اولویتها و ترجیحات دولت چهاردهم
گفتمان را به معنای ادبیات رایج علوم به کار نمیبرم، منظور من از گفتمان جهتگیری بایسته و مفید برای ایران امروز است و امیدوارم این ترکیبات و اولویتها در دستور کار دولت قرار گیرد و امیدوارم این امر در گفتمان و کردار سیاسی دولت بازتاب یابد و با پشتیبانی جامعه و هسته قدرت پیش برود.
قرار گرفتن در ابتدای جادهای که بتوان امنیت، تفاهم و رونق را پایدار کرد ضرورت ایران امروز است. اگر فرض کنیم که سیاست باید در ایران امنیت، تفاهم و رونق پایدار خلق کند، ترجیحات سیاسی و اولویتهای دولت چهاردهم میتواند شامل موارد زیر باشد.
یک: توافقسازی بین فرادستان سیاسی در درون. بهعبارتی منازعهای که از دوم خرداد ۱۳۷۶و بالاخص تیرماه ۱۳۷۸ آغاز شده، بالاخره باید جایی در این کشور متوقف شود.
دو: توافقسازی با قدرتهای جهانی بهویژه آمریکا و اتحادیه اروپا توأم با همکاری با چین و روسیه و کشورهای همسایه.
سه: بازسازی ظرفیت دولت برای حل مسئله حلنشده ایران در سایه توافقسازی داخلی و خارجی و اقدامات تکنیکی برای حل بحرانهای نیروی انسانی، تامین مالی، ظرفیت فناورانه و جایگاه اجتماعی و سیاسی دولت.
چهار: بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت در سایه ساختن، کسب و روایت کردن موفقیتهای گام به گام.
ایران امروز ظرفیت کسب موفقیتهای بزرگ به یکباره را ندارد و باید با مردم در چارچوب بازی نشانههای اعتمادساز به سمت موفقیت عمل کرد. اما بحث دوم درباره ترجیحات و جهتگیریهای سیاسی است که بدون اولویت این جهتگیریهای سیاسی را برای ایران امروز ضروری میدانم.
یک: تمرکز بر جلوگیری از تخریب بیشتر ظرفیت زیستپذیری سرزمین، مسائل فرونشست زمین، فرسایش خاک و بقیه تهدیدهای محیط زیستی و آستانههای تهدید جدی زیستپذیری در برخی از نقاط ایران و افزوده شدن تغییر اقلیم و تبعاتش برای ایران وضعیت را بدتر میکند.
دو: تمرکز بر یک سیاست صنعتی برای تعریف پروژههای مشترک توسعه صنعتی در مناطق توسعهنیافته کشور با رعایت ملاحظات محیط زیستی و توأمان کاهش فشار بر منابع مختلف برای تامین معیشت مردم ایران.
سه: طراحی برای سیاست صنعتی در مناطق حاشیهای کشور که توسعهنیافته هستند.ارتقای عدالت و جلوگیری از احساس تبعیض از مرکز به حاشیه کشور و ممانعت از قومی، مذهبی و رادیکال شدن احساس تبعیض و براثر تقارن توسعهنیافتگی و فقر در استانهای حاشیهای کشور.
چهار: تمرکز بر بازسازی جایگاه ایران در اقتصاد جهانی و جایابی مناسبتری برای ایران در زنجیرههای جهانی ارزش. این کار باید متکی بر ظرفیتهای جغرافیای اقتصادی و سیاسی ایران در قالب ظرفیت برای جایابی در کریدورها و متکی بر ظرفیتهای ایران برای تولید کالا و خدمات در کشور برای صادرات باشد.
پنج: فراتر رفتن از دوگانه دولت و بازار و در پیش گرفتن سیاست تلفیقی مسئلهمحور.
شش: زمانمند کردن حمایت از صنایع و گذار به وضعیت تولید رانت مولد. رانت مولد زمانمند شبیه آنچه در کشورهای شرق آسیا به کار گرفته شد میتواند ضرورت توسعه در ایران امروز باشد. رانت غیرمولد غیرزمانمند و نامحدود منشأ ناکارآمدی و فساد گسترده در کشور است.
هفت: اجتناب کردن جدی از دمیدن بر شکافهای اجتماعی، خواه شکاف قومی، زبانی، دینی، مذهبی، یا شکافهای ناشی از سبک زندگی ایرانیان. هیچ بخش سیاسی حق ندارد به این ظرفیت زندگی مسالمتآمیز ضربه بزند و انسجام اجتماعی در ایران را مخدوش کند.
هشت: تمرکز بر حل مسئلههای اولویتدار و ملموس برای گروههای مختلف مردم و خودداری از پخش و مستهلک کردن ظرفیتهای مالی، سیاسی، اداری و نیروی انسانی محدود کشور برای مجموعه گستردهای از اهداف که بیشتر به فهرست آرزوها شباهت دارند تا اولویتهای توسعه.
نُه: تدوین و در پیش گرفتن سیاست روشن در قبال ایرانیان خارج از کشور.
ده: دولت چهاردهم نمیتواند بدون داشتن سیاست ارتباطی، ابزارهای رسانهای و تولید محتوای کارآمدی که نظر ایرانیان را جلب کند موفق باشد. حکومت در ایران امروز از اساس دچار اختلال ارتباطی با جامعه است. دولت به معنای قوه مجریه و شخص رئیسجمهور بیش از همیشه از این موضوع رنج میبرد و باید سیاستها، ابزارها و محتوای کارآمدی را برای برطرف کردن این اختلال به کار بگیرد.
یازده: جامعه ایران براثر انباشته شدن مسئلههایش و ناکارآمدشدن نسبی ظرفیتهای حل مسئله در سطح سیاست و جامعه در مسیر حرکت به سمت انواع خشونت است.دولت چهاردهم باید به دنبال فراهم کردن بسترهای جلوگیری از بروز خشونت، نجات دادن مردم از زنندهترین صورتهای خشونت و جلوگیری از خشونت در عرصهها، اقشار و کردارهای مختلف جامعه باشد.