بازوی وفاق/چرا دولت در مواجهه با تندرو ها باید به جامعه تکیه کند؟
وقتی مخالفی تمام قدرت خود را به کار میگیرد تا مانع از موفقیت مجموعه شود، آیا باز هم باید همچنان برای اینکه «دعوا نشود» کوتاه آمد؟ این کوتاه آمدنها تا کجا ادامه خواهد داشت و شخص رئیسجمهور فکر میکند برای بهبود وضعیت کشور و ایجاد وفاق با جامعه بهعنوان بازوی وفاق چقدر فرصت دارد؟
بیش از یکهشتم از عمر دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان گذشته است؛ دولتی که رئیس آن پس از انتخاب از سوی مردم شعار «وفاق ملی» را برای خودش انتخاب کرد و در بیشتر سخنرانیهایش بارها توصیه کرده که برای عبور از مشکلات و پیشرفت کشور یک راه بیشتر نداریم؛ «دعوا نکنیم». با استناد به همین شعار و با هدف وفاق ملی، پزشکیان کابینهاش را متشکل از تفکرات سیاسی مختلف انتخاب کرد و همین مسیر را دولتش در انتصابات داخلی وزارتخانهها در پیش گرفت و بعضاً افرادی که مخالف رئیسجمهوری جدید ایران بودند هم در دولت او پست گرفتند؛ روشی که او برای پیشبرد موضوع وفاق ملی در نظر گرفت تا اینگونه نشان دهد که میخواهد چتر وفاق را گسترده کرده و همه با هم برای ایران تلاش کنند. اما آیا سمت مقابل هم به شعار وفاق ملی متعهد مانده و در تلاش است تا به دولت چهاردهم کمک کند؟
با یک بررسی ساده طی همین شش ماه اخیر، به صورت آشکار چیزی که مشخص شده این است که بخشی از طیف تندرویی که در زیر چتر وفاق مسعود پزشکیان هم قرار گرفتهاند اعتقادی به این موضوع ندارند و بر همان روش و منشی که داشتهاند پافشاری میکنند. نمونههای این موضوع هم خیلی ساده و آشکار است. برای مثال بخشی از اصولگرایان تندرو، شش ماه است با نهایت قدرت و تمرکز خود تنها یک هدف را دارد: «محمدجواد ظریف نباید در دولت باشد.»
گویی آنها تمام کار خود را رها کردهاند و فقط همین یک هدف را دارند و البته در فضای مجلس هم با وجود همه بحثهای مربوط به تعامل و همراهی دولت و مجلس شاهد همراهیهای بسیار با همین جریان هستیم. در خارج از مجلس هم همین است؛ به غیر از خط و نشانهای رسانهای، خیابانهای پایتخت هم از حملات آنها به پزشکیان در امان نمانده است. به غیر از راهپیماییهای خودرویی که دو هفته متوالی بعد از نمازجمعه با تعداد انگشتشماری خودرو انجام دادند، چند ماه پیش بدون مجوز در کف خیابان در مخالفت با رفع فیلترینگ تجمع کردند و همین چند روز پیش باز هم بدون دریافت مجوز، تجمع دیگری را انجام دادند و در آن درخواست عزل و محاکمه محمدجواد ظریف را داشتند و در همین مورد آخر، یک نماینده مجلس را هم همراه خود کرده بودند؛ روندی که به روشنی نشان میدهد که آنها تنها در صورتی با دولت چهاردهم وفاق خواهند کرد که شخص رئیسجمهور و اعضای کابینه به صورت کامل به ساز تندروی آنها برقصند.
هشدارهایی که داده شده بود
طی این چند ماه، هشدارها به مسعود پزشکیان کم نبوده است، یک سمت تندروها هشدار میدهند و تهدید میکنند که باب میل آنها رفتار کند. علاوه بر آنها، برخی چهرههای دیگر هم هستند که به رئیسجمهور هشدار میدهند که حواسش به تندروها باشد و در مسیری قرار نگیرد که آنها در سر دارند. هشدارهایی که از همان ماه اول دولت داده شده تا به امروز رسیده است. برای اولین مثال، محمدعلی ابطحی 17 شهریور مصاحبهای با خبرگزاری ایلنا انجام داده بود و در آن درباره تندروها گفت: «آن مجموعهها بیکار نخواهند نشست، تلاش خود را برای از بین بردن وفاق ملی خواهند کرد اما شرط آن است که دولت تحت تاثیر این فضاها قرار نگیرد.»
در مهرماه نیز دو شخصیت مشابه این مسائل را عنوان کردند. حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس در مصاحبهای که با خبرآنلاین داشت، اینگونه هشدار داده بود: «وقتی یکی از آقایان در تبلیغات انتخاباتی سفره را میتکاند و میگوید وقت آن است که عدهای از سر سفره نظام کنار بروند ببینید تفکر نانبری دارند. سفره را میتکانند. این ناجوانمردانهترین تفکر است. نان خیلیها را بریدهاند.» 23 مهر، ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه تهران در مصاحبهای به روزنامه اطلاعات گفت: «اینکه گروهی که هنوز نتوانستهاند نتیجه انتخابات را هضم کنند، هر اقدامی را که به نظرشان میآید، انجام بدهند با هیچ متر و معیاری توجیه نمیشود.»
در ماه آبان هم، عیسی کلانتری، وزیر دولتهای میرحسین موسوی، هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی مصاحبهای با روزنامه اعتماد انجام میدهد و در بخشی از آن میگوید: «آقای پزشکیان باید بداند که پایداریچیها با او دوست نیستند و هرگز نخواهند شد. وفاق با آنها شبیه دوستی با.... است و هرگز محقق نمیشود.» در آذرماه هم، صادق زیباکلام، استاد بازنشسته دانشگاه تهران در مصاحبه با خبرآنلاین به پزشکیان هشدار میدهد: «اگر آقای پزشکیان تسلیم خواست تندروها شود، آن تتمه اعتباری که برایش باقی مانده از بین خواهد رفت.»
این هشدارها در ماه گذشته توسط چهرههایی دیگر داده شد. مصطفی هاشمیطبا دوم دیماه گفته بود: «پروژهشان این است که دائم شرایط سیاسی داخل کشور را بههم بزنند و از این نظر پروژه تندروها بسیار بسیار خطرناک به حال کشور است.»
یک روز بعد، عباس عبدی، یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت و در بخشی از آن آورد: «ادامه این وضع نهتنها هیچ شانسی برای برونرفت از وضع کنونی در اختیار صاحبان قدرت نمیگذارد، بلکه این آخرین شانس برای کشور است که پزشکیان را فرصت پایانی دانسته و آن را از دست ندهد. زمان به سرعت در حال گذشتن است. مشکلات به نهایت ظرفیتهای قابل تحمل رسیده است.»
محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا هم پنجم دیماه مصاحبهای با سایت جماران انجام داد و در آن گفت: «اصولگرایان تندرو اصلاً حواسشان نیست که در زمین دشمن بازی میکنند و تنها میخواهند به هدف خودشان برسند و به هر نحوی که شده، سعید جلیلی رئیسجمهور شود.»
هشدار آقای دستیار
هشدارهایی که در بالا به آن اشاره شد، از سوی چهرههای دانشگاهی و فعالان سیاسی و رسانهای بود اما اخیراً علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهور هم در یادداشتی که منتشر کرده هشدارهایی جدی را به مسعود پزشکیان داده است. او در بخشی از یادداشت خود اینگونه نوشته: «فرصت زیاد نیست. برخیها با دلایل موهوم، از پذیرفتن این امر که وضع کنونی بیشتر حاصل تفکرات و عملکرد و مانعسازیهای آنهاست، سر باز میزنند؛ حاصل ماندن این افراد در قدرت به قیمت عدم مشارکت جامعه و خالی کردن عقبه نظام است. جناب رئیسجمهور پزشکیان؛ لطفاً دیگر معطل این افراد نشوید... نباید در دام جوسازی افرادی که تخریب را شروع کردهاند افتاد. اینها به قیمت ناامید کردن مردم و ضعیف شدن عقبه نظام و انقلاب، همچنان میخواهند در ساخت قدرت باقی بمانند.»
پزشکیان و یک انتخاب بزرگ
همانطور که اشاره شد، مخالفان مسعود پزشکیان و بهصورت ویژهتر تندروهای جریان اصولگرا با شعارها و اقدامات اساسی او که مورد اقبال مردم است مشکل دارند؛ پروسهای که هم در بحث سیاسی و هم در بحث اجتماعی به وضوح دیده میشود. در بحث اجتماعی، از موضوعهایی مانند رفع فیلترینگ گرفته تا بحث عدم اجرای قانون عفاف و حجاب که میتواند کمی شکاف دولت – ملت را کاهش دهد، مورد اعتراض شدید تندروهاست و برای عدم تحقق آنها هر کاری از دستشان برآید دریغ نمیکنند.
در بحث سیاسی هم موضع آنها درباره مواردی مانند مذاکره با جهان، حل بحرانهای بینالمللی و رفع تحریمها و موضوعهایی مانند FATF نیاز به بازگو کردن ندارد. آنها همان دلواپسانی هستند که در دولت حسن روحانی هر چه از دستشان برآمد انجام دادند تا دولت زمین بخورد و الان هم همان مسیر را میروند و با هر آنچه که خارج از دیدگاه و نظر آنها باشد، مشکل دارند. تاریخ هم ثابت کرده که برای آنها تنها عنصری که مهم نیست، مردم ایران هستند. تنها و تنها خودشان را میبینند.
حال با این وضعیت و با توجه به هشدارهایی که به مسعود پزشکیان داده شد، باید دید در بقیه عمر دولتش چگونه برخورد خواهد کرد. این نکته که وجود مخالف به خودیِ خود عنصر مفیدی برای پیشرفت است بر کسی پوشیده نیست، به قول سیدمحمد خاتمی «زندهباد مخالف من».
اما سوال اینجاست که وقتی مخالفی تمام قدرت خود را به کار میگیرد تا مانع از موفقیت مجموعه شود، آیا باز هم باید همچنان برای اینکه «دعوا نشود» کوتاه آمد؟ این کوتاه آمدنها تا کجا ادامه خواهد داشت و شخص رئیسجمهور فکر میکند برای بهبود وضعیت کشور و ایجاد وفاق با جامعه بهعنوان بازوی وفاق چقدر فرصت دارد؟
اصلاً بر فرض مثال که وفاق سیاسی هم ایجاد شد و همان تندروها هم کمی آرام شدند، تکلیف وفاق اجتماعی چه میشود؟ وقتی که تندروها با درخواستهای مردمی از پزشکیان و مواردی مانند رفع فیلترینگ و قانون عفاف و حجاب مشکل دارند، تکلیف مشخص است.
به هر ترتیب باید منتظر ماند و دید آیا مسعود پزشکیان به اخطارهایی که داده شده توجه میکند و کمی اقتدار در پیشبرد برنامهها را در پیش خواهد گرفت و یا باز هم در بر همان پاشنه این شش ماه خواهد چرخید.
در همین راستا و در گفتوگو با رحیم ابوالحسنی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بررسی بیشتر این موضوع پرداختیم.