سینمای ایران در کما
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
سینمای ایران هنوز از کسادی رو به ورشکستگی ناشی از بحران کرونا که البته با زخم بحران مخاطبی که از قبل داشت، بیرون نیامده بود و دل به اکران پاییز سپرده بود تا در فصل طلایی اکران بتواند کمی جان بگیرد که با ناآرامیهای اخیر از این حالت تعلیق هم عبور کرد و تا آستانه تعطیلی پیش رفت. چنانکه حالا در شرایطی قرار گرفته که هیچ تهیهکنندهای حتی با وجود ضرر مالی از تاخیر نمایش، حاضر نیست فیلم خود را اکران کند. این گیشه کساد را وقتی با پیشبینیهایی از جشنواره فیلم فجر امسال میسنجیم، چشمانداز مأیوسی ترسیم میشود که تا حد اعلام مرگ سینمای ایران قابل حدس است. اول آبانماه زمان شروع ثبتنام فیلمها برای حضور در بخش ملی جشنواره بود. در چند وقت گذشته گمانهزنیهایی درباره فیلمهایی که احتمالا در جشنواره فجر خواهند بود، مطرح میشد که در میان آنها، نامهای مطرحی از فیلمسازان باسابقه سینما هم وجود داشت.
اما بد نیست برای بررسی اینکه ممکن است چه فیلمهایی را در جشنواره فجر امسال ببینیم، برمبنای مجوزهایی که در شورای پروانهساخت، صادر و در سایت سازمان سینمایی هم ثبتشده نگاهی بیاندازیم به اسامی فیلمسازانی که در ماههای گذشته مجوز گرفتهاند. مروری گذرا بر اخبار مجوزهایی که از زمستان سال گذشته برای ساخت فیلم صادر شدهاند، حاوی نکاتی قابلتوجه است؛ نخست حضور چند فیلمساز قدیمی که مدتی بود فیلم نساخته بودند، دوم تعداد قابلتوجهی اسمهای ناآشنا در مقام کارگردان و تهیهکننده و سوم افزایش فیلمهایی که بهنظر میرسد در محتوا به یک جریان و موضوع بیشتر متمایل هستند ازجمله فیلمهای انقلابی و دفاعمقدسی؛ البته مورد سوم را پس از تمام شدن فیلمها و دیده شدن آنها دقیقتر میتوان تحلیل کرد.
براساس آنچه در سایت سازمان سینمایی ثبت شده، تقریبا از دیماه سال قبل بیش از ۷۰مجوز فیلم بلند داستانی سینمایی صادر شده است. کیانوش عیاری، بهمن فرمانآرا، پرویز شهبازی، شهریار بحرانی، تهمینه میلانی، علی ژکان و کیومرث پوراحمد ازجمله فیلمسازان باسابقه هستند که پروانه ساخت گرفتند و در کنار آنها به نرگس آبیار، بهروز شعیبی، محمدعلی باشهآهنگر، محسن امیریوسفی و... هم میتوان اشاره کرد. گرچه برخی از این کارگردانها بهرغم داشتن مجوز، هنوز فیلم خود را کلید نزدهاند و قطعا به جشنواره امسال نمیرسند. در کنار اینها چند فیلم دیگر هم هستند که پیشتر ساخته شده و حتی مجوز نمایش هم گرفتهاند؛ ازجمله «کابل پلاک ۱۰»، ساخته نوید محمودی که از سال گذشته پروانه نمایش آن صادر نمیشد. اما حالا با موافقت برای گرفتن مجوز، گفته میشود سازندگانش متقاضی شرکت در جشنواره هستند. همچنین «رگهای آبی»، به کارگردانی جهانگیر کوثری نیز که درباره فروغ فرخزاد است، بهتازگی پروانه نمایش گرفته و ممکن است در جشنواره فیلم فجر رونمایی شود. ضمن اینکه تعداد زیادی از آنها فیلمسازان ناشناخته هستند و مهمتر از همه حضور پررنگ فیلمهای در حال ساخت در ژانر جنگ و دفاع مقدس، گواه بر آن است که نمیتوان اکران پرمخاطب و پرفروشی در گیشه سال بعد سینمای ایران پیشبینی کرد. وقتی در سیاستگذاریها به واقعیت موجود بیاعتنا هستیم، صرفا به رویکردهای یک گفتمان فرهنگی و اجتماعی خاص بها میدهیم و اساسا اقتصاد و مخاطبشناسی سینما را در سیاستگذاریها لحاظ نمیکنیم، آنچه باید منتظرش باشیم یک سینمای فقیرو ورشکستهای خواهد بود که تماشاگر نخواهد داشت. آنچه سیاستگذاران و مدیران سینمایی فراموش کردهاند این است که سینما با فیلمهای عالی و سالنهای خالی به جایی نمیرسد! جشنواره فیلم فجر طراز و ویترینی از کلیت سینمای ایران است که جدا از تنوع ژانری، نیازمند حضور تفکرات متنوع سینمایی و سینماگرانی است که بتوانند نماینده فکری و هنری طیفهای مختلفی از افراد جامعه باشد. تقلیل دادن جشنواره فیلم فجر بهعنوان بزرگترین رویداد سینمایی سال به جشنوارهای محفلی، جناحی و گفتمانی خاص، درنهایت در اکران عمومی و میزان مخاطبپذیری فیلمها در سالنهای سینمایی خود را نشان میدهد. با این رویکردی که سازمان سینمایی در سیاستگذاریهای مربوط به جشنواره فیلم در نظر گرفته، بدون شک نهتنها جشنوارهای بیرمق و سرد و صوری برگزار خواهد شد که مهمتر از آن سینمای ایران در خطر نابودی و مرگ قرار خواهد گرفت. سینمایی که حالا دو ماهی است که از مرز بیماری عبور کرده و در کما بهسر میبرد، با این سیاستها و تدابیر به سمت مرگ پیش میرود. سازمان سینمایی نباید فراموش کند هر فیلمی هم که با طراز فکری و فرهنگی رسمی ساخته شود، در سینمای بدون مخاطب دیده نمیشود.