فرسودگی نهادی
وضعیت اداری و تقنینی کشور بهگونهای شده است که لفظ بهتری جز فرسودگی برای توصیف آن نمیتوان انتخاب کرد. فرسودگی وضعیتی است که یک خودرو، یا ساختمان، یا حتی روابط فردی و اجتماعی بهصورت پیوسته مستهلک و مورد استفاده قرار گیرد ولی به نیازهای ضروری آن برای ترمیم و بهروز شدن توجهی نمیشود.
هنگامی که یک ساختمان با کوچکترین اشکال و خرابی که مواجه میشود تعمیر نشود طولی نخواهد کشید که مستهلک و غیرقابل سکونت خواهد شد. اگر یک خودرو روزانه با مسافران زیادی در جادههای ناهموار و ساعتهای متمادی حرکت کند و قطعات آن تعمیر یا به روز نشود، بهسرعت دچار فرسودگی شده و دیر یا زود یا تصادف میکند یا از حرکت باز میایستد و ممکن است بهجایی برسد که قابل تعمیر و بازسازی هم نباشد.
واقعیت این است که نظام اداری و تقنینی ما کمابیش به این وضعیت دچار شدهاند. مسئله سقوط بالگرد آقای رئیسی بهعنوان یکی از مصادیق نرمافزاری و هم سختافزاری این فرسودگی، چون اهمیت خبری بالایی داشت بازتاب زیادی پیدا کرد، و الا روزانه با انواع و اقسام شواهدی از این فرسودگی مواجه هستیم.
یکی از موارد مهم آن را در فساد اداری میبینیم. فساد در نظام اداری فرسوده بیشتر از نظام اداری سالم رخ میدهد. همچنان که در درزها و حفرههای ساختمانهای فرسوده نیز انواع حیوانات موذی لانه میکنند. یکی دیگر از نمونههای مهم این فرسودگی را در نظام آموزش و پرورش کشور میبینیم. در حالی وزیر آن مدعی الگو شدن ایران برای جهانیان است که همین اظهارنظر نیز بیانگر نهایت فرسودگی فکری و ذهنی است ولی همزمان نیز قادر نبودند کارت ورود به جلسه امتحانات نهایی را صادر کرده و به دانشآموزان بدهند، لذا امتحانات را عقب انداختند و نشان دادند به لحاظ سختافزاری نیز دچار فرسودگی شدهاند. البته این قطعه از ابتدا هم فرسوده نبود، بلکه بدلی بود و تناسبی با کارکرد لازم نداشت.
گمان میکردیم که ماجرای امتحانات حل شده است که متاسفانه گزارش ویژه امروز هممیهن درباره بینظمی شدید در حوزههای امتحان نهایی است که به دلیل ناتوانی و تاخیر در صدور کارتهای ورود اتفاق افتاد و خیلی از دانشآموزان از امتحان جا ماندند؛ و در این زمینه با دانشآموزان، خانوادهها و... گفتوگو شده است.
واقعیت این است که مرحوم آقای رئیسی نیستند که عملکرد این وزارتخانه فرسوده را بررسی کنند و بعید است که دیگران هم فرصت کنند درباره موضوعی که به سرنوشت میلیونها دانشآموز و خانوادههای آنها مربوط میشود پاسخی هرچند کوتاه بدهند. ولی جالبترین مظهر فرسودگی را باید در مجلس استصوابی با حضور نمایندگانی دید که فقط رای ۳ درصد واجدین حق رای تهرانیها را داشتند.
ماجرا از این قرار است که حدود ۲۸۰ برگه رای برای انتخاب اعضای هیئت رئیسه مجلس را نتوانستند بشمارند و خطای شمارش آنان تا حدود ۳۰ درصد کل آرا بود، و معلوم نیست این تغییری آگاهانه بود، یا ناشی از فقدان کارآیی و درایت؟
حالا باید پرسید مجلسی که در اولین گام خود قادر به شمارش این تعداد رای اندک نیست چگونه میتواند برای مردم و موضوعات پیچیده قانونگذاری کند؟
این نشاندهنده فرسودگی کامل یک نهاد رسمی است. اتفاقاً فرسودگی وقتی عمیقتر است که میدانیم خواهند گفت چیز مهمی نیست و یک اشتباه بوده است.
جالب اینکه بر اثر بازشماری یکی از منتخبین نیز حذف و دیگری بهجایش آمد! بیتوجهی به این فرسودگیها آن را در سراشیبی فرسایش قرار داده است.
پرسش این است که علت چیست؟ علت اصلی تبعیض در انتخاب نیروی انسانی فاقد صلاحیت یا از طریق گزینش افراد بیکیفیت یا از طریق ردصلاحیتهای استصوابی است. گمان میکنید چنین مجلسی چگونه میتواند نیرویی کارآمدتر از خودش را وزیر کند؟