| کد مطلب: ۶۲۶۴

عمان میانجی صادقی است

جواد میر‌گلوی بیات پژوهشگر مسائل منطقه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

جواد میر‌گلوی بیات پژوهشگر مسائل منطقه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

میرجواد میرگلوی‌بیات، پژوهشگر مسائل منطقه‌ای که به‌طور خاص روی کشور عمان مطالعه می‌کند، معتقد است که شیوه میانجی‌گری و وساطت عمان برخلاف قطری‌ها براساس اصل وساطت است و آنها در مرحله بعد به‌دنبال منافع حاصل از این وساطت هستند. بیات معتقد است که نیت مسقط صادقانه است.

‌‌‌

‌پس از مقطعی از روی کار آمدن سلطان هیثم به نظر می‌رسید در فقدان سلطان قابوس، نقش‌آفرینی عمان در موضوعات ایران کاهش پیدا کرده، مجدداً تبادل زندانیان، میانجیگری در موضوع رابطه با عربستان و حالا مصر، مسقط را بار دیگر به تیتر اخبار داخل کشور آورده است. ارزیابی شما از این نقش‌آفرینی در دوره جدید چیست؟

برای پاسخ به این سوال لازم است کمی به عقب برگردم؛ سلطان فقید عمان یک ازدواج کوتاه‌مدت داشت و پس از آن نیز دیگر ازدواج نکرد و فرزندی نداشت و همین مسئله ممکن بود باعث شود که برای جانشینی سلطان، یک چالش‌هایی ایجاد شود. اما با توجه به سیاست و کیاست ایشان راه‌حل جانشینی هم مشخص شد. سلطان قابوس گفته بود که یا شورای سلطنتی جانشین را انتخاب می‌کند و یا اگر بعد از دو روز به نتیجه نرسیدند، تحت نظارت ارکان نظامی که به سلطان وفادار بودند، وصیت‌نامه وی باز می‌شود. در نهایت وصیت سلطان قابوس باز شد که در کمال تعجب تحلیلگران و کارشناسان معلوم شد که هیثم بن‌طارق انتخاب شده است. هیثم بن‌طارق پسرعموی سلطان قابوس است و بسیاری فکرمی‌کردند که اسعد بن‌طارق، یعنی برادر بزرگ هیثم، سلطان عمان می‌شود. معتقدم این یکی از تیزبینی‌ها و درایت سلطان قابوس بود که به‌رغم آنکه توجه‌ها به اسعد جلب شده بود، ناگهان دیدیم هیثم انتخاب شده است. این نشان می‌دهد که سلطان قابوس به ایشان اعتماد داشتند. در سال‌های پایانی زندگی سلطان قابوس، در مراسم تحلیف آقای روحانی، سلطان فقید عمان همین سلطان جدید را برای تحلیف به ایران فرستاد و این هم نشان‌دهنده این است که سلطان فقید ضمن شناخت از سلطان، تمایل داشته که وی به ایران نزدیک باشد. من معتقد نیستم که نقش‌آفرینی عمان پس از فوت سلطان قابوس کاهش پیدا کرد، چراکه سلطان هیثم نگاه مثبتی نسبت به ایران دارد و در دوران وزارت نیز در جشن‌های سفارت ایران و مراسم ۲۲ بهمن حاضر می‌شد. به هر صورت از زمانی که سلطان هیثم روی کار آمد، ما مجدداً با چالش پرونده هسته‌ای مواجه شدیم که در زمان ترامپ و همان زمان هم ایشان شروع به وساطت کرد. در همین راستا یک روز نامه‌ای را از طریق یکی از مقامات کشور به دست رهبر انقلاب می‌رساند؛ آیت‌الله خامنه‌ای در جواب آن نامه می‌نویسند: «من جرب المجرب حلت به الندامه» به این معنا که هرکس آزموده شده را بیازماید، پشیمانی بر او فرود می‌آید.

‌عمان در طول بیش از ۴ دهه گذشته همواره همسایه مورد اعتماد ایران برای انتقال پیام و میانجیگری بوده، در سال‌های اخیر قطر نیز تلاش کرده چنین جایگاهی را برای خود کسب کند، تفاوت قطر و عمان در چیست و تهران کدام‌یک را ترجیح می‌دهد؟

مستحضر هستید که عمان کشوری‌ است که اقتصاد کوچکی دارد. مانند قطر، امارات و عربستان منابع زیرزمینی قابل توجهی ندارد. جمعیت بومی این کشور ۲ میلیون نفر است و موقعیت جغرافیایی این کشور نیز به جز مجاورت با تنگه هرمز، موقعیت ژئوپلیتیک و حساسی در سطح جهانی نیست و قدرت نظامی این کشور نیز معمولی و رو به پایین است. به‌طور کلی می‌توان گفت که از منابع قدرت کلاسیک بهره کمی برده است. این محدودیت‌ها باعث شده بود که عمان نتواند در عرصه جهانی نقش‌آفرینی داشته باشد و با توجه به اینکه سلطان قابوس ۵۰ سال در این کشور حکمرانی کرده بود و فردی تحصیلکرده، با کیاست و عاقل بود، سعی داشت که عمان را از این انزوای ژئوپلیتیک خارج کند و با همین دید رفته‌رفته جایگاهی را برای عمان تعریف کرد و دکترین سیاست خارجی عمان پدید آمد. عمان هم در عرصه عمل و هم در عرصه نظری دکترین میانجیگری، وساطت و عدم دشمنی با هیچ کشوری را در پیش گرفت و برای اینکه این دکترین خودش را به عرصه عمل برساند، تلاش کرده و حاضر است هزینه بدهد. این دکترین هم ریشه در عوامل مختلفی دارد که یکی همان فقدان مؤلفه‌های کلاسیک قدرت است و آموزه‌های سنتی این کشور هم بر روی این دکترین تاثیرگذار است. با چنین دکترینی عمان حاضر است هزینه بدهد و بعضاً مورد شماتت کشورهایی همچون عربستان و امارات قرار گرفت، ولی این پرنسیب خودش را در عرصه بین‌الملل خراب نکرد. امروز شاهد هستیم که این کشور نه‌چندان قوی در حوزه مؤلفه‌های کلاسیک قدرت و عمق نفوذ گفتمانی در سطح جهانی یعنی در سطح جنگ اوکراین در حال وساطت است و همزمان با رئیس‌جمهور اوکراین و رئیس‌جمهور روسیه در ارتباط است.

این در حالی است که برعکس عمان که هدف مشخص‌شان میانجیگری است، اما قطری‌ها به‌دنبال این هستند که از هر نمدی برای خودشان کلاه بدوزند، ولی عمانی‌ها اینگونه نبوده و اولویت‌شان وساطت و در مرحله بعدی دستیابی به منافع ملی از طریق همین وساطت است. از طرف دیگر مسقط نیت صادقانه دارد، عمان طرفدار هیچ‌یک از جریانات منطقه نیست؛ به این معنا که نه طرفدار اخوان و نه مخالف آنهاست، نه طرفدار فتح و نه طرفدار حماس است، نه طرفدار کردهاست و نه طرفدار شیعیان یا اهل سنت است. اما قطر سیاسی‌کاری می‌کند و سعی دارد از طریق شبکه الجزیره تاثیرگذاری داشته باشد.

‌با توجه به مشکلات موجود در موضوع هسته‌ای و خارج شدن برجام از دستور کار آمریکا و تروئیکای اروپایی، آیا عمان می‌تواند مانند قبل مساعی جمیله خود را در مسئله توافق هسته‌ای به‌خصوص در دیدار با رهبر انقلاب، فعال کند؟

از دی‌ماه سال گذشته زمزمه این بود که سلطان عمان به ایران سفر می‌کند؛ یک‌بار گفتند بهمن‌ماه و یکی از نمایندگان مجلس هم در این رابطه صحبت کرد که انجام نشد. مجدداً مقرر شد سفر اواخر اسفندماه صورت بگیرد و گفت‌وگوهایی هم با بایدن انجام شد و مذاکراتی هم توسط وزیر امور خارجه این کشور در تهران انجام گرفت و باز هم سفری صورت نگرفت. پس از عید نوروز، وزیر امور خارجه سفری به عمان داشت و اعلام کرد که در اینجا هستیم تا ابتکار عمان برای حل مسئله هسته‌ای را بشنویم. بعد از آن سفر تحرکات برای حل مسئله هسته‌ای بیشتر شد و مقامات آمریکایی هم بعضاً در این رابطه سخن می‌گفتند ولی باز هم به نتیجه نرسید و باز هم نتایج مطلوب سلطان عمان به وقوع نپیوست. سلطان عمان می‌خواهد دست پر به ایران بیاید؛ می‌خواهم نتیجه بگیرم که اگر مسئله هسته‌ای نبود، این سفر زودتر انجام می‌شد. قطعاً سفر اهداف دیگری همچون موضوع رابطه با مصر را نیز دارد، ولی فکر می‌کنم موضوع هسته‌ای اولویت نخست سفر است. وزیر امور خارجه این کشور نیز در عراق است تا برای آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده ایران در این کشور رایزنی کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار