لبنان مجبور به مذاکره مستقیم میشود؟روایت اندیشکده چتم هاوس از پیامد چالش حزبالله و دولت لبنان بر سر خلع سلاح
جوزف عون، رئیسجمهور لبنان، هفته گذشته در اشارهای آشکار به اسرائیل اعلام کرد لبنان «چارهای ندارد» جز اینکه مذاکره کند.
لینا خطیب کارشناس برنامه خاورمیانه چتم هاوس
جوزف عون، رئیسجمهور لبنان، هفته گذشته در اشارهای آشکار به اسرائیل اعلام کرد لبنان «چارهای ندارد» جز اینکه مذاکره کند. او به خبرنگاران گفت «ادبیات مذاکره مهمتر است از ادبیات جنگ» و اضافه کرد «ما دیدهایم که [جنگ] با ما چه کرد.» موضع عون منجر به بحثی شدید در میان احزاب سیاسی لبنان بر سر چشمانداز مذاکره مستقیم با اسرائیل شد.
این سناریو مدتهاست در لبنان تابو به حساب میآمده. دو طرف رابطه دیپلماتیک ندارند و به لحاظ رسمی از سال ۱۹۴۸ در وضعیت جنگی هستند، گرچه درگیریهای اخیر بین اسرائیل و حزبالله، گروه مسلح لبنانی، رخ دادهاند و نیروهای مسلح لبنان در حاشیه ماندهاند.
عون صراحتاً حرفی از مذاکره مستقیم (در مقابل مذاکره غیرمستقیم از طریق واسطهها) نزده است، بسیار محتمل است که در نهایت لبنان این مسیر را در پیش بگیرد. در تبعات دنبالهدار جنگ ۲۰۲4-۲۰۲3 بین حزبالله و اسرائیل، لبنان تحت فشاری فزاینده است تا مصالحهای را بپذیرد که پیشتر آنها را نامطلوب خوانده بود. این فشار از سوی اسرائیل نظامی و از سوی ایالات متحده، دیپلماتیک است.
حزبالله مسئولیت اصلی را در چنین سناریویی بر عهده خواهد داشت. توافق آتشبس مقرر داشت همه گروههای مسلح غیردولتی خلع سلاح شوند اما حزبالله از این کار خودداری کرده و همچنان توپخانه باقیماندهاش را در پایگاههای مختلف در لبنان جابهجا میکند. حزبالله میگوید این توافق تنها بر جنوب رود لیتانی اعمال میشود و اسرائیل را متهم به نقض مکرر آتشبس کرده است.
اسرائیل نیز پس از آتشبس به هدفگرفتن مواضع و افراد مربوط به حزبالله ادامه داده است. همچنین از دولت لبنان خواسته حزبالله را خلع سلاح کند و طبق گزارشها، به دولت لبنان فشار میآورد که در این مسیر قاطعتر باشد. اسرائیل اخیراً هم ادبیاتش درباره احتمال ازسرگیری جنگ را تشدید کرده و هم گسترده و بسامد حملاتش به درون لبنان.
ایالات متحده نیز به موازای این روند، فشار دیپلماتیک بر لبنان را افزایش داده است. بیانیه اخیر تام باراک، نماینده ویژه ایالات متحده، لبنان را «دولتی شکستخورده» خواند. مورگان اورتگاس، نماینده امور خاورمیانه ایالات متحده نیز در سفر اخیرش به بیروت گفت ارتش لبنان «حالا باید برنامه خود را» برای خلع سلاح حزبالله «کامل اجرا کند.»
مرز زمینی و توافق امنیتی
مذاکراتی که عون به آن اشاره کرده، حول دو مسئله عمده میگردد: مشخصکردن مرز زمینی لبنان با اسرائیل و تنظیم توافقی امنیتی بین دو طرف. مرز مورد مناقشه بین لبنان و اسرائیل هرگز رسماً مشخص نشده است.
پیش از دوره اخیر جنگ بین حزبالله و اسرائیل، در میان سیاستمداران حاکم در لبنان، به شکلی گسترده پذیرفته شده بود که اختلاف مرزی از طریق مذاکرات غیرمستقیم حل خواهد شد؛ مشابه فرایندی که منجر به مشخصشدن مرز دریایی شد. در سال ۲۰۲۲، بعد از سالها مذاکرات گاهوبیگاه غیرمستقیم، لبنان و اسرائیل با میانجیگری ایالات متحده توافق کردند به اختلاف طولانیمدت بر سر مرز دریایی خود پایان دهند.
اما سیاستمداران احزاب خارج از اردوگاه حامی حزبالله، حالا به شکل فزایندهای خواستار مذاکرات مستقیم با اسرائیل هستند؛ چیزی که پیشتر در سراسر طیف سیاسی لبنان تابو به حساب میآمد؛ مثلاً ماه گذشته، سامی جُمَیِّل، رهبر حزب ضدحزبالله کتائب گفت مذاکره مستقیم «لازم» است و «آنچه غیرممکن است، ممکن شده است.»
او اضافه کرد «ارجح» این است که این تصمیم «به اتفاق گرفته شود». نماینده دیگری در پارلمان خواستار مذاکره مستقیم شد اما گفت باید «مشروط» باشد و مخالفت بالقوه با گفتوگوها در میان بخشی از مردم لبنان را به رسمیت شناخت. حزبالله از این چشمانداز احساس تهدید میکند، چون چنین چیزی، راه را برای توافق صلحی با اسرائیل در آینده هموار میکند و این فلسفه وجودی خودخوانده حزبالله را حذف خواهد کرد. حزبالله به صحبتهای عون با نامه سرگشادهای خطاب به رهبران لبنان واکنش نشان داد که در آن خلع سلاح و مذاکره مستقیم را رد کرده بود.
در این نامه، حزبالله به دنبال احیای فرمولی رفته بود که حالا دیگر از کار افتاده است. این فرمول قبلاً به وضعیت استثنائی این گروه به عنوان بازیگر مسلحی غیردولتی در لبنان مشروعیت میداد. بیانیه وزارتی دولت در سال ۲۰۰۸، رسماً «مقاومت» را که عموماً در اشاره به حزبالله به حساب میآید، به عنوان ستونی از ساختار دفاعی کشور در کنار ارتش دستهبندی کرده بود؛ اما امسال، این بیانیه هر گونه اشاره به «مقاومت» حذف شده بود و به جای آن به اصل انحصار تسلیحات در اختیار دولت پرداخته بود. نواف سلام، نخستوزیر لبنان در واکنش به نامه حزبالله، بر انحصار تصمیمات مربوط به جنگ و صلح در اختیار دولت تأکید کرد.
تضعیف حزبالله
حزبالله در رد خلع سلاح از ادبیات مربوط به استقلال لبنان و دفاع ملی استفاده میکند. در ماه اوت، رهبر این گروه به دولت لبنان هشدار داد علیه این گروه اقدام نکند؛ اما این گروه دارد از موضع ضعف اعتراض میکند. حزبالله، در نتیجه ضرباتی که در عرصه نظامی از اسرائیل خورده و نیز تضعیف حامیاش در تهران، کارتهای باقیمانده زیادی برای بازی در دست ندارد.
ضرباتی که اسرائیل زده، به این معنا هستند که این گروه به لحاظ مالی در تقلاست و نتوانسته به لحاظ مالی خسارت آسیبدیدگان از جنگ را جبران کند؛ یعنی کاری که بعد از جنگ سال ۲۰۰۶ انجام داد. شاید حزبالله در بخشهایی از لبنان پایگاه اصلی حمایت خود را حفظ کرده باشد، اما طبق گزارشها، برخی حامیان در گفتوگوهای خصوصی اذعان میکنند احساس شکست دارند.
توافق امنیتی که در نتیجه مذاکره مستقیم بین لبنان و اسرائیل حاصل شود، ادعاهای حزبالله را مبنی بر اینکه لبنان برای حفاظت در مقابل تهاجم اسرائیل به این گروه نیاز دارد، تضعیف خواهد کرد. از دست رفتن بشار اسد، متحد این گروه در سوریه نیز بیشتر حزبالله را گرفتار کرده است. سوریه پسااسد، مشغول مذاکرات «فنی» مستقیم با اسرائیل درباره توافقی امنیتی است.
ایالات متحده نیز تا حدی به همین دلیل به سوریه پاداش میدهد؛ مثل وقتی که تحریمهای ایالات متحده بر سوریه را برمیدارد یا وقتی استقبالی گرم از احمدالشرع، رئیسجمهور سوریه در واشنگتن به عمل میآورد. باراک، نماینده آمریکا، زمانی که خواستار تعامل لبنان با اسرائیل میشد گفت «سوریه دارد راه را نشان میدهد». با حضور اسرائیل و سوریه در دو سو و با تضعیف حزبالله و تهران، برای لبنان سخت خواهد بود که در مقابل فشارها برای طی مسیر مشابهی جهت تعامل، مقاومت کند.
سابقه تاریخی
مذاکره مستقیم، سابقه تاریخی نیز دارد. پیش از اعلام موجودیت رسمی حزبالله در سال ۱۹۸۵، لبنان و اسرائیل یک بار به مذاکره مستقیم پرداختند که منجر به توافق صلح ۱۷ مه ۱۹۸۳ شد. هدف این توافق برقراری صلح بین دو طرف، پس از حمله اسرائیل به جنوب لبنان در میانه جنگ داخلی لبنان بود. این توافق تصریح کرد که تنها دولت لبنان میتواند در لبنان مسلح باشد و منطقهای غیرنظامی نیز در جنوب لبنان تبیین کرد.
توافق امنیتی جدید بین اسرائیل و لبنان در مقطع کنونی، احتمالاً هر دوی این شرایط را دوباره خواهد داشت. اما، لبنان در سال ۱۹۸۴ از توافق ۱۷ مه ۱۹۸۳ خارج شد. این در نتیجه مخالفت حافظ اسد بود که حاضر نشد نیروهای سوریه را از لبنان خارج کند و نیز مخالفت گروههای حامی سوریه در این کشور. اگر توافق ۱۹۸۳ همچنان برقرار میماند، لبنان خروج نیروهای اسرائیلی از تمامی قلمروهای لبنانی را در آن داشت.
این نتیجه، امروز بعید است. در فضای پس از جنگ اخیر بین حزبالله و اسرائیل و فروپاشی رژیم اسد، اسرائیل چندین نقطه راهبردی را در جبلالشیخ اشغال کرده است؛ نقطهای مشرف بر لبنان و سوریه. توافق امنیتی که انتظار میرود بین اسرائیل و سوریه حاصل شود، احتمالاً کاری به حضور اسرائیل در جبلالشیخ نخواهد داشت.
هر توافق امنیتی که لبنان با اسرائیل ببندد هم احتمالاً شامل خروج نیروهای اسرائیلی نخواهد بود. بهرغم چشمانداز این مصالحهها که ممکن است در لبنان مناقشهبرانگیز باشند، فشار فزایندهای که وجود دارد، به این معناست که مذاکره مستقیم بین دولت لبنان و اسرائیل محتمل خواهد بود. حزبالله در تلاش است مذاکره مستقیم را به عنوان امتیازی ناپذیرفتنی از سوی لبنان تصویر کند؛ اما چالش بیمصالحه حزبالله و دولت لبنان، این کشور را به جایی رسانده که چارهای نداشته باشد جز اینکه قیمتی بالاتر را برای ثبات بپذیرد.