انقلابیون انتقادی
در تمام طول تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران و از زمانی که دانشگاه پایهگذاری شد و فعالیت خود را آغاز کرد، دانشجویان تحت عنوان تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها دست به فعالیت زدند.
تاریخ ایران چه در دوره پهلوی و چه در سالهای پس از پیروزی انقلاب، به کرات به یاد دارد که در دانشگاهها فعالیتهای مهمی صورت گرفته است و تاریخ دانشگاهها سرشار از فعالیتها و تلاشهای موفق و ناموفقی برای اصلاح اوضاع کشور است که پرداختن به این فعالیتها خود داستان مفصلی دارد. هرچند شدت این فعالیتها و آزادی فعالیت در ادوار مختلف، تفاوت داشته است، چنانچه برای مثال در دوره پس از پیروزی انقلاب دوره شکوفایی فعالیت دانشجویی(نسبت به ادوار دیگر) در دوران اصلاحات شکل گرفته است و شاهد اوجگیری این فعالیتها و فضای باز دانشگاه بودیم اما دورههایی هم بودهاند که فضای بسته و تعطیلی انجمنها و تشکلها سهم دانشگاه و دانشجویان بوده است. در کنار این موضوع، یکی از ویژگیهای خاص در سالهای پس از پیروزی انقلاب، این بوده که هرازگاهی فرصتی برای دانشجوها و تشکلهای دانشجویی فراهم شده که دیدارهایی را با برخی مقامات کشور داشته و دغدغههای خود را مطرح کنند.
اخیراً و به رسم هرساله دیداری بین دانشجوها و رهبری برگزار شد و برخی نماینده تشکلها نکاتی را در این جلسه بیان کردند و از دغدغههای خود گفتند که برخی از نکتههای بیانشده، حاوی مسائل کلانی در حوزه مملکتداری و اوضاع و احوال کشور بود.این دیدار در تاریخ 19 فروردین برگزار شد ومتن اظهارات دانشجوها را سایت تابناک منتشر کرد.
بحران مشارکت و عدالت
حسین قنواتی، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور گفت: «چالش جدی در مشارکتِ مردمی در سه انتخابات اخیر، نگرانکننده و از چند منظر قابل بررسی است.
اول؛ بحران نمایندگی: بخشی از مردم به درست یا غلط، به این تصوّر رسیدهاند که نمایندهای در فرآیند انتخابات ندارند.
دوم؛ بحران گفتمان: مردم بهجای آنکه به رقابت ایدهها نگاه کنند و به استقبال راهکارهای حل چالش و مسائل اساسی کشور بروند، با فضای سیاسی منسوخشدهِ لیستهای انتخاباتی طرفاند.
سوم؛ خلأ فرآیند تربیت نیروی سیاسی: جامعه ایرانی در سپهر سیاسی چهرههای نو نمیبیند. عدم تحزّب و سیاستورزی تشکیلاتی، انتقال نسلی در امر سیاسی را با ابتذال مواجه کرده است
چهارم؛ خلاصه شدن امر سیاسی در صندوق: فقدان بسترهای مشارکتی، موجب شده تا مردم، نقش روشنی در اداره کشور نداشته باشند
پنجم؛ نهادهای فراقانونی و چالش نادیده گرفتن قانون: طی سالیان اخیر، شاهد صدها مصوّبه غیرقابل اجرا یا مصوّباتی بودهایم که به آن اعتنا نمیشود. از سوی دیگر، شوراهای موازی و حتی موقتی و مصلحتیِ حالا دائمیشده است.
ششم؛ وضعیت معیشتی؛ که نیاز به توضیح ندارد.»
نفوذ جریان تجدد و تحجر
میرحسین سیدرحیمزاده، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در ابتدا گفت: «بهزعم ما، امروز مهمترین رسالت نظام، افزایش امکان و انگیزه مردم به مشارکت در حکمرانی کشور است. آنچه ما از بررسی کلان وضعیت کشور درک میکنیم، نفوذ دو جریان تجدد و تحجر بر شئون حکمرانی نظام عزیز ماست. جریان تحجر با پمپاژ طرز فکرهای تهدیدمحور و ضدتحول و جریان تجدد با هوچیگری و القای مسائل بیاولویت به عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، در حال ایجاد اختلال در مسیر حرکت انقلاب هستند. در ادامه، به اثرات قوت گرفتن این دو گفتمان اشاره میکنیم:
تضعیف امربهمعروف و نهی از منکر و قبض حق اعتراض: قدرتیافتن متحجرین با تمسک به طرز نگاههای امنیتزده، امکان بروز انتقادات مهم و سوالات کلیدی را از مستضعفین سلب کرده یا با تخریب و سرپوش گذاشتن، آنان را بیاثر میکند.
تبعیض اقتصادی و تشدید عقبماندگی در عدالت.
حضور فعالانه نهادهای امنیتی در عرصههای غیرمرتبط: علاوهبر پررنگ بودن ذهنیت امنیتزده، ردپای حضور فعالانه برخی نیروهای امنیتی در عرصههای حکمرانی کشور نیز محسوس است.
مسئلهتراشی برای کشور: از نقش تفکرات غربزده و تجددگرا در وضعیت کنونی جمهوریت و عدالت نباید غافل بود.
او در بخش دیگری از اظهاراتش، دو درخواست را هم از رهبری داشت:
1- ضابطهمند کردن دستگاههای امنیتی کشور
2- تلاشهای گفتمانی برای کنار زدن تفکرات استحالهگر
راهکار تحقق مرحله سوم انقلاب
محمدمهدی احمدی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان هم گفت: « مرحله تشکیل دولت اسلامی که تحقق آن در جهت نیل به سوی تمدن نوین اسلامی، ضرورتی است که مستلزم بازسازی انقلابی نظام اسلامی است و جز با درهم آمیختن هویت و آرمان انقلاب اسلامی با روح و جان کارگزاران نظام و جاری شدن چشمههای معرفت و اندیشه اسلام ناب خصوصاً در بدنه میانی نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمیکند.این نظام باید بهگونهای تنظیم گردد که جوان ما هویت ایمانی و علمی را توأمان کسب کند، به صورتی که خروجی نظام تعلیم و تربیت ما به نحو قاعده و نه استثناء شهید چمرانها باشد. در ادامه به تفکیک، به مباحث نظام تعلیم و تربیت خواهیم پرداخت:
الف) آموزش و پرورش: آموزش و پرورش، به مثابه یک نهاد زیربنایی که میبایست با جاریسازی معارف اسلام ناب و آموزش فرهنگ گفتوگو، کار جمعی، نگاه نقادانه و تفکر خلاقانه به دانشآموزان، نسل تمدنسازی را تحویل جامعه دهد، به واسطه برونسپاریهای نامعقول به کُلُنیهای بعضاً سکولار و متعارض با دین، به گروهکهای آموزشیِ منفک و بیربطِ از هم تبدیل شده است.
ب) دانشگاه: این عنصر مهم برای آنکه معارف اسلامی را در کلیه شئون کشورداری پیاده سازد، نیازمند یک تحول ساختاری است. از دید جامعه اسلامی دانشجویان این تحول در دانشگاه که با پیگیری دو راهبرد مذکور منتج به تربیت نیروی جوان انقلابی، جهت پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی میشود و نهایتاً جامعه را به سوی تمدن اسلامی جهت میدهد با ۴ پیشنهاد که در ادامه عرض خواهد شد قابل تحقق است.
پاکسازی نظام آموزش عالی از کارگزاران محافظهکار که خود اعتقادی به این تحول ندارند و قرابتی با هویت اسلامی هم پیدا نکردهاند؛ که جرأت اقدام را از بدنه دولت میگیرد.
بروزرسانی دروس معارف اسلامی در دانشگاهها متناسب با نیازهای فکری و شبهات روز دانشجویان
مماس شدن دانشگاه با مسائل واقعی کشور اهتمام به برطرف نمودن نیازهای جامعه و نه کارهای سطحی نمایشی و تبلیغاتی مثل مقالهمحوری صرف.
پشتیبانی محتوایی تمامقد و همهجانبه حوزه علمیه و ارتباط مؤثر با دو عنصر دیگر نظام تعلیم و تربیت.»
6 راهکار در حوزههای مختلف
حامد عبدالحسینی، نماینده اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد هم گفت: «بر آن معتقدیم دیگر فرصت آزمون و خطا نیست؛ اعتماد عمومی مهمترین سرمایه اجتماعی نظام است و برای حفظ و ارتقای آن باید شبانهروز تلاش کرد؛ لذا دیدگاهها و تحلیلهای تشکیلاتمان را خدمت شما عرض میکنم:
حکمرانی مردمی و حرکت به سمت مردمیسازی: از نظر ما راهحل مشکلات کشور حکمرانی مردمپایه و خروج کارها از تصدیگری دولتی و تسهیل نقشآفرینی مردمی است
کوچک شدن سفره مردم
حجاب و نبود یک سازوکار مشخص: ما معتقدیم مسئله حجاب با برخورد قهری و دستوری حل نمیشود بلکه نیاز به فرهنگسازی و گفتوگو با مردم دارد، اما ولنگاری غربی و فریب دختران ایران اسلامی را تحمل نخواهیم کرد. .... آقایان مسئول اگر نمیتوانید یک قانون و لایحهای را تصویب کنید لطفاً از مناصب عریض و طویلتان استعفا دهید.
انتخابات و لزوم ارتقای سرمایه اجتماعی
حکمرانی در رسانه و نبود یک سازوکار تشکیلاتی فرهنگی: یکی از چالشهای فعالیت رسانهای فرهنگی فعالیتهای شبکههای معاند است، با توجه به اینکه برخی از این شبکهها به زبالهدان تاریخ رفتند، باید توجه کنیم که رسالت این شبکهها تغییر سبک زندگی اسلامی و استحاله فرهنگی با استفاده از ابزار رسانه است، اما متاسفانه الگوی حکمرانی رسانهای در کشور نداریم.
فلسطین و ما ادراک فلسطین: ما ضمن تاکید بر انتقام خون شهیدانمان معتقدیم شجاعت باید با عقلانیت همراه باشد و با پرهیز از اقدامات انفعالی و احساسی مسیر به نحوی پیش رود که بهزودی شاهد نابودی رژیم سفاک صهیونیستی و آزادی قدس شریف باشیم.
مردم قهر خواهند کرد
پوریا عصار، نماینده بسیج دانشجویی هم در این دیدار گفته بود: «مردم تحول بنیادین میخواهند و بدونِ آن بابِ مفاهمه با شما را میبندند. آنها ۸ سال ناکارآمدی و خیانت کسانی را دیدهاند که با استراتژی سیاسی «آقای تَکرار» روی کار آمدند و برای سفیدسازی خود در اسفند ۱۴۰۲ با صندوق رای قهر کردند، البته خوب است بدانند مردماند که با آنها قهر کردهاند! امروز هم هشدارِ اساسی ما نسبت به کارگزاران این است که اگر به جای پیشرفت و تحول، صرفاً در پی ادارهی امورِ روزمرهی دستگاه مربوطهتان باشید، مردم با شما هم قهر خواهند کرد و مردم را که میشناسید؟ با کسی تعارف ندارند؛ نه در اقتصاد، نه در فرهنگ و نه در سیاست.»
او در بخش دیگری از حرفهایش گفت: «آقایان مسئول که صدای ما را میشنوید! در محضر رهبر عزیز انقلاب اسلامی شما بزرگواران را مخاطب خودمان قرار میدهیم؛ پیشرفت این است که برای تحقق واقعی تولید، مردم را از اسارت رانتِ اقتصاد نفتی نجات دهید؛ و شما هنوز قدمی اساسی در این مسیر برنداشتید.»
ارکان اصلی آگاهیبخشی
فاطمه ساداتهوشمند میرحسینی، نماینده دفتر تحکیم وحدت هم در این دیدار گفت: «به نظر میرسد یکی از علل کاهش مشارکت مردم در انتخابات، عدم بستر مناسب جهت اعمال نظارت پسینی توسط مردم است. در همین فضاست که به جای شکلگیری حرکت عمومی جهت نظارت بر سازوکارهای فسادزا و ایجاد شفافیت، پروژهبگیران افشاگری مطرح میشوند که با کاسبی اطلاعات از درون سیستم و ضریب دادن به فساد یا اهمالکاریِ یک مقام مسئول، خوراکرسانهایی برای اپوزیسیون فراهم کرده و امید به تحول را، از طریق شرکت در انتخابات، در دل برخی از مردم کمرنگ میکنند.»
او همچنین در اشاره دیگری گفت: «ما ارکان اصلی آگاهیبخشی را نهاد علم و آموزش میدانیم. آنجا که بایستی برای معضلات فرهنگی و اجتماعی ما چارهاندیشی کند، دست سیاستمدار را برای حل مسائل مردم پر نِماید، منطق مقاومت مردم غزه را برای نخبگان بینالمللی تبیین کند و زمینهساز افزایش مشارکت باشد، دانشگاه است؛ اما علیرغم دستاوردهای روشن، دانشگاه ما با این آرمان فاصلههای نجومی دارد. نزول ایران در برخی رتبهبندیهای علمی، کم شدن رغبت نخبگان به حضور در فضای دانشگاهی، عدم حمایت جدی از نخبگان و عدم تمرکز دولت بر مسئله دانشگاه، موجب نگرانی ماست.»