| کد مطلب: ۳۱۰۲۳

روایت علیه عینیت

در طول یک هفته گذشته و‌ برای دومین بار مقام‌رهبری بر اهمیت مسئله عینیت و بازتاب آن در رسانه‌ها و نهادهای حکومتی اشاره کرده‌اند.فقدان این ویژگی محصول حداقل یکی از چند علت زیر است؛ یا دسترسی به عینیت سخت و غیرممکن است و یا دست‌اندرکاران رسانه‌ها علاقه‌ای به دیدن و انعکاس دادن این واقعیات ندارند یا واقعیت در دسترس است و آنان هم می‌خواهند واقعیت را منعکس کنند؛ ولی توانایی لازم برای انتقال آن را ندارند.

در طول یک هفته گذشته و‌ برای دومین بار مقام‌رهبری بر اهمیت مسئله عینیت و بازتاب آن در رسانه‌ها و نهادهای حکومتی اشاره کرده‌اند. روز گذشته نیز در سخنرانی خود دوباره تاکید داشتند که: «کار نرم‌افزاری عبارت است از دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیت با فکر و تصور افکار عمومی؛ شما رو به قوت می‌روید، او تبلیغ می‌کند که شما دارید ضعیف می‌شوید. خودش دارد ضعیف می‌شود، تبلیغ می‌کند که دارد قوی می‌شود. شما تهدیدناپذیر می‌شوید، او می‌گوید: «من با تهدید شما را از بین می‌برم»، تبلیغات این است، یک عده‌ای هم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند.»

واقعیت این است که این جملات به‌طور ضمنی حکایت از فقدان این ویژگی در رسانه‌های رسمی و نهادهای غیررسانه‌ای حکومت می‌کند. طبعاً اگر این ویژگی وجود داشت، تذکر به ضرورت توجه کردن به آن موضوعیتی نداشت. فقدان این ویژگی محصول حداقل یکی از چند علت زیر است؛ یا دسترسی به عینیت سخت و غیرممکن است و یا دست‌اندرکاران رسانه‌ها علاقه‌ای به دیدن و انعکاس دادن این واقعیات ندارند یا واقعیت در دسترس است و آنان هم می‌خواهند واقعیت را منعکس کنند؛ ولی توانایی لازم برای انتقال آن را ندارند.

ظاهراً علت دیگری نباید در میان باشد. هر سه علت را واکاوی می‌کنیم. واقعیات چند دسته هستند. برخی را مردم می‌بینند، نیازی به بازتاب دادن ندارند. وضع قیمت‌ها و تورم و درآمدها و اوضاع عمومی اجتماعی و بهداشت و آموزش و زیست‌محیطی کمابیش برای اغلب مردم مشهود و ملموس است. البته، در تحلیل چرایی آنها اختلاف‌نظر هست؛ ولی در هر حال، مردم هم برداشت‌های خود را دارند.

بخش دیگری از واقعیات بازتاب داده نمی‌شوند؛ زیرا نهادهای حکومتی مانع می‌شوند. شاید گمان می‌کنند که آگاهی از این واقعیات اثرات مثبتی ندارد. این، یک اشتباه مُهلِک مدیران است. چون مردم کمابیش و‌ به هر شیوه‌ای از این واقعیات پنهان‌شده، اطلاع پیدا می‌کنند و چون این واقعیات از طریق رسمی منتشر نمی‌شوند، مردم به صداقت مسئولین و اعتبار داده‌های رسمی بدگمان می‌شوند و این منشأ بحران تبلیغات رسمی می‌شود.

بنابراین، لازمه حل این مشکل شفافیت نهادهای رسمی در انتشار واقعیات است به‌طوری که همه واقعیات را بدون جداسازی در اختیار افکار عمومی قرار دهند تا اعتماد مردم را به دست آورند. متاسفانه در سال‌های اخیر عقبگرد فاجعه‌باری را در زمینه دسترسی آزاد به اطلاعات و قانون مربوط شاهدیم. تا هنگامی که قانون دسترسی به اطلاعات اجرا نشود، نمی‌توان امیدی به تاثیر انعکاس واقعیات یکسویه داشت.

درباره علت دوم یعنی عدم علاقه دست‌اندرکاران به انعکاس واقعیات باید گفت که مدیران همه رسانه‌ها کمابیش تایید رسمی می‌شوند؛ همچنین، عامل رقابت مانع جدی در بی‌توجهی آنان به واقعیات مثبت می‌شود. به‌علاوه اغلب رسانه‌ها حکومتی هستند و دلیلی ندارد که نخواهند واقعیات مثبت را منعکس کنند. بر فرض محال همه هم توجه نکنند، صداوسیما که باید به این موارد بپردازد.

علت سوم مهمتر است و ریشه بحران را بیشتر نشان می‌دهد. متولیان رسانه‌های رسمی درک درستی از عملکرد و کارکرد نهاد رسانه ندارند. آن را با رسانه‌های یکسویه مثل سخنرانی اشتباه گرفته‌اند. تصور آنها «صفر و یک» است. یا با یک موضوع دشمن هستند و همه اخبار و تحلیل‌های آنها علیه آن منفی است یا با آن دوست هستند که هیچ‌چیز منفی درباره آن منتشر نمی‌کنند. لذا رسانه را تبدیل به بوق کرده‌اند. راه‌حل این مشکل تغییر انتظارات رسمی از کارکرد رسانه و نیز به‌کارگیری افراد کاربلد است.

دیدگاه

پربازدیدترین