رهنمودی برای زیست فردی و اجتماعی
نهجالبلاغه به چه کار انسان امروز میآید؟
نهجالبلاغه به چه کار انسان امروز میآید؟
محمدمهدی جعفری
نهجالبلاغهپژوه
نهجالبلاغه با آنکه «گزیده»ای از سخنان امیرالمومنین(ع) است که سیدرضی در اواخر قرن چهارم هجری گزینش و تالیف کرد، بهجد میتواند راهنمایی عملی برای شیوه زیست فردی و اجتماعی انسان امروز باشد. شیوه زیستی که بستگی به آن دارد که فرد میخواهد چگونه زندگی کند. امیرالمومنین(ع) دستوری خاص و معین برای فرد و اجتماعی معین در جغرافیایی معین ارائه نداده، بلکه همان رهنمونهایی که پیشتر در قرآن و سخنان رسول خدا(ص)آمده در سخنان امیرالمومنین(ع) هم تکرار شده است و اگر به بررسی آن بپردازیم میتوانیم دستورالعملهایی را مشاهده کنیم که یک فرد در حال تکامل میبایست به آنها عمل کند؛ فردی که میخواهد انسان باشد و بهگونهای زندگی کند که هم تکالیفی را که بر عهده دارد انجام دهد و هم حقوق اجتماع را رعایت کند. اگر بخواهیم در مورد همه شئون و موارد زندگی صحبت کنیم میتوانیم به نهجالبلاغه مراجعه و در همه موارد دستورالعملهایی را مشاهده کنیم. آنچه امیرالمومنین(ع) به آن اشاره کرده است هم برای زندگی اجتماعی و هم برای زندگی فردی راهگشاست و میتوان به اشاره مصداقی به آن نیز پرداخت.
امیرالمومنین(ع) قبل از هر چیز به تقوای الهی و لزوم تقواپیشگی اشاره میکنند. به این معنا که انسان میبایست در تمام موارد زندگی خود خدا را مدنظر داشته باشد. ایشان به این مورد فراوان اشاره کردهاند و در خطبه مشهور به خطبه «همام» انسان باتقوا را برای ما ترسیم و معرفی میکنند. این انسان، انسانی نیست که تنها به مسائل معنوی توجه کند و نسبت به امور روزمره زندگی بیتفاوت باشد. این انسان، انسانی است که در اجتماع زندگی میکند و در کنار انجام امور فردی، به وظایف اجتماعی خود نیز میپردازد. حضرت میفرمایند که خداوند انسانها را آفرید و هر کس را در جایگاه درست خود قرار داد و تقواپیشگان یا متقیان کسانیاند که برترینها را نصیب خود میکنند. سخن گفتن آنها معیار درستی است و جز به درستی و پاکی سخن نمیگویند. ضمن اینکه ظاهرشان براساس میانهروی و اعتدال است. آنها نه رو به افراط دارند و نه امساک و از عبادتشان گرفته تا زیست اجتماعیشان جز براساس میانهروی نیست.
شیوه رفتار این افراد نشان فروتنی است. آنها چون خود را میشناسند و با جهان و جهانآفرین مقایسه میکنند در مقابل خدا و خلق خدا فروتنند. دیدگان خود را از آنچه خدا بر آنها حرام کرده است میپوشانند و گوشهای خود را وقف دانشی میکنند که برایشان سودمند است. این سودمندی برای انسان رو به کمال به معنای منافع مادی و امکانات دیگر نیست. بلکه از دانشی برخوردارند که برای تکامل و تعالی وجودشان سودمند است. جانهایشان در گرفتاریهای آزمایش فرو میرود، همانطور که در آسایش فرود میآیند. اگر وظایف و تکالیفی بر عهده داشته باشند که باید در راه آن جان داد به همان اندازه به دنبالش میروند که وقتی شرایطی پیش میآید که میتوانند در آسایش زندگی کنند. آنها میدانند که اگر خداوند سررسیدی و سرانجامی برایشان تعیین نکرده بود و موظف نبودند در اینجا بمانند و به وظایف خود عمل کنند، روانشان در چشم برهمزدنی از جسمشان خارج میشد و به آن جایی که باید پرواز میکرد. آنها میدانند که باید سختیها و مشقتهای زندگی را تحمل کنند و وظایفشان را انجام دهند.
آفریدگار در وجودشان چنان بزرگ است که جز خدا در چشمانشان کوچک دیده میشود. آنها فقط خدا را بزرگ میدانند و هیچ چیز، نه ثروت دنیا و نه مقام و موقعیت را بزرگ نمیانگارند. در چشم آنها همهچیز کوچک است و فقط خدا بزرگ است. آنها اگر شبها در پیشگاه خداوند به نماز میایستند و قرآن میخوانند اما نماز شب و عبادت مانع آن نمیشود که در طول روز خدمتگذار نباشند و در خدمت مردم درنیایند. بلکه در روز هم نگران آنند که مبادا وظایف اجتماعی خود را انجام نداده باشند. در نظر آنها همه انسانها، انسانهای پاکی هستند. آنها در روز نیز همانند شب، در دینداری نیرومندند؛ دینداری به معنای وظایفی که خداوند بر عهدهشان گذاشته است و در نرمش نسبت به خلق خدا دوراندیشاند و ایمانشان را تبدیل به یقین میکنند و در فراگرفتن دانش پایمردند. حلم و بردباری آنها با دانش توامان است و در مقابل مردم و درشتگوییهای احتمالی آنها به درستی رفتار میکنند. اگر توانگرند افرادی میانهرو هستند و اگر عبادت میکنند با خضوع و خشوع در مقابل پروردگار میایستند و اگر تنگدستند خود را توانگر نشان میدهند مبادا آبرویشان در پیش چشم کسی خدشهدار شود. این افراد در
مقابل پیشامدهای سخت پایدارند و هیچ طمعی بر مال دیگران نمیورزند. به هر روی این خطبه بسیار مفصل است و میتواند بهعنوان نمونهای برای چگونگی تقواپیشگی و میانهروی در زیست فردی و اجتماعی انسان امروزی مد نظر قرار گیرد.