کلاس انشای خانواده
دیروز دومین اجلاسیه بینالمللی «خانواده، آینده، پیوندهای پایدار» با همین عنوان پرطمطراق برگزار شد که هم رئیس مجلس و هم رئیسجمهور در آن سخنرانی کردند اما این همایشها گرهی از مسائل جامعه و خانواده را نمیگشاید؛ اگر بیشتر نکند. خانواده انشا نمیخواهد. سخنرانیها و کلیگوییهای مسئولان مسئلهاش را حل نمیکند. خانواده، نیازمند پناهگاه و نهادهای حامی است.
به نظر میرسد که برای هر مسئله مهم کافی است که همایشی برگزار کرد و مقامات هم حضور پیدا کنند، سخنانی را از روی متن مکتوب یا بهصورت شفاهی بیان کنند و سپس سالن را ترک کنند؛ در این صورت مسئله هم حل خواهد شد. دو روز پیش همایشی درباره فرصتهای سرمایهگذاری برگزار شد که سخنران کلیدی بهجای توضیح دقیق و عملی سیاستها، قربان صدقه سایر مقامات رفت و قدری هم با شکستهنفسی از دولت متبوع تعریف کرد.
روشن است که چنین همایشهایی در نهایت، چیز دندانگیری برای افزایش انگیزه صاحبان کسبوکار به دست نمیدهد. لذا تعداد زیادی از مدعوین هم محل را ترک میکنند. دیروز نیز دومین اجلاسیه بینالمللی «خانواده، آینده، پیوندهای پایدار» با همین عنوان پرطمطراق برگزار شد که هم رئیس مجلس و هم رئیسجمهور در آن سخنرانی کردند. امیدواریم خروجی مثبتی داشته باشد.
قصد زایل کردن زحمات دستاندرکاران را هم نداریم. ولی این همایشها گرهی از مسائل جامعه و خانواده را نمیگشاید؛ اگر بیشتر نکند. سخنان رئیس مجلس که از روی متن بود، اغلب متناسب با واقعیات خانواده جدید نبود و حالتی شعاری و بدون روح داشت. اینکه کسی بخواهد خانواده را تبدیل به واحد اقتصادی کند، حتماً دچار درک نادرستی از تحولات خانواده شده است.
جالبتر از همه اینکه بگوییم در جامعه توسعهیافته نرخ طلاق کاهشی و نرخ ازدواج و تشکیل خانواده افزایشی است. این گزاره به معنای آن است که با درک و بدیهیات متعارف از تحولات خانواده در دنیای جدید بیگانه هستیم. گمان میکنند که اگر یکسری جملات خوب در یک متن کنار هم چیده و تحویل خانواده و زنان داده شود، مشکلات خانواده حل میشود.
سخنان رئیسجمهور نیز مشکلات خاص خود را دارد. تصور میکنند که با بیان یکسری مشکلات و مواعظ ولو مفید، مسئولیت خود را انجام دادهاند. درحالیکه وظیفه دولتمداران بیان مشکلات نیست؛ بلکه از گام بعدی، یعنی سیاستها و شیوههای کاهش مسایل و مشکلات آغاز میشود. متأسفانه از این گام هیچ خبری نیست. از مقامات سیاسی برای با اهمیت نشان دادن همایش استفاده میشود؛ درحالیکه کار اصلی آنان شرکت در همایشهای مهم برای اعلان سیاستهای خود است.
نهاد خانواده در حال به دوش کشیدن بارهایی است که وظیفه نهادهای دیگر است، نهاد آموزش و پرورش، نهاد رسانه، نهاد دین و نهاد دولت هرکدام عهدهدار نقشهایی هستند که اغلب انجام نمیدهند و خانواده مجبور است که آنها را بهتنهایی انجام دهد؛ درحالیکه نمیتواند. فرار از ازدواج و نیز دوری از فرزندآوری و افزایش بیش از انتظار طلاق نتیجه ناخوشایند ناتوانی نهادهای دیگر در انجام وظایفشان و خم شدن کمر خانواده زیر این فشارهاست.
ویژگی جامعه توسعهیافته تفکیک وظایف در نهادهای گوناگون است. در قدیم همه این نقشها در خانواده ایفا میشد؛ ولی اکنون خانواده هستهای و کوچک که اغلب زن و مرد مزدبگیر هستند، این نقشها را به نهادهای دیگر محول کردهاند.
این نهادها چه کار باید انجام دهند؟ دولت باید قوانین و سیاستهای مناسب برای خانواده و زنان تهیه کند که بهطورکلی، در این مورد زمینگیر است و دریغ از یک تحول مثبت که همچنان قوانین و سیاستهای قدیمی پابرجاست؛ قوانینی که برای مسائل و نیازهای جدید پاسخگو نیستند و هر روز یک جای آن را وصلهپینه میکنند. بهجای انجام این وظیفه، دایره امربهمعروف ونهیازمنکر درست کردهاند تا مردم را تربیت کند؛ آن هم از سوی نهادی که بیش از همه نیازمند تربیت شدن است.
نهاد آموزشوپرورش دولتی که باید کودک و نوجوان را بهصورت رایگان و برای آیندهای همهجانبه تربیت کند، بهکلی دور از این وظیفه و رسالت است و خانواده باید هزینه بسیار سنگینی که ندارد را برای این کار بپردازد تا این نقیصه را جبران کند. رسانه رسمی که تماماً از مرحله پرت است و گویی در این جامعه نیست و مصداق «خود گویی و خود خندی» شده است.
کودک و جوان امروزی ایران از نظر بهرهمندی از رسانه مفید و موثر و فراگیر در فقر وحشتناک است. نهاد دین که باید پناهگاه معنویت خانواده و راهحل مشکلات باشد، خودش تبدیل به مشکل و گرهی بازنشدنی شده است. نهاد اقتصاد نیز در بدترین حالت ممکن در چند دهه گذشته قراردارد، در نتیجه این نهاد نیز نمیتواند محلی برای بروز خلاقیت جوانان و آرامش خاطر اقتصاد خانواده باشد.
بخش اصلی بحرانهای موجود در خانواده ایرانی را باید ذیل این تحلیل درک کرد. خانواده انشا نمیخواهد. سخنرانیها و کلیگوییهای مسئولان مسئلهاش را حل نمیکند. خانواده، نیازمند پناهگاه و نهادهای حامی است.