مهمانی برملاکننده
کاوه میرعباسی، مترجم کهنهکاری است که نامش با ترجمه انبوه آثاری از بزرگان ادبیات جهان چون «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز و «بر استخوانهای مردگان» نوشته اولگا توکارچوک گره خورده است.
او اگرچه در داستاننویسی نیز دست به طبعآزمایی زده و چند رمان و داستان کوتاه منتشر کرده است، اما نوولای «سینهریز» اولین رمان کوتاهاش است.
این رمان کوتاه ۱۱۴ صفحهای، با روایت داستانی در ابتدا ساده آغاز میشود؛ داوود پورجمشید، مردی میانسال، مرفه، متمول، متاهل، با دو فرزند که ساکن خارج از کشورند و همسری که یکدیگر را دوست دارند، در مطب دکتر، همکلاسی دوران دانشگاهش را میبیند و خود را از در دوستی به او آشکار میکند.
نام همکلاسی دوران دانشگاه پورجمشید، ناصر دیلمی است. مردی میانسال و متوسطالحال در همهچیز و تنها.
پورجمشید که همان ابتدای کار برتریاش به همکلاسی سابق دستش میآید، برق شرارت در چشمش میدرخشد و میلش میکشد این برتری را با دعوت دیلمی به خانهاش بهصرف ناهار بیشتر و بیشتر به رخ او بکشد.
این داستانِ بخش اول رمان کوتاه «سینهریز» است. در ادامه شبکه شخصیتها گستردهتر میشود. سیما همسر داوود پورجمشید و افشین و نوشین فرزندان مهاجرتکردهشان نیز به میان میآیند.
همینطور پانیذ، دوستدختر افشین و غزال و پرستو یکی عشق نخست و دیگری دوستدختر سابق ناصر دیلمی که هر دو ترکش کردهاند، دو شخصیت فرعی؛ دکتر و خانم آشپزی که برای ترتیبدادن هرچه باشکوهتر مهمانی ناهار پورجمشیدها به کمکشان آمده است.
کاوه میرعباسی بخشهای بعدی رمان کوتاهش را هم به همان سادگی بخش نخست رقم میزند. اتفاقات یکی پس از دیگری رخ میدهند و پازلی میچینند که قطعه پایانیاش حکایت از داستان عشقی ناکام و جانسوز و رسوایی مسببش دارد.
اینکه این اتفاق چطور رخ داده و در جهانبینی میرعباسی، پسر (افشین) چطور تاوان کار پدر (داوود پورجمشید) را پس میدهد ماجرایی است که نویسنده در طول ۱۳ بخش روایت میکند.
زبان کاوه میرعباسی در رمان کوتاه «سینهریز»، ساده و روان است. پیچیدگی ندارد و از همان ابتدا که میگوید: «مطب دکتر حسابی شلوغ است و تقریباً تمام صندلیهای سالن انتظار درندشت اشغالاند. داوود پورجمشید گوشهای جاخوش کرده و توی حال خودش است که میشنود خانم منشی از روی دفترچه بیمه درمانی، بندهخدایی را صدا میزند: آقای ناصر دیلمی.»
معلوم است که میخواهد سرراست و بیتکلف داستان تعریف کند. داستانی از رنج عشقی ناکام و اینکه چطور دیگری موجب این رنج شده است. داوود و ناصر، شخصیتهایی هستند که از احساسات زیادی برای نشاندادن هیجانات درونیشان استفاده شده است.
آنها از این وضعیت که «با چشم در چشم هم شدن، شقاوتی سرد در نگاه یکدیگر ببینند» ناگهان به موقعیتی میرسند که ناصر در برابر داوود «سرکشی و عصیان» میکند و کمی بعدتر «پشیمانی عمیقی» به جانش میافتد و احساس میکند نیاز دارد بخشوده شود و سرانجام مبهوتِ درستبودن حدس گزندهای که زده میشود و صحنه را ترک میکند.
میرعباسی همه این هیجانات درونی را تابعی از اتفاقات جاری داستان کرده است که به تناوب رخ میدهند و واکنش شخصیتها را برمیانگیزند. با این حساب میتوان گفت رمان کوتاه «سینهریز» پُر از خردهاتفاقاتی است که حول محور اتفاق اصلی؛ دعوت مردی متمول از مردی فقیر به خانهاش برای به رخکشیدن برتری خود، رخ میدهند.
خردهاتفاقاتی که موجب برانگیختهشدن احساسات شخصیتها میشوند و زمینهای را فراهم میکنند تا بدون نیاز به حضور راوی سومشخص، خود را برای مخاطب آشکار کنند. ضمن اینکه راوی میرعباسی در «سینهریز» برونمتنی و دانای کلی است که از شانس ورود به ذهن شخصیتها و بهدست دادن گزارشی از آنچه آنها میاندیشند و احساس میکنند نیز برخوردار است.
شانسی که نویسنده به کمک آن شخصیتپردازی میکند و بهعنوان مثال احوالات ناصر دیلمی، مردی میانسال با سابقه دو مرتبه شکست عشقی را بر مبنای ذهنیت شخصیت ترسیم میکند و میگوید: «ناگهان خیلی دلش به حال خودش میسوزد، به نظرش میآید وضعیتش در دنیا اندوهبار و رقتانگیز است.»
«سینهریز» داستان یک مهمانی برملاکننده است، یک مهمانی به قصد به رخ کشیدن برتری که با حقههای داستانی میرعباسی، عکس مسیر تصورشده پیش میرود و رازی را برملا میکند که اساساً خلاف هدف اولیهاش بوده است.
«سینهریز» آنطور که در پشت جلد کتاب آمده است ادای دینی است به سبکی از داستاننویسی که سرآمدش اُ.هنری بود؛ داستان روابط عاشقانهای که پایانی غافلگیرکننده دارند.
پایان «سینهریز» هم غافلگیرکننده است اگرچه قابل حدس هم هست چراکه نویسنده پیش از رسیدن به پایان آنقدر زمینهچینی کرده است که اتفاق رخداده قابل تصور باشد یا بشود حدس زد که احتمالاً در پیرنگی مبتنی بر «حرکت شخصیت از فرودست به فرادست» رازی گشوده میشود که همه مناسبات را تغییر میدهد. رازی که «سینهریز» در یک مهمانی به تنشکشیده شده، برملا میکند.
معرفی کتاب
سینهریز
نویسنده: کاوه میرعباسی
انتشارات: چشمه
قیمت: ۹۸ هزار تومان