیل شدند.

احمد طالب‌نژاد، منتقد سینما معتقد است: «آنچه درباره تمام کارهای نادری اهمیت دارد، این است که ما در همه این فیلم‌ها سگ‌دو زدن آدم‌ها برای یافتن هویت و سرمنشاً زندگی و مشکلات‌شان را می‌بینیم. آدم‌های امیر نادری مثل خودش بی‌قرار هستند. این بی‌قراری ناشی از عدم اطمینان است. همان‌طور که می‌دانیم، الان هم به‌درستی معلوم نیست امیر نادری کجا زندگی می‌کند! مدتی در آمریکا بود، زمانی در اروپا و چندوقت پیش در ژاپن زندگی می‌کرد. از بعضی دوستانش جویا شدم و دیدم آنها هم نمی‌دانند او دقیقاً کجاست! ولی این آدم هست و به‌رغم محدودیت‌ها در جذب سرمایه کار می‌کند. از آن مهم‌تر اینکه، فیلم‌هایش یکی از یکی بهتر و پربارتر می‌شود.»

بسیاری از فیلمسازان پس از مهاجرت، انگیزه یا توان خود را برای ادامه فیلمسازی از دست می‌دهند و نمی‌توانند موفقیت خود را تکرار کنند. امیر نادری اما با ساخت «منهتن» از روی شماره یا (شماره به شماره) تا قبل از «وگاس براساس یک داستان واقعی» باز در حال تمرین و تلاش در کوچه و خیابان‌های نیویورک و آمریکاست و  آ، ب، ث … منهتن، ماراتن و دیوار صوتی را تا قبل از وگاس براساس یک داستان واقعی در ۲۰۰۸  می‌سازد.

وگاس براساس یک داستان واقعی با بازی خوب  مارک گرین فیل، در نقش ادی  و نانسی لا اسکالا در نقش تریسی، همسر ادی، در جشنواره‌ها و محافل جهانی حضور پیدا می‌کند و نامزد دریافت جایزه شیر طلایی از شصت‌وپنجمین جشنواره فیلم ونیز ۲۰۰۸، تقدیر ویژه منتقدان فیلم کاتولیک SIGNIS ۲۰۰۸ و جایزه بهترین فیلم، انجمن فیلمسازان جوان ایتالیا می‌شود. او پس از وگاس براساس یک داستان واقعی کات را در ژاپن می‌سازد. او بارها به علاقه‌اش به سینمای میزوگوچی و اوزو اشاره کرده و می‌دانیم که سال‌هاست در ژاپن زندگی می‌کند. او در ژاپن سینمای ژاپن را تدریس می‌کند. پس توانسته است به‌ نوعی ثبات فرهنگی در آن کشور برسد. امیر نادری با تمام جلو رفتن‌هایش و حرکت‌هایش نشان داد که توانایی ساختن فیلم در جاهای مختلف را دارد. اینکه در آمریکا فیلم آمریکایی می‌سازد و در ژاپن فیلم ژاپنی؛ یک وجه مهم از چهره اوست.

 امیر نادری را درنهایت می‌توان فیلمسازی معترض دانست؛ چه در فرم؛ چه در محتوا. اما معترضی منفعل نیست. او حتی در فیلم‌هایش به انفعال آدم‌ها هم اعتراض می‌کند و می‌کوشد آنها را به تلاش و تداوم ترغیب کند. او فیلمسازی جست‌وجوگر است که هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود. مثل امیرو «سازدهنی»، پر از شور است. مدام در حال مکاشفه و تجربه‌کردن است. امیر نادری در جایی گفته است: «من همان امیرو هستم که تلاش کردم خودم را از شرایط گذشته‌ام بیرون بکشم». کارنامه او نشان می‌دهد که این نه یک شعار که عین کارنامه اوست. سینمای او هم روایتی از همین معناست؛ دوندگی در زندگی.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی