بهترین جا برای پایتخت
بهترین جا برای پایتخت، مدیریت عقلانی و علمی است. با چنین مدیریتی، بدترین جاها از نظر آبوهوا و امکانات و موقعیت سیاسی و نظامی را میتوان به بهترین مکان برای پایتخت تبدیل کرد و در غیاب چنین نوع مدیریتی بهترین جاها هم به زبالهدان تبدیل خواهند شد.
اگر فکر میکنید دنبال جایابی برای پایتخت هستیم، در این صورت باید توضیح داد که خیر دنبال آن نیستیم. چون دغدغههای مهمتر و عاجلتری وجود دارد. این بحثی موسمی است که هر چند سال یکبار و برای چند روز طرح و ماجرا تمام میشود و هیچچیزی هم حل نمیشود.
طرح این مسئله مصداقی از «سنگ بزرگ علامت نزدن» است. این رویکرد در طرح مسئله نشانه بنبست در ذهن سیاستگذار است. جامعهای که بزرگترین مخازن گاز را دارد و اکنون باید برای رفع ناترازی خود کشور را تعطیل کند؛ چه حقی برای طرح بحث تغییر پایتخت دارد؟ بهترین و آمادهترین پایتخت جهان را هم به ما بدهند، دیری نخواهد پایید که آنجا را هم به سرنوشت تهران دچار خواهیم کرد.
آن روزی که آغامحمدخان قاجار تهران را به پایتختی برگزید، بر دامنه کوههای شمیرانات ایستاد و در زیر پایش دشتی زیبا و بکر و هموار و با آب فراوان را دید که ییلاق آن با قشلاقش فاصله چندانی نداشت و به لحاظ سوقالجیشی و امنیتی عالی بود. ولی اکنون و پس از گذشت بیش از دوونیمقرن آن روستا و دژ نظامی کوچک تبدیل به شهری با بیش از ۱۰میلیون نفر شده که مجال نفسکشیدن را از همه سلب کرده است. همان مدیریتی که این وضع را ایجاد کرده، هر جای دیگری را هم به همین سرنوشت بلکه بدتر دچار خواهد کرد.
بهترین جا برای پایتخت، مدیریت عقلانی و علمی است. با چنین مدیریتی، بدترین جاها از نظر آبوهوا و امکانات و موقعیت سیاسی و نظامی را میتوان به بهترین مکان برای پایتخت تبدیل کرد و در غیاب چنین نوع مدیریتی بهترین جاها هم به زبالهدان تبدیل خواهند شد.
مشکل از تهران نیست مشکل از ما است. زمانی بود که آب تهران چنان گوارا بود که از خوردن آن لذت میبردیم اکنون تصفیه شده آن به کیفیت آب گذشته نمیرسد.
این تعطیلات پیاپی محصول نحوه مدیریت ما و بیتوجهی مدیریت و سیاستگذار به واقعیتهایی است که ده سال پیش مکرر اظهار میشد و هیچ توجهی به آن نمیشد. تعطیلاتی که هزینه سیاسی و روانی آن بیشتر از هزینه اقتصادی آن است.
فرض کنید پایتخت هم جابهجا شد؛ دراینصورت، صنایعی را که فقط هفتهای سه روز گاز یا برق دارند و تولیدشان بهشدت کم شده است، به کجا خواهیم برد؟ آیا جایابی صنایع ما ایراد دارد که به این روز افتاده است؟ در واقع، تهران نماد و نتیجه مدیریت ما در این چند دهه است. بنابراین، آن را هر جا ببرید، آسمان همین رنگ است.
جامعهای که پس از سالها و تحمل هزینههای فراوان هنوز نتوانسته درباره یک امر ساده و روشن مثل FATF به نتیجه برسد و نظام بانکی و نقلوانتقال ارزی کشور را با چالشی بیانتها درگیر کرده است، چگونه میتواند امری پیچیده مثل مدیریت شهری را به سرانجام برساند تا پایتختی در خور زندگی و آرامبخش داشته باشد؟
شاید با قاطعیت بتوان گفت که انتخاب تهران بهعنوان پایتخت یکی از هوشمندانهترین تصمیمات سیاسی بوده که از سوی حکمرانان این سرزمین گرفته شده است. بکر بودن این شهر و حضور بعدی همه اقوام و گروههای ایرانی در آن موجب شکلگیری دیگ درونجوشی شد که مبنای تاریخ مدرن ایران شده است.
تهران در مقایسه با سایر پایتختهای منطقه از هیچ نظر کم و کسری چشمگیری ندارد، جز مدیریتی کارآمد؛ نه فقط در سطح شهر بلکه در کلیت امور. حلقه گمشده پایتخت ما دور بودن از کرانه عقل و مدیریت کارآمد است و نه قرار نداشتن در کرانه دریای عمان.