| کد مطلب: ۵۳۰۲۰

تحلیل محمد جواد روح از واکنش‌ها به عدم شرکت ایران در شرم‌الشیخ و اظهارنظر عراقچی

سردبیر هم‌میهن نوشت: تا این تغییر مبنایی در سیاست خارجی ایران صورت نگیرد و رئالیسم جایگزین ایده‌آلیسم نشود و وزن و جایگاه واقعی کشور در مناسبات و معادلات شناخته نشود، در بر همین پاشنه خواهد گشت و وزیر امورخارجه و دستگاه دیپلماسی، شان و کارکردی بیش از توجیه‌گر تصمیمات شعاری و تبلیغاتی نخواهد داشت.

تحلیل محمد جواد روح از واکنش‌ها به عدم شرکت ایران در شرم‌الشیخ و اظهارنظر عراقچی

به گزارش هم‌میهن آنلاین، محمد جواد روح در کانال تلگرامی‌اش نوشت: 

خودداری ایران از حضور در اجلاس هفته گذشته صلح خاورمیانه که با شرکت سران بیش از ۲۰کشور و محوریت دونالد ترامپ برگزار شد، بحث‌های زیادی را در کشور برانگیخت. اغلب فعالان سیاسی و کارشناسان، مخالف این تصمیم بودند و طیف محدودتری هم با اشاره به ملاحظات ایران، نوع بهره‌برداری ترامپ و #نتانیاهو از این اجلاس و فضای کلی نشست، این تصمیم را قابل‌توجیه دانستند.

 اما آنچه در این میان از سوی هر دو طیف مخالفان و موافقان حضور ایران در اجلاس شرم‌الشیخ مشترک بود، انتقاد از استدلال و توجیهی بود که عباس عراقچی وزیر امورخارجه ایران، برای تصمیم ایران مطرح کرد.

 عراقچی در بخشی از توییتی که برای اعلام تصمیم ایران منتشر کرد، نوشت: "با وجود تمایل به تعاملات دیپلماتیک، نه رئیس‌جمهور پزشکیان و نه من، نمی‌توانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کرده‌اند و همچنان ما را تهدید و تحریم می‌کنند".

 این استدلال عراقچی، البته نقدها و پرسش‌های زیادی برانگیخت. از جمله اینکه در تناقض با مذاکرات ایران و رژیم بعث عراق به رهبری صدام پس از جنگ هشت‌ساله بود. 

 فراتر از آن، مغایر با اظهارات و اقدام شخص وزیرخارجه در جریان سفر نیویورک بود که ظاهرا ۴۵دقیقه منتظر استیو ویتکاف نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا، ماند؛ اما او سر قرار نیامد. پرسش این بود که چطور یک هفته یا ۱۰روز قبل، طرف ایرانی حاضر بود برای گفت‌وگویی غیررسمی با طرف آمریکایی در حاشیه نشست سازمان ملل مدت‌ها منتظر بماند؛ اما حال برای حضور در نشستی بین‌المللی که طرف آمریکایی صرفا یکی از حاضران آن بود، توجیهی همچون حمله آمریکا به ایران در جریان جنگ ۱۲روزه را می‌آورد.

 سستی این استدلال، اما ناشی از قوت و قدرت روند و گفتمانی است که سیاست خارجی و موقعیت بین‌المللی ایران را به اینجا رسانده است. روندی که در آن، حیثیت و پرستیژ بین‌المللی نه از منظر پیشبرد و تامین منافع ملی بلکه از مسیر تاکید و ابرام بر شعارها و سیاست‌های ثابت و لایتغیر تصویر و تصور می‌شود.

 با چنین نگاهی است که حضور در یک اجلاس یا نشست بین‌المللی، نه بر اساس اهمیت و تاثیر آن بر مناسبات واقعی روابط بین‌الملل، بلکه از منظر نسبت آن با شعارها و ایده‌آل‌های نظم سیاسی مسلط معنا و توجیه می‌یابد.

 چنین است که وزیر امورخارجه پس از توجیه غیبت ایران در اجلاس شرم‌الشیخ، آماده رفتن به نشست کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد در اوگاندا می‌شود. جنبشی که دوران توجیه تاسیس آن، دیری است گذشته و میراثی بی‌تاثیر از دوران جنگ سرد و گفتمان موازنه منفی است.

 در مقابل، اجلاسی چون شرم‌الشیخ که نشانه‌های آشکاری از نظم جدید خاورمیانه را نمایندگی می‌کند، نادیده انگاشته می‌شود و تحت‌تاثیر توجیهات دست‌چندمی قرار می‌گیرد از جنس آنچه وزیر امورخارجه بیان کرد.

 تا این تغییر مبنایی در سیاست خارجی ایران صورت نگیرد و رئالیسم جایگزین ایده‌آلیسم نشود و وزن و جایگاه واقعی کشور در مناسبات و معادلات شناخته نشود، در بر همین پاشنه خواهد گشت و وزیر امورخارجه و دستگاه دیپلماسی، شان و کارکردی بیش از توجیه‌گر تصمیمات شعاری و تبلیغاتی نخواهد داشت.

 چنین وزیری و چنین وزارتخانه‌ای، البته بودونبودشان فرقی ندارد. شاید بهتر آن باشد که وزارت امورخارجه تعطیل شود و جای خود را به دستگاهی تبلیغاتی دهد. به‌جای وزیر امورخارجه هم کسی بیاید همچون وزیر شعار دهه‌های نخست پس از انقلاب. قطعا، او این کار را بهتر بلد است...

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار