میردامادی: نمیتوانیم با شاخ و شانه کشیدن و تهدیدکردن مانع اجرای مکانیسم ماشه شویم.
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم گفت: تنها راه جلوگیری از اجرای اسنپبک، بهکارگیری یک دیپلماسی فعال و مبتکر است. اکنون دیپلماسی ما زمینگیر شده و صرفا تماشاچی حوادث است. حتی گاهی میبینیم که دستگاه سیاست خارجی ما ژست نظامی گرفته و مانند نظامیان تهدید میکند.

به گزارش هممیهن آنلاین، محسن میردامادی در گفتوگو با خبرنگار جماران، با اشاره به گمانه زنی ها مبنی بر احتمال خروج از NPT، اظهار کرد: مهمترین مشکلی که ما از ابتدا در بحث هستهای داشتیم، فقدان استراتژی است. در حقیقت ما همواره بین دو استراتژی «تولید بمب هستهای» و «عدم استفاده نظامی از انرژی هستهای» سردرگم بودهایم. هر کدام از این دو استراتژی، الزامات و نتایجی دارد. اگر انتخاب ما استراتژی نخست بود، پس باید از همان ابتدا تبعات این تصمیم خود از جمله انزوای بینالمللی، قرارگیری ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل، تحریمهای شدید و فشارهای زیاد اقتصادی را میپذیرفتیم. اگر از اول این استراتژی را انتخاب و در راستای آن حرکت میکردیم، در صورت موفقیت در دستیابی به تسلیحات اتمی، به کشوری مانند کره شمالی تبدیل میشدیم و به علاوه، شاید این موضوع برای ما بازدارندگی هم ایجاد میکرد و باعث میشد مورد حمله نظامی اسرائیل قرار نگیریم.
وی افزود: اما اگر استراتژی دوم یعنی بهرهگیری صرفا صلحآمیز از انرژی هستهای را انتخاب میکردیم، باید الزامات آن از جمله رعایت سقف مشخصی از غنیسازی، پرهیز از اقدامات تنشزا، داشتن روابط متعارف با قدرتهای بینالمللی و منطقهای و اجرای تمام اصول NPT و پروتکل الحاقی را هم میپذیرفتیم. در این صورت مانند سایر کشورهایی که فناوری محدود و صلحآمیز هستهای دارند، به کشوری در حال توسعه و با وضعیت مناسب اقتصادی تبدیل میشدیم که از موقعیت خوبی در سطح بینالملل و منطقه برخورداریم؛ مانند همان شرایطی که در دولت آقای خاتمی داشتیم و تمام کشورها نسبت به ارتقای روابط با ایران متمایل بودند.
این نماینده مجلس ششم با بیان اینکه ما هیچ گاه به صورت دقیق و شفاف هیچ کدام از این دو استراتژی را انتخاب نکردیم و همواره بین آنها سرگردان بودیم، گفت: اگر ما از ابتدا قصد ساخت بمب اتمی داشتیم، باید از NPT خارج میشدیم و همه توان خود را صرف ساخت تسلیحات هستهای میکردیم و تمام تبعات آن که عمدتا اکنون هم بر ما اعمال میشود را میپذیرفتیم. ما هرگز به سمت ساخت بمب حرکت نکردیم، اما هیچ گاه به طرف استراتژی دوم هم نرفتیم و نخواستیم طوری رفتار کنیم که سوءظن کشورها و نهادهای بینالمللی تحریک نشود و روشن گردد که قصد ساخت بمب نداریم و خواهان روابط متعارف هستیم. ما اگرچه پس از امضای برجام چنین شفافیتی را در برنامه هستهای خود ایجاد کردیم، اما به دیگر الزامات بازیگری در عرصه بینالمللی تن ندادیم و نهایتا ترامپ باعث از بین رفتن برجام شد.
میردامادی ادامه داد: سرگردانی بین این دو استراتژی، باعث شده که ما ضررهای هر دو را متحمل شویم، اما از منافع هیچ کدام برخوردار نشویم؛ امروز تمام تحریمهایی که ممکن بود با ساخت بمب اتمی علیه ما اعمال شود را تحمل میکنیم، ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفته بودیم و اکنون نیز با فعالسازی مکانیسم ماشه ممکن است مجددا قرار بگیریم و بمبی هم نداریم که بتواند برای ما بازدارندگی ایجاد کند. البته که من معتقدم شاید همان ۳ یا ۴ دهه قبل که تازه وارد بحث هستهای شده بودیم، بمب اتمی برایمان بازدارندگی میداشت، اما اکنون حتی اگر فردا هم به بمب اتمی دست یابیم، دیگر به بازدارندگی نمیرسیم.
وی اضافه کرد: به هر حال، ما تمام هزینههایی که به یک کشور دارای بمب اتمی تحمیل میشود را پرداخت کردهایم، بدون اینکه واقعا در پی ساخت تسلیحات هستهای باشیم. این ناشی از اشتباه ما میشود. ما که هیچ گاه در پی استفاده غیرصلحآمیز از انرژی هستهای نبودیم، پس نباید دست به غنیسازی ۶۰ درصد میزدیم. هیچ کسی در دنیا نمیپذیرد کشوری که در پی ساخت بمب اتمی نیست، دست به این میزان از غنیسازی بزند. بنابراین، این رویکرد هیچ نتیجهای جز هزینه برای ما نداشته است.
استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: اکنون نیز اگر میخواهیم خروج از NPT را به عنوان یک اهرم فشار علیه غرب به کار بگیریم، باید به سمت غنیسازی بالای ۹۰ درصد حرکت کنیم و تمام تبعات آن را هم بپذیریم. چنین تصمیمی، درگیری ما با آمریکا را وارد فاز جدیدی خواهد کرد. در این صورت، اروپاییها هم برای رویارویی نظامی با ایران، همراه آمریکا خواهند شد و اسرائیل هم که مترصد فرصتی برای حمله به ایران است. اما اگر صرفا به عنوان یک ژست سیاسی میخواهیم از NPT خارج شویم و تصمیمی برای تغییر فعالیت هستهای خود نداریم، طرف مقابل این رفتار را به عنوان یک اهرم فشار از طرف ما نمیبیند و لذا تغییری در رویکرد خود نمیدهد. اکنون خروج از NPT تنها رضایت اسرائیلیها را در پی دارد، زیرا آنها از هر اقدامی که حساسیتهای بینالمللی علیه ایران را افزایش دهد، استقبال میکنند. ضمن اینکه همین الآن هم احتمال وقوع جنگ مجدد منتفی نیست و خروج از NPT، این احتمال را افزایش میدهد.
میردامادی با اشاره به اینکه برخی بستن تنگه هرمز را اهرم مناسبی برای فشار بر غرب و جلوگیری از فعالشدن مکانیسم ماشه میدانند، بیان کرد: تا وقتی ما آن استراتژی کلان خود را تعیین نکنیم، نمیتوانیم در مورد اقداماتی از این دست تصمیم بگیریم، زیرا اینها هیچ کمکی به ما نمیکند. اگر ایران برای بستن تنگه هرمز اقدام کند، چین و هند بیشتر از هر کشور دیگری متضرر میشوند، زیرا عمده نفت وارداتی آنها از این تنگه عبور میکند، وگرنه آمریکا که خودش صادرکننده نفت است و احتیاج به نفت عبوری از تنگه هرمز ندارد و وابستگی اروپا به نفت این منطقه هم اندک است. بنابراین، مهمترین تبعات بستن تنگه هرمز، متوجه چین و هند است که هر دو هم روابط خوبی با ایران دارند. با چنین کاری، حتی سایر کشورهایی که تا کنون نسبت به منازعات ایران بیتفاوت بودهاند هم تحریک میشوند که در تیم آمریکا و اسرائیل قرار بگیرند.
وی با اشاره به باقیماندن حدودا ۲۰ روز تا اجرای رسمی اسنپبک و بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، عنوان کرد: در این مدت باقیمانده، نمیتوانیم با شاخ و شانه کشیدن و تهدیدکردن مانع اجرای مکانیسم ماشه شویم. تنها راه جلوگیری از اجرای اسنپبک، بهکارگیری یک دیپلماسی فعال و مبتکر است. اکنون دیپلماسی ما زمینگیر شده و صرفا تماشاچی حوادث است. حتی گاهی میبینیم که دستگاه سیاست خارجی ما ژست نظامی گرفته و مانند نظامیان تهدید میکند. این هیچ نتیجه مثبتی برای کشور ندارد. ما به یک دیپلماسی فعال نیز داریم که بتواند در شرایط فعلی، بنبستشکنی کند و پیشنهادات ابتکاری دهد تا با برطرفسازی نگرانیهای طرف مقابل، از فعالسازی اسنپبک و قرارگیری مجدد ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل جلوگیری کند، زیرا خروج دوباره از آن وضعیت، بسیار بسیار دشوار خواهد بود.
این نماینده مجلس ششم با بیان اینکه اکنون دو موضوع برای ایران حیاتی است و باید برای تحقق آنها تلاش کنیم، گفت: نخست، جلوگیری از تحمیل مجدد جنگ به کشور است و دوم، جلوگیری از اجرای اسنپبک. تحقق هر دو این اهداف، در گرو بهکارگیری دیپلماسی خلاق و بنبستشکن است. این بسیار جای تأسف است که ما افرادی مانند دکتر ظریف را داریم که در سطح بینالملل به عنوان دیپلماتهایی توانمند شناخته میشوند، اما به دلیل کجسلیقگیهای داخلی از آنان استفاده نمیکنیم. اگر میخواهیم از بنبست فعلی خارج شویم، باید از تمام ظرفیتهای کشور بهره ببریم.