«امپریالیسم اسرائیل» در خاورمیانه جدید
ماجرا به الگویی آشنا تبدیل شده است: از زمان آتشبس، اسرائیل رگبار مداومی از حملات داشته، نهفقط در غزه، بلکه در لبنان و سوریه.
ماجرا به الگویی آشنا تبدیل شده است: از زمان آتشبس، اسرائیل رگبار مداومی از حملات داشته، نهفقط در غزه، بلکه در لبنان و سوریه. به گفته مقامات بهداشت و درمان سوریه، هفته گذشته، نیروهای اسرائیل در یکی از خونبارترین تجاوزات از زمان سقوط رژیم اسد، ۱۳ نفر را در سوریه کشتند، شامل دو کودک. اسرائیل میگوید این عملیات باعث شد بتواند تعدادی شبهنظامیان را اسیر کند.
دولت سوریه با خشم واکنش نشان داد. سلطه نظامی اسرائیل بر همسایگانش، اصلاً اسرائیل را امنتر نمیکند، بلکه در واقع صلح را دورتر میکند. ماه گذشته اسرائیل در نمایش دیگری از برد عملیاتیاش، یکی از مقامات ارشد حزبالله را ترور کرد. این حمله به خاطر هدفش وارد اخبار شد؛ اما چنین حملاتی این روزها آنقدر مکرر رخ میدهند که بیشترشان اصلاً به اخبار راه نمییابند. اهدافشان معمولاً اعضایی با شهرت کمتر هستند.
سلطه نظامی اسرائیل در خاورمیانه، در دو سال اخیر پس از ۷ اکتبر، غالب از کار درآمده است. منطقه در حال انطباق با پدیدهای است که عبدالخالق عبدالله، دانشمند برجسته علوم سیاسی در امارات متحده عربی آن را «اسرائیل امپریالیست» میخواند؛ به طوری که نیروهای ارتشاش، تقریباً به اختیار خود در هوا و زمین عملیات اجرا میکنند و همه جا دشمنان را میکشند، از لبنان تا سوریه، از غزه تا ایران، از یمن تا قطر؛ اما آیا این برتری نظامی اسرائیل میتواند تبدیل به امنیت راهبردی شود؟
یا اینکه رویکرد اسرائیل، حملات تقریباً روزانه به نیروهای حزبالله و اغلب غیرنظامیانی که اتفاقاً در مسیر آتش بودهاند، صلح را غیرممکن میکنند؟ راجر کوهن، خبرنگار و دیوید گوتنفلدر، عکاس نیویورکتایمز که اخیراً هر دو سوی خط مرزی بین اسرائیل و لبنان بودهاند گزارش میدهند نشانه اندکی از این دیدهاند که قدرت اسرائیل، با شیوه فعلاً بهکارگیریاش، آینده صلحآمیزتری در بلندمدت برای اسرائیل و منطقه بسازد.
امروزه آتشبس به سرعت در حال فرسایش است. ایالات متحده درخواست کرده حزبالله تا پایان امسال کاملاً خلع سلاح شود؛ اما این هدف به نظر تقریباً غیرممکن میرسد. هم اسرائیل و هم ایالات متحده منافعی در خلع سلاح حزبالله دارند. دولت لبنان هم همینطور؛ اما کشتارهای مرتب اسرائیل و بمبارانهایش، خلع سلاح را بسیار سختتر میکند.
نواف سلام، نخستوزیر لبنان در مصاحبهای به نیویورکتایمز میگوید: «اسرائیلیها میگویند نمیتوانند [از صحنه نبرد] بروند مگر این که حزبالله خلع سلاح شود و حزبالله میگوید وقتی اسرائیل سلاح را کنار نمیگذارد، ما چطور میتوانیم چنین کنیم؟ حزبالله میداند اوضاع در منطقه عوض شده است اما همچنان تلاش میکند مقاومت کند.» به نظر میرسد، هر مرگی که اسرائیل باعثش میشود، صرفاً به کار تقویت اراده دشمنانش میآیند. فرقی هم ندارد این دشمنان چقدر ضعیف شده باشند. این کشتارها، هر گونه انگیزه برای صلح را هم از بین میبرند.
لبنان در منطقهای خاکستری بین جنگ و صلح زیست قرار دارد. این وضعیت خاکستری لبنان، دولت این کشور را تضعیف میکند؛ دولتی که در تلاش است وضعیت تازهای حاصل کند، یعنی برقراری حق انحصاری سلاح در دست دولت. جفری فلتمن، سفیر سابق آمریکا در لبنان میگوید: «نگرانم که شاهد تشدید تنشی جدی از سوی اسرائیل باشیم که بهترین رئیسجمهور و نخستوزیر لبنان در چندین دهه اخیر را تضعیف خواهد کرد.» به نظر میرسد، هم در لبنان و هم در سوریه، اسرائیل حاضر نیست از اقدامات نظامی دست بردارد یا حتی از آنها بکاهد، تا به مسیر دیپلماتیک با دولتهای جدید اولویت بدهد؛ مسیری که لااقل احتمال نوعی گفتوگو را ایجاد میکند.
تا وقتی اسرائیل به چکش مسلح است، همه چیز میخ به نظر میآید. سلطه نظامی اسرائیل موضوع سؤال نیست. مسئله این است که چطور میتوان تغییرات اخیر منطقه را تبدیل به اساسی برای صلح کرد، در منطقهای که زخمهایی عمیق دارد. سلطه صرف به نظر بنبست میآید. فقط یک دلیل اینکه مسئله تشکیل کشور فلسطین، تا زمانی که حل نشده باشد، همواره مانعی خواهد بود. رئیسجمهور ترامپ از طلوعی تازه در خاورمیانه سخن میگوید اما فعلاً خیلی چیزها به نظر مثل قبل میآیند.