پزشکیان از ظرفیت سران قوا استفاده کند
محمد مهاجری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با هممیهن معتقد است: «باید سازمانها و نهادهایی که از دولت بودجه میگیرند، مورد بررسی واقع شوند که عملکرد آنها با بودجهای که میگیرند تا چه میزان همخوانی دارد».

محمد مهاجری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با هممیهن معتقد است: «باید سازمانها و نهادهایی که از دولت بودجه میگیرند، مورد بررسی واقع شوند که عملکرد آنها با بودجهای که میگیرند تا چه میزان همخوانی دارد». این گفتوگو در ادامه میآید:
مسعود پزشکیان چند روز پیش در اظهارنظری از موسساتی حرف زد که بودجه میگیرند اما خروجی خاصی ندارند. تحلیلتان از موضوع عنوانشده توسط رئیسجمهور چیست؟
وقتی که برخی از دستگاههای فرهنگی، اجتماعی و یا انواع دیگر احداث شدند، معمولاً هنگام تاسیسشان به سایر مسائل توجه نشده است، یعنی فرابخشی نگاه نشده است. هر یک سازمان، به اقتضای یک زمان و اقتضای حل یک مشکل و یا به خاطر یک فردی ایجاد شده و همینطور مانده است و هر سال هم به این سازمان بودجه اختصاص پیدا کرده و این روند ادامه داشته و خیلی هم به کارکرد آن توجه نشده است. اینکه آقای رئیسجمهور این حرف را میزنند، به نظرم فرصتی برای بازخوانی همه این سازمانها چه به لحاظ کارکرد و چه به لحاظ بودجه است.
در یک جمله میتوان گفت که باید اینها را هزینهفایده کرد، یعنی معلوم شود که هزینهای که برای اینها میشود، چه سود و بهرهوریای دارد. خیلی هم بحث جناحی و خطی نیست. این نهادها چه مذهبی باشند و چه فرهنگی، همه بررسی شوند. این هم مهم نیست که بودجهشان کم یا زیاد است. گاهی اوقات که شما حرف بودجه میزنید، میگویند مثلاً مگر 20 میلیارد تومان در چند ده هزار تومان پولی میشود؟ با همین استدلال هم گاهی اوقات شاید میآیند و افرادی را قانع میکنند که مزاحمشان نشوند. اما من بحثم فراتر از بحث پول و بودجه است.
من معتقدم که باید سازمانها در ساختار بوروکراتیک کشور معنا و خروجی داشته باشند. برخی از این سازمانها، بودجهشان اصلاً اهمیت ندارد، خود اینها به ذات برای خودشان ماموریتهایی تعریف کرده و این ماموریتها را به بدنه نظام سیاسی یا فرهنگی کشور غالب کردهاند. بنابراین لازم است که این اتفاق بیفتد. اما آن چیزی که آقای رئیسجمهور گفت، به نظرم نباید فرادولت دیده شود.
الان بسیاری از سازمانهای دولتی هم درگیر این موضوع هستند. یعنی تشکیلاتهای وسیع و گستردهای وجود دارد که به نظر من، انحلال یا ادغام آنها هم به لحاظ بودجهای و هم به لحاظ کوچک کردن دولت امری ضروری است. مثلاً در وزارت ارشاد، ما یک معاونت فرهنگی و یک معاونت هنری داریم. اسمشان هم نشان میدهد که اینها میتوانند در هم ادغام شوند.
یا مثلاً میراث فرهنگی و گردشگری، به نظرم جنساش از جنس فرهنگ است، بنابراین کاملاً قابلیت ادغام در وزارت ارشاد را دارد. یا نمونه دیگر، وزارت ورزش است که یک زمانی سازمان تربیتبدنی بود که خیلی کوچکتر از این کارش را میکرد. حدود سه دهه قبل، یکی از مدیران ارشد سازمان برنامه و بودجه گفت که برآورد کردیم که اگر حدود سی تا چهل درصد کارمندان دولت اصلاً سرکار نیایند و ما حقوقشان را پرداخت کنیم، هزینهای که از ما کم میشود، سودش بیشتر از چیزی است که سر کار بیایند. چیزی که آقای رئیسجمهور دنبالش است، دو نکته دارد که باید رعایت شود، یکی اینکه نگاه سیاسی به آن نداشته باشیم و دوم اینکه نگاه کوچک کردن دولت را داشته باشیم.
یک بحث، توان قانونی است که طبق قانون رئیسجمهور میتواند چنین کاری را انجام دهد اما مهمتر از توان قانونی، توان عملیاتی و اجرایی کردن این تصمیم است. به نظرتان زور مسعود پزشکیان میرسد که چنین کاری را انجام دهد و یا تنها در حد حرف باقی خواهد ماند؟
آقای رئیس جمهور ظرفیتی دارد که آن ظرفیت سران سه قوه هستند. اگر ایشان بتواند، این موضوع را در جلسه سران قوا به تایید برساند و بهخصوص از سوی رئیس مجلس با این ماجرا همراهی صورت گیرد، میتواند نتیجهبخش باشد. همچنین میتواند از رهبری بخواهد که این را به عنوان یک پروژه از مجمع تشخیص مصلحت بخواهد و مجمع نظر مشورتی دهد.
در این صورت میتوان به راحتی این فرآیند را انجام داد. البته این موضوع مقداری زمانبر خواهد بود و مقاومت هم در برابر آن وجود دارد. بالاخره وقتی که شما میخواهید دهها و صدها مدیر را حذف کنید، مقاومتهایی وجود دارد که برخی از آنها هم مقاومت جناحی است ولی اگر برای یک بار این کار انجام شود، تا دهها سال کشور راحت میشود.
یک بخشی از این نهادها، نهادهای دینی و مذهبی هستند. در صورت حذف بودجه اینها، حرف و حدیثی درست نمیشود که مثلاً مسعود پزشکیان جلوی مسائل دینی و مذهبی ایستاده است؟
من بحثم نهادهای مذهبی و غیرمذهبی نیست. نهادهای مذهبی خودشان باید پیشقدم شوند که یک کار منکر انجام نشود. آن کار منکر ریخت و پاش و اصراف است. هر کدام از آنها که لازم است وجود داشته باشند، ادامه دهند. هر کدام از آنها که لازم است حضور داشته باشند اما تشکیلاتشان کوچک شود، این کار را انجام دهند. بخشی از آنها شاید اصلاً لازم نباشد بودجه حکومتی داشته باشند.
آنها میتوانند بودجههای مردمی داشته باشند و میتوانند از راههای دیگر بودجه داشته باشند. کمااینکه قبلاً هم اینطور بوده است. سازمانهای مذهبی از نظر من کمترین مشکل را دارند، جاهای دیگر وجود دارد که بودجههای دولت را بیشتر میخورند. اگر از خود دولت شروع کنند، وقتی به آن نهادها برسند، مقاومت کمتر خواهد شد.
درباره صداوسیما وضعیت چطور میتواند باشد. با بودجهای که صداوسیما میگیرد، خروجی حاصلشده مطابقت ندارد...
اگر مدیریت صداوسیما یک مدیریت قابلی باشد، حتی یک ریال هم از دولت بودجه نخواهد خواست. اینکه شما میآیید از حاکمیت به آنها بودجه میدهید، آنها را تنبل و تنپرور بار میآورید. اگر صداوسیما بتواند خودکفا باشد، هم استقلالش حفظ میشود اما مجبور به رقابت با سایر رسانههای دنیا میشود و کیفیت را بالا میبرد. البته مدیریت صداوسیما به لحاظ قانون اساسی اقتضائات و ویژگیهایی دارد اما به نظرم، باید این مدیریت را چابک کرد. برای چابک کردن مدیریت، میتوان به نظرم سالی ده درصد بودجه سازمان را کم کرد و آنها را موظف کرد که به سمت صفر کردن بودجه دریافتی بروند.