کیمیایی از چه میگوید؟
مسعود کیمیایی را هم بهعنوان کار فیلمسازی مؤلف، هم از پیشگامان موج نو سینمای ایران میشناسیم. بخشی از هویت سینمایی و مؤلف بودن او، نه به تصاویر سینمایی که بهدلیل دیالوگنویسیهای اوست که این از علاقهاش به ادبیات داستانی میآید. او همچنین نویسنده چند رمان هم بوده است. به نظر میرسد مسعود کیمیایی به جز دوربین به قلم هم علاقه خاصی دارد و همین موجب شده تا دیالوگهای فیلمهای او همواره در کانون توجه و خوانشهای گوناگون قرار بگیرد و حتی اصطلاح دیالوگ کیمیاییوار هم ساخته شود. از این حیث فهم و تحلیل دیالوگها در سینمای کیمیایی اهمیت زیادی دارد و بهمثابه یکی از مهمترین مؤلفههای جهان سینمایی او شناخته میشود. دیالوگهایی که برخی از آنها همچون کلمات قصار مورد مصرف فرهنگی قرار میگیرد. ازجمله این دیالوگ «کجایی قیصر که داداشت را کشتند» که در فیلم قیصر از زبان ناصر ملک مطیعی ادا شد. از هر فیلم او حتی آنهایی که چندان هم مورد اقبال قرار نگرفته، چند دیالوگ در حافظه سینمایی مخاطبان باقی میماند و در متنهای دیگر بازتاب مییابد.
امکان ندارد از مخاطبان فیلمهای کیمیایی باشید و دستکم یکی دو دیالوگ از فیلمهای او در حافظه شما باقی نمانده باشد. برخی از آنها به جز کارکرد دراماتیک از حیث ادبی و زیباییشناسی هم واجد اهمیتاند. برخی از آنها زبان حال جامعه و جهان آدمها هستند. مثلاً این دیالوگ ماندگار فیلم دندان مار که «یه جاست که تو باید وایسی، یه جا هم هست که بایست در ری، اما خدا نکنه جای این دو تا با هم عوض شه... دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی!» در واقع در فیلمهای کیمیایی هم با زبان سینما سر و کار داریم هم با نظام زبانی و ادبیات خود کیمیایی.
کتاب «استعاره در سینمای کیمیایی» که یک پژوهش دانشگاهی درباره ادبیات سینمای اوست با رویکردی شناختی به نقد فیلم، به مسئله استعاره در فیلمهای او میپردازد. یکتا پناهپور، نویسنده کتاب و محقق این پژوهش که با توجه به جایگاه سترگ سینمای کیمیایی، در میان مردم، زبانزد، جریانساز و پیشرو بوده، معتقد است که جهان هر سینماگر مؤلفی از نمادها و نشانههای ویژهای برخوردار است و با پژوهش و واکاوی این نشانهها و مؤلفهها در گفتمان آن، به جهان او نزدیکتر میشویم. سینمای کیمیایی، با پشتوانهای از کلاسیکهای زیبای تاریخ سینما و بهرهگیری از سینمای وسترن و با پیرنگهای اجتماعی-سنتی ایران، با بیش از نیمقرن پیشینهاش، قهرمانپردازانهترین سرآمد سینمای ایران است. سینمای کیمیایی جهانی است پیوسته از نابترین سکانسها و دیالوگها و ساختاری سرشار از استعارههای ناب و مفاهیمی همچون رفاقت، عشق، اعتراض، خیانت، ظلمستیزی، عدالتخواهی. دکتر یکتا پناهپور، دکترای زبانشناسی، در این کتاب ارزشمند، تلاش کرده است که با پژوهشی کممانند و ژرف، به نهفتههای جهان سینمایی این کارگردان نزدیکتر شود و ارزیابی زیبایی داشته باشد. کتاب «استعاره در سینمای کیمیایی» دریافتی است ناب و زلال که بیش از نیمقرن سینمای کیمیایی را اندیشمندانه واکاوی میکند و رهیافتی است بسیار نو و درخور ستایش. همچنین، راهکارهایی را برای نویسندگان توانای سینمایی در جهت پیگیری آثار سینماگران برجسته دیگر فراهم میآورد و میتواند دریچهای تازه برای خوانندگان فرهیخته بگشاید. همانطور که روی جلد کتاب هم آمده، رویکرد این پژوهش، رویکردی شناختی به نقد فیلم است. از دیدگاه شناختی، سینما وسیلهای ارتباطی است که ازطریق آن گوینده مجموعهای از اطلاعات را به شنونده میدهد. چنین ارتباطی رودررو نبوده و پیام گیرنده بهواسطه تصاویر و کلام به بیننده منتقل میشود. درواقع امروز سینما گفتمان خلق میکند که فقط مبتنی بر ماهیت و کارکرد تصویر نیست، زبان و کلام هم بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای سینما برای مفهومسازی، اثرگذاری و نمایاندن اهداف ایدئولوژی مورد استفاده فیلمسازان قرار میگیرد که از این منظر مسعود کیمیایی جایگاه خاصی در سینمای ایران دارد و زبان و استعاره در سینمای او عنصر برجستهای است. استعاره پدیدهای شناختی است که در آن حوزهای معنایی از طریق حوزه معنایی دیگر درک میشود. سینماگران با استفاده از استعاره بهعنوان یکی از سویهها و کارکردهای زبان جهان ایدهآل یا پیام انتقادی مورد نظر خود در جهان فیلم ترسیم میکنند و به کنشهای جهان موجود واکنش نشان میدهند. یکی از مهمترین سویههایی که در نقد فیلم مورد توجه و تحلیل منتقدان قرار میگیرد همین زبان و کلام و دیالوگهاست. باتوجه به گفتمانسازی سینمای کیمیایی و نقش آن در موج نو سینمای ایران و ورود عناصر گفتمانی سینماییاش در بستر گفتمانی مردم و با توجه به تحلیلهایی که به نظر میرسد نسبت به آثار و عرصه سینمای او صرفاً سوگیرانه باشد، نویسنده تلاش کرده با تحلیل مؤلفههای زبانی و گفتمانی فیلمهای تولیدشده در سینمای کیمیایی نقاب از چهره ایدئولوژی پنهان آن کنار بزند و به فهم آنها دست یابد. پژوهش این کتاب در سه سطح تشخیص و تفسیر و تبیین استعارهها و براساس سه معیار مهم زبانی، شناختی و کاربردشناختی انجام خواهد شد. بر این اساس ضرورت مطالعه این کتاب را که یک پژوهش بینارشتهای است، میتوان در دو هدف دنبال کرد. یکی بررسی نحوه مفهومسازی در سینمای کیمیایی و دوم یافتن ایدئولوژی و اهداف رتوریکی در سینمای او. خواندن کتاب «استعاره در سینمای کیمیایی» هم برای علاقهمندان رشته زبانشناسی، مطالعات سینما و تئاتر، پژوهش هنر و رشتههای مرتبط دیگر و هم برای دلبستگان سینمای ایران و سینمای کیمیایی میتواند سودمند و بهترین پیشنهاد باشد.