مسعود سپهر استاد علوم سیاسی: ابزار سیاست خارجی در دعوای سیاسی کشور را تضعیف کرده است
مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی با اشاره به تلاشهای افراطیون داخلی و خارجی برای رسیدن به منافع حزبی میگوید افراطیون چپ و راست متحد همدیگر هستند و برای رسیدن به اهداف خود حاضر بودند همه چیز را فدا کنند. در حال حاضر افراطیون برانداز و افراطیون موعودگرا هر دو وعده به چیزی میدهند که جز یک تصویر و آینده مبهم در آن چیزی نیست.

مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی در گفتوگو با هممیهن با اشاره به تلاشهای افراطیون داخلی و خارجی برای رسیدن به منافع حزبی میگوید افراطیون چپ و راست متحد همدیگر هستند و برای رسیدن به اهداف خود حاضر بودند همه چیز را فدا کنند. در حال حاضر افراطیون برانداز و افراطیون موعودگرا هر دو وعده به چیزی میدهند که جز یک تصویر و آینده مبهم در آن چیزی نیست.
*عدهای از تندروهای اصولگرا که البته ادعای انقلابیگری هم دارند نسبت به فعال شدن مکانیزم ماشه و ناکامی دولت برای جلوگیری از وقوع آن ابراز خوشحالی کردند؛تحلیلتان از این رفتار در میان جریانهای سیاسی چگونه است؟
اینکه گروهی مسائل و منافع ملی را در پرتو منافع جناحی خود تفسیر کنند موضوع تازهای در کشور ما نیست. همه کشورهای دنیا، بخش منافع ملی و رقابتهای داخلی را از رقابتهای جناحی تفکیک میکنند و زمانی که در برابر موضع خارجی قرار میگیرند همه با هم متحد هستند و سعی میکنند از ابزار سیاست خارجی در داخل استفاده نکنند.
متاسفانه در کشور ما از همان ابتدای پیروی انقلاب اسلامی، استفاده از ابزار سیاست خارجی در دعواهای جناحی و داخلی بسیار رخ داده است و بسیاری از زیانهایی که به کشور وارد شد نیز از همین ناحیه بود. برای مثال از همان ابتدا در مسئله اشغال سفارت آمریکا، جناحهای رقیب به رقابت پرداختند و چون در آن زمان انقلابیگری خریدار بیشتری داشت، آتش مخالفت را تندتر کردند. در جنگ تحمیلی نیز همین مسئله اتفاق افتاد و همینطور که جلو رفتیم، در زمان دولت سازندگی نیز حرفهایی از آقای هاشمی نقل میشد و درخواستهای ایشان از طرف جناح تندرو پذیرفته نمیشد. در دوره اصلاحات اوج این اتفاق رخ داد و در نهایت در دوره آقای احمدینژاد با طرح مسائلی مانند هولوکاست و نمایش انقلابیگری نمایشی و غیره کشور را به بیچارگی کشاند.
*یک تحلیل وجود دارد که چنین واکنشی از سوی برخی از سیاسیون در راستای این است که آنها چون نگاه به شرق دارند، از آن استقبال کردند. یکی از نمایندگان مجلس در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس ۲۸ سپتامبر (۶ مهر) را روز ملی «قطع کامل امید از آمریکا و غرب» و سرآغاز تعمیق پیوندهای اقتصادی با کشورهای شرق و... عنوان کرده است.تحلیلتان از این نوع نگاه چیست؟
این مسئله به این دلیل است که افراد بقای خود را به منافع ملی و بقای کشور اولویت میدهند و تا زمانی که این فکر وجود داشته باشد، این مسائل تکرار نیز خواهد شد. مسئله علم سیاست این است که کشور دارای حاکمیت واحد است و در برابر کل دنیا یکصدا شنیده میشود. معنای حاکمیت واحد توافق بر سر اصولی است که متضمن منافع و بقای یک کشور است. از همان سالهای ابتدایی پس از انقلاب این نظریه که ایران دچار حاکمیت دوگانه شده، مطرح است و این مهمترین خطری است که اجازه نمیدهد در بزنگاههای حساس صدای واحدی شنیده شود و بیگانگان حتماً از این تفرق و جدایی موجود حداکثر استفاده را میکنند و سود آن نیز تنها به بیگانگان میرسد.
اینکه با چنین شرایطی چکار میشود کرد باید توجه کرد که بهجای گشتن به دنبال موارد کوچک در حرفهای گروههای سیاسی و متهم شدن از سوی آنها، به روشنی منافع ملی را به طوری که تمام ملت بر آن اجماع داشته باشند تعریف کنیم و آن را خط قرمزی بدانیم که هیچکس به خاطر منافع خود از آن خط قرمزها عبور نکند و این برعهده عالیترین سطوح تصمیمگیری در نظام است.
*در برابر، جریان دیگری را هم که مخالفان جمهوری اسلامی هستند نیز از این اتفاق به عنوان ابزار فشار استقبال کردند. نزدیکی واکنشهای این دو طیف بهویژه در زمینه ناکامیهای دولت را چگونه تحلیل میکنید؟
جملهای از لنین نقل میشود که چپ افراطی و راست افراطی دو اسب هستند که به یک درشکه بسته میشوند. یعنی در نهایت کار را به یک نقطه میرسانند. همیشه افراطیون چپ و راست متحد همدیگر هستند و کار را به یک نقطه میرسانند و این چیز عجیبی نیست. در طول تاریخ همواره اینگونه بوده است که افراطیون برای رسیدن به اهداف خود حاضر بودند همه چیز را فدا کنند. چراکه افراطیگری بر مبنای تعصب است و اینگونه تعبیر میکنند که هرکسی با من نیست علیه من است و افراطیون برانداز و افراطیون موعودگرا هر دو وعده به چیزی میدهند که جز یک تصویر و آینده مبهم در آن چیزی نیست و هر دو با حرکت تدریجی و اصلاحی و با وحدت صفوف ملت مخالف هستند. افراطیون همیشه از آب گلآلود ماهی میگیرند و با عوامفریبی و پوپولیسمگرایی میخواهند کارهای خود را پیش ببرند و طبیعی است که هر دوی این گروهها از وضعیت اصلاحطلبانه تدریجی ناراضی باشند و به یک نقطه حمله کنند؛ پس با همدیگر همداستان میشوند.
*فعالان سیاسی، رسانهها و حاکمیت در برابر چنین جریانی که در شرایط فعلی میتوان گفت به نوعی بیتوجه به وضعیت مردم واکنش نشان میدهند به نظر چگونه باید باشد؟
مهمترین زیان مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل برای کشور این است که پرونده ایران را در وضعیتی که فشارها وجود دارد راکد میکند. ایران در حال حاضر مطالبه رفع و کاهش تحریمها را دارد که به معنی نیرومند شدن ایران و خروج از تهدیدهای وجودی است. اما طرف مقابل چیز خاص دیگری نمیخواهد، برنامه اتمی ایران از نظر آنها برای مدتی به تعویق افتاده است و نیروهای متحد ایران به شدت آسیب دیدند؛ بنابراین تهدید فوری برای آمریکا، کشورهای غربی و اسرائیل وجود ندارد و نیاز فوری نیز به نفت و منافع دیگر ندارند، لذا آنها ادامه این وضعیت را به نفع خود میدانند و ترجیح میدهند این شرایط ادامه یابد تا زمانی که ایران از نظر داخلی دچار مشکلات حاد شود و یا تسلیم محض شود و یا دچار فروپاشی شود. از این لحاظ وضعیت کشور بسیار بحرانی و دشوار است.
در این شرایط دشوار اولین کار این است که حاکمیت سرمایه مهم کشور که مردم، وحدت ملی و یکپارچگی هست را حفظ کند. صداهای ناساز باید قطع شود و به ملت نشان داده شود که به حرفها و خواستههای آنها توجه میشود. دومین نکته این است که حاکمیت باید از این انزوایی که بر ایران تحمیل شده است خود را رها کند و در این رابطه کشورهای منطقه و ائتلاف با کشورهای همسایه و آنهایی که با آمریکا مخالفت کردند مثل روسیه و چین مهم است.
در این بین ایجاد آمادگی دفاعی ایران نیز بسیار حائز اهمیت است. در کنار اینها منابعی که در قدرت ایران وجود دارند و در رأس آن مجلس باید متوجه شود چه جایگاهی در بین ملت دارد و به اندازهای که ظرفیت دارد کار کند و تصمیم بگیرد و از کارشکنیهایی که در یکی دو سال اخیر به دست گرفته است خودداری کند و منجر به تضعیف مملکت نشود. تصویب FATF همین حالا هم خوب است و باید بهانهها را از خارج گرفت و کشور کم کم به سمت یک وضعیت نرمال برود.