بازیِ ترامپ یا بازی با ترامپ
برای تلطیف و تصحیح نگاه مخاطبان داخلی و ناکامسازی طرف خارجی و بازی با ترامپ در میدان مذاکره نه افتادن در ورطه بازی ترامپ، باید شفافیت و اعتمادسازی در این مرحله حساس سرلوحه دستگاه سیاست خارجی باشد و از همین بدو کار برای آن برنامه داشت که البته بیانیه شفاف و بهنگام وزارت خارجه در صبح روز سهشنبه امیدواریها در این زمینه را زنده کرد.

بعد از چند ماه پرفرازونشیب و مملو از تهدیدات لسانی تا صحنهآرایی لجستیکی و لفاظیهای رسانهای، دونالد ترامپ شامگاه روز دوشنبه خبر مذاکره مستقیم با ایران را آنهم در کنار راسخترین دشمن ایران به رسانههای جهان مخابره کرد و در ادامه نیز خاطرنشان کرد که شنبه آینده شاهد مذاکره در عالیترین سطوح میان طرف ایرانی و آمریکایی خواهیم بود.
پس از این اظهارات بیسابقه که به مثابه بمب خبری در رسانههای جهانی انعکاس و انتشار یافت، سیلی از واکنشهای داخلی و خارجی البته در فضای رسانهای و توسط کاربران شبکههای اجتماعی را شاهد بودیم که نشان میداد، ترامپ با نیت و هدفگذاری خاص خود چنین اظهاراتی را بیان داشته و در همین بدو کار میخواهد عنان امور مذاکرات چالشی پیش رو را در ید اختیار خود جلوهگر کند و همانند همیشه خود را فاتح بیچون و چرا و بازیگر مطلقالعنان هر تحول و فعل و انفعالی جا بیاندازد؛ همان رویکردی که در مواجهه با کره شمالی در دور اول ریاستجمهوری و با اوکراین در دور دوم ریاستجمهوری برگزیده و به دنبال آن بود.
ماجرا تا بدانجا عجیب و غریب پیش رفت که در شبکههای اجتماعی، اخباری مبنی بر اینکه منظور ترامپ از مذاکره در سطوح عالی، دیدار وی با رئیسجمهوری ایران همزمان با سفر وی به عربستان سعودی خواهد بود. یا برخی از منتقدان خارجنشین نظام با عنایت به اظهارات ترامپ درصدد آن برآمدند که اظهارات وی را دال بر پنهانکاری و ضعف طرف ایرانی در برابر آمریکا و عدول از مواضع اصولی آن قلمداد کرده و توپ را به زمین ایران بیاندازند.
اما صبح سهشنبه وزارت امور خارجه ضمن اشاره به آغاز مذاکرات رسمی در روز شنبه آینده با حضور سیدعباس عراقچی و استیو ویتکاف نماینده ویژه ترامپ در خاورمیانه، با رونمایی از محل مذاکرات یعنی عمان، اعلام داشت که مذاکرات به شکل غیرمستقیم و براساس پروتکلهای مدنظر طرف ایرانی انجام خواهد پذیرفت. حال در این میان با اعلام رسمی آغاز مذاکرات و پیرو اظهارات ترامپ، لحاظ چند نکته خالی از لطف نیست:
1- فارغ از اینکه ترامپ مذاکره با طرف ایرانی را چگونه و در چه قالب و ساختاری قلمداد کرده و آن را جهتدار و با هدف خوراکسازی برای رسانههای داخلی و جلوهگری شخصی و کاریزماتیکسازی فردی بازتاب دهد، یا طرف ایرانی بر حفظ پروتکلهای اصولی و شروط ازپیشتعیینشده خود اصرار و پافشاری داشته باشد، آن چیزی که مهم و تعیینکننده است، این گزاره و گزینه است که دو طرف برای حل مناقشات دیرین و حرکت در مسیر چشماندازهای پیش رو میز مذاکره و رجوع به دیپلماسی و برقراری دیالوگ را برگزیدهاند، این آن گزینه و گزارهای است که نباید اظهارات فرامتنی و واکنشهای پیامدی و صحنهآراییهای رسانهای آن را مخدوش و ملکوک کند و حاشیهها را بر متن غلبه دهد.
2- ترامپ اگر سخن از مذاکره مستقیم میگوید، دال بر این نیست که از شرایط و پروتکلهای طرف ایرانی عدول یا مسامحهای انجام پذیرفته است که اساساً هنوز نه خانی آمده و نه خانی رفته که چنین ادعاهایی قابل توجه باشد. منظور او از مذاکره مستقیم یعنی برقراری ارتباط دوجانبه و آغاز شدن روند مذاکرات فیمابینی نه اینکه تعریف ساختار و چارچوب مذاکراتی که هنوز آغاز نشده است در ضمن آنکه در زمان برجام نیز با توجه به حساسیتها و پیچیدگی پرونده منازعه ایران و آمریکا هر یک از طرفین روایتهای خاص خود با مصارف داخلی را مطرح میکردند، حال که حساسیتها مضاعفتر نیز هست و ساختاری پیچیدهتر و بهدور از دیگر بازیگران رسمی و در حالتی غیررسمی و غیرمستقیم دارد این روایتسازیها طبیعیتر نیز هست و لازم است که دستگاه سیاست خارجی کشورمان با شفافیت و بهنگام و سنجیده با اطلاعرسانی درست مانع از صحنهآرایی طرف مقابل آنهم با وجود شخصیتی چون ترامپ که عادت به تسلطنمایی و پروپاگاندا دارد و رسانههای مسلط جهانی هم به عنوان ابزاری فراگیر در اختیار آنان است، عمل کرده و در مقام کنشگر رسانهای ظاهر شود نه اینکه حالت واکنشی داشته باشد.
3- مذاکرات دیپلماتیک آنهم با توجه به پرونده قطور و مالامال از تنش و چالش چنددههای با عقبهای از ایدئولوژی تا زورآزمایی ژئوپلیتیکی و منازعات پردامنه سیاسی و جدال تمامعیار اقتصادی و تعارضات ساختاری فرهنگی، به خودی خود کار سخت و شاق و حساسی است، حال قضای چند ماه اخیر و شخصیت غیرقابل پیشبینی ترامپ را هم که لحاظ کنیم، اوج حساسیت نمودار شده و حرکت در این میدان را به مثابه رقص باله در میدان مین میکند و بدون هیچ شک و شبههای مشخص است که دشمنان ایران از یک سو و نافیان مذاکره از سوی دیگر در این مسیر از هیچ کوششی برای به بنبست کشاندن دریغ نخواهند ورزید و در این راه باید ضمن هوشیاری تیم دیپلمات ایرانی، با بهرهگیری بهینه از مولفههای دیپلماسی رسانهای و عمومی تا سر حد توان به عنوان ضربهگیر در برابر حملات و هجمهها در راستای منافع ملی و خیر عمومی از سوی کنشگران و فعالان سیاسی و اجتماعی و اهالی اندیشه و قلم یک بروننمایی منسجم و کارآمد شکل گرفته و مانع از صحنهآرایی و تصویرسازی مخالفان مذاکره یا روایتسازی باب دل رسانههای مسلط جهانی در راستای مطامع آنان که با منافع ما سازگار و همراستا نیست، شد.
4- نکته مهمی که جلوههایی از آن پس از اظهارات شامگاه دوشنبه ترامپ نمود یافت، آن بود که بخشی از مخاطبان داخلی در پیامد اتفاقات چند دهه گذشته، نسبت به رسانههای داخلی و رسمی و اظهارات مقامات ما بدبین و بیاعتماد شدهاند تا جایی که پس از ادعای مذاکره مستقیم ترامپ بلافاصله انگشت اتهام را به سمت داخل نشانه گرفته و داخلیها را متهم به خلافگویی و پنهانکاری در این زمینه میکردند، درحالیکه ترامپ شهره به اظهارات جنجالی و بروننمایی رفتاری خاص و قائم به فردیت خود در سراسر جهان است و در شرایط عادی هم چنین استنباطی عجیب بود اما برای تلطیف و تصحیح نگاه مخاطبان داخلی و ناکامسازی طرف خارجی و بازی با ترامپ در میدان مذاکره نه افتادن در ورطه بازی ترامپ، باید شفافیت و اعتمادسازی در این مرحله حساس سرلوحه دستگاه سیاست خارجی باشد و از همین بدو کار برای آن برنامه داشت که البته بیانیه شفاف و بهنگام وزارت خارجه در صبح روز سهشنبه امیدواریها در این زمینه را زنده کرد.
5- در نهایت باید گفت آغاز روند مذاکره ایران و آمریکا به هر شکل و سیاقی که باشد، یک گام رو به جلو و مثبت است و از آن حیث که بازیگران فرامتنی ندارد، امکان موفقیت آن ملموستر و از طرف دیگر به لحاظ غیرمستقیم بودن و شخصیت خاص ترامپ و اضلاع و اجزای هیئت حاکمه متشکل از تندروهای نئومحافظهکار پیچیدگیهای خاص و منحصربهفرد خود را دارد اما نکته آن است که مسیری تازه آغاز شده و باید دید در ادامه مذاکره میتواند یک بار دیگر مانیفست رجحان دیپلماسی به جای منازعه و تنشمداری را تثبیت کند.