تحلیل محمدجواد غلامرضا کاشی از وضعیت جاری ایران: آنچه مردم میخواهند مطالبه امکان اقلی حیات است
محمد جواد غلامرضا کاشی نوشت: آنچه مردم به نام شکایت از تورم و ارزش پول ملی میخواهند مطالبه اقتصادی نیست. مطالبه امکان اقلی حیات است. احساس خطر میکنند. خطری که موجودیت خود و فرزندانشان را بر لبه پرتکاه نیستی قرار داده است.
به گزارش هممیهن آنلاین، محمد جواد غلامرضا کاشی در کانال تلگرامیاش نوشت:
مطالبات رفاهی و اقتصادی از همان روزهای نخست استقرار نظام تحقیر شدند. فرض بر آن بود که دین و ارزشهای معنوی اصالت دارند و هر چیز دیگر در مراتب بعدی اهمیتاند.
نظام بر نیرومندترین ذخیره فرهنگی و تاریخی مردم تکیه کرده بود. اطمینان داشت و دارد که هیچ جریان و نیرویی حریف آن نخواهد بود. در این زمینه اشتباه هم نمیکرد. دهههای متمادی همه نیروهای مخالف خود را با تکیه بر دین سرکوب و از میدان به در کرده است.
نظام میتوانست ناکارآمدیها، فسادها، ناتوانیها و زیادهخواهیهای نامشروع را با تکیه بر دین بی هزینه کند. هیچ اصلاحی در ساختار خود نپذیرد، همه چیز را بر شاخص ویرانگر ارادت بازیگران فرصت طلب بنا کند، هزینههای گزاف برای مردم بسازد، اما از ناحیه اعتراضات مردم اطمینان خاطر داشته باشد. اطمینان داشت هنوز هم دارد که صدای مردم به جایی نخواهد رسید. تا زمانی که اقلیت متدین جانبدار نظام باشند، دیگران هیچ وزنی و صدایی ندارند حتی اگر در اکثریت باشند. آن اقلیت بر دیوار محکم حقایق دینی تکیه دارند و آن اکثریت معترض بر نیازهای مادیشان. با این معادله، آن اقلیت زور بیشتری از آن اکثریت تولید میکند.
اما و صد اما که داستان تغییر کرده است. قاعده تکیه مطمئن بر ذخیره ارزشهای دینی کارآمدی خود را از دست داده است. نرخ نامعقول تورم، کاهش ارزش پول، تداوم بحران اقتصادی و تداوم فساد و ناکارآمدی برای چند دهه، معنای تازهای در عرصه سیاسی ایران ایجاد کرده است: حقیقتی به نام خواست بقاء قد علم کرده است.
آنچه مردم به نام شکایت از تورم و ارزش پول ملی میخواهند مطالبه اقتصادی نیست. مطالبه امکان اقلی حیات است. احساس خطر میکنند. خطری که موجودیت خود و فرزندانشان را بر لبه پرتکاه نیستی قرار داده است. در چنین شرایطی حتی خدا نیز موضوعیتی ثانوی پیدا میکند.
مردم خدا را به خاطر حیاتی که به آنها عطا کرده میستایند. هنگامی که همه امکانهای حیاتشان را در معرض مخاطره ببینند دیگر ستایش خدا را هم فراموش میکنند. رویاروی حقیقتی که یک روز به نام ارزشهای دینی بنا شد، حقیقت دیگری قد علم کرده است: تلاش برای نجات زندگی. چیزی که بر ارزشهای دینی تقدم دارد.
نظامی که روزی بر ذخائر قدرتمند دینی استوار شد، از این توان و استعداد و هوشمندی بهره دارد که بر ذخیره قدرتمندتری به نام خواست جمعی بقاء و نجات زندگی تکیه کند؟ هر روز که میگذرد این امید کمتر میشود.