| کد مطلب: ۱۵۴۳۳

اصیل‌ترین پیوند موسیقی با لحظه

اصیل‌ترین پیوند موسیقی با لحظه

صوفیا نصراللهی

مترجم و روزنامه‌نگار

الان که ستون روز جهانی موسیقی جز را برایتان می‌نویسم در استانبول هستم برای چهار روز و شب شگفت‌انگیز و هشت کنسرت جز (لااقل اکثر این بداهه‌پردازی‌ها می‌توانند ذیل تعریف‌های متفاوت موسیقی جز قرار بگیرند) که ازقضا حاصل دسترنج و تجربه سال‌های طولانی هموطن‌مان، رامین صدیقی است. درنتیجه کمی خشم و حسرت هم قاطی کلمات می‌شود که این فستیوال را می‌توانستیم مثل پنج، شش سال اولش در مملکت خودمان داشته باشیم ولی آنقدر برای مسئولان موسیقی بی‌اهمیت بود و سنگ‌اندازی صورت گرفت که کشور همسایه سریع موقعیت را قاپید تا اینجا بتوانیم هنرمندان تراز اولی را از سرتاسر جهان در قالب جشنواره‌ای به‌نام show of hands داشته باشیم همراه با کارگاه‌هایی درباره اینکه موسیقی بداهه چطور ارائه می‌شود و اصلاً چطور باید از آن لذت برد.

موسیقی جز برای بیشتر ما یادآور دوستی ساکسیفون و پیانوست. گاهی کنترباس هم به آن اضافه می‌شود و تصور‌ بسیاری از موسیقی جز این است که بداهه نواخته می‌شود و بداهه یعنی سر ضرب هر کسی یک نتی می‌زند و ناگهان موسیقی آفریده می‌شود که خب همه این‌ها هم تصورات درستی است، هم غلط اما از آن‌جا که این ستون تخصصی نیست، من هم متخصص موسیقی نیستم و صرفاً علاقه‌مندی وفادارم؛ درنتیجه صحبت از آکوردهای مخصوص جز و نیم‌فاصله‌هایش در این مجال نگنجد.

ریشه‌های موسیقی جز به بلوز آفریقایی و هارمونی‌های اروپایی برمی‌گردد‌ و اوایل قرن بیستم به‌خصوص در نیواورلئان آمریکا تبدیل به سبکی پرطرفدار شد اما شبیه بقیه ژانرهای موسیقی این سبک هم در طول زمان تغییرات زیادی کرده است. همچنان یک جز کلاسیک وجود دارد که اصولاً درک و دریافتش برای عموم راحت‌تر است، چون خط ملودی مشخصی دارد. بزرگانش هم کم نیستند.

خودم عاشق کارهای مایلز دیویس هستم. جوری ترومپت می‌نوازد که انگار همه روحش را در ساز می‌دمد. ازآن‌طرف یکی دیگر از نوازندگان و خوانندگان جز محبوبم، چت بیکر است. این یکی قطعاتش تاریک‌تر و غریب‌تر است و مرگش‌ هم کاملاً شبیه قطعاتش تراژدی ابزوردی است. درِ اتاق هتلش را اشتباهی قفل کرده و کلید را پیدا نمی‌کند و از بالکن می‌پرد پایین، اما سقوط ناموفقی بوده و می‌میرد! زنان هم در موسیقی جز نقش برجسته‌ای دارند، به‌خصوص زنان سیاهپوست از نینا سیمون که الهه جز است تا همین اواخر ایمی واینهاوس.

حالا که اول مطلب به فستیوال show of hands اشاره کردم جلوتر می‌آیم و می‌گویم اوایل دهه ۹۰ هرگز تصور نمی‌کردم کنسرت تک‌نفره جز بداهه چطور چیزی می‌تواند باشد. این را مدیون فستیوال هستم. دور اول در فرهنگسرای نیاوران، نوازندگان پیانو اجراهایی داشتند که نزدیکترین چیز به جز جدید یا مدرن یا نئو جز بود. بداهه‌پردازی‌هایی که به گوش آشنا نبودند اما درنهایت حسی در مخاط برمی‌انگیختند از شگفتی و اعجاب.

اصلاً یکی از چیزهایی که در مورد موسیقی جز بسیار دوست دارم همین ویژگی انعطاف‌پذیری‌اش است که می‌شود در آن تجربیات موسیقی متفاوتی رقم زد. نکته دومش برایم این است که جز مدرن خیلی نزدیک به زندگی است. به این معنا که خیلی بعید است به‌عنوان شنونده بتوانی پیش‌بینی کنی قرار است به کجا برود یا چه حسی را تجربه کنی. یکجور کشف و شهود دائم در موسیقی و خودت است.

متاسفانه فضای موسیقی ایران شبیه سینمایش شده. ژانرها دیگر وجود ندارند. در بهترین حالت موسیقی کلاسیک و سنتی ایرانی و پاپ در فضای رسمی نفس می‌کشند. اما در فضای غیررسمی استعدادهای فوق‌العاده‌‌ای در جز و راک می‌بینیم. چیزی که نیاز داریم، مدیریت واقعاً فرهنگی است که دغدغه هنر داشته باشد تا این استعدادها به جایی برسند که از زیرزمین روی سن سالن‌های مهم جهان اجرا بروند.

اما درحال‌حاضر در همه جهان روز جز است و برنامه‌هایی در تالارهای موسیقی به همین مناسبت برگزار می‌شود اما ما اینجا در ستون روزنامه باید فقط برای هم روایت کنیم که موسیقی جز چقدر عمیق، تاثیرگذار، مهیج و شبیه موجودی زنده دائم در حال رشد و توسعه است.

روز-جهانی-جاز

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی