باکو؛ شریک استراتژیک بالقوه واشنگتن
با توجه به ایفای نقش آمریکا در توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان، دولت آمریکا اکنون باید در سیاست خارجیاش در قبال کشورهای ترکزبان بازنگری کند تا روابط با این کشورها را تقویت کند.

از دیدگاه ژئوپولیتیک برای ایالات متحده آمریکا، جمهوری آذربایجان یک شریک مهم استراتژیک در اوراسیا محسوب میشود. با توجه به ایفای نقش آمریکا در توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان، دولت آمریکا اکنون باید در سیاست خارجیاش در قبال کشورهای ترکزبان بازنگری کند تا روابط با این کشورها را تقویت کند. آذربایجان، تنها کشوری است که هم با روسیه و هم ایران مرز مشترک دارد و به یکی از نقاط کانونی مداخله اقتصادی و استراتژیک چین تبدیل شدهاست. برای آمریکا اهمیت ژئواکونومیک جمهوری آذربایجان ناشی از اهمیت این کشور در تامین انرژی جهان و همچنین جایگاه آن در تنوعبخشی به مسیرهای جهانی است که در عین حال میتواند دسترسی آمریکا را به آسیای میانه تسهیل کند.
در ماههای اخیر چندین واقعه مهم در روابط آذربایجان و سه دشمن اصلی آمریکا پیش آمدهاست. یک روز بعد از امضای توافق صلح بین باکو و ایروان با میانجیگری ترامپ، مشاور رهبر ایران، کریدور صلح و شکوفایی ترامپ (TRIPP) را «گورستان مزدوران ترامپ» توصیف کرد. الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان در مصاحبهای با العربیه، به تشکیل جمهوری دموکراتیک آذربایجان پس از سقوط امپراتوری روسیه تزاری اشاره کرد که بعد از سه سال توسط شوروی ضمیمه شد.
در طول شش ماه گذشته علیاف دو بار به چین سفر کردهاست. او در پکن از ارتقای روابط دوجانبه چین و آذربایجان به شراکت جامع راهبردی خبر داد و مجدداً در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در تیانجین با رئیسجمهور چین دیدار کرد. همه این رویدادها نمایانگر فرصتها و چالشها برای منافع آمریکا در قفقاز جنوبی و آسیای میانه است. آذربایجان یک متحد طبیعی برای آمریکا است. یک کشور با اکثریت شیعه و حکومت سکولار در شمال غربی ایران که مدتهاست با جمهوری اسلامی مخالف است، اما محدودیتهای ژئوپلیتیک باعث شدهاست که اثرگذاری و توازنبخشی باکو ناچیز باشد.
پیروزی آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰ علیه ارمنستان، توزان قوا را در قفقاز جنوبی به هم زد و اثرگذاری باکو را افزایش داد. علاوه بر این آسیبهای اخیر به ایران در منازعه با اسرائیل یک فرصت مناسب برای باکو است که به عنوان یک متحد کلیدی آمریکا در مدیریت همسایه خود کمک کند. همزمان کاهش سطح روابط آذربایجان و روسیه فرصتی عالی برای آمریکا ایجاد میکند تا روی این روند سرمایهگذاری کند.
بعد از جنگ دوم قرهباغ مشخص شد که تا چه اندازه نفوذ روسیه در باکو کاهش پیدا کردهاست. جنگ اوکراین باعث تضعیف هر چه بیشتر توانایی اعمال نفوذ مسکو شدهاست. این روند وقایع در شمال و جنوب به جمهوری آذربایجان فرصتی بینظیر دادهاست که به یک پل میان غرب و شرق تبدیل شود. کریدور ترامپ کمک میکند تا بنبست کریدور میانی در قفقاز جنوبی شکسته شود.
در عین حال چین هم از کریدور ترامپ منفعت میبرد. این منافع متضاد غرب و شرق باعث میشود که اهمیت آذربایجان به عنوان کانونی برای اتصال اوراسیا و تجارت جهانی افزایش پیدا کند. برای استفاده از تضعیف موقعیت ایران و روسیه و جلوگیری از پیشرفت منافع چین، آمریکا باید سیاست خارجیاش را در قبال باکو اصلاح کند. ماده ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی مصوب ۱۹۹۲، یکی از موانع در قبال این تحول است. این قانون در جنگ اول قرهباغ برای جلوگیری از کمک مستقیم دولت آمریکا به باکو تصویب شد. با توجه به تسهیل توافق صلح باکو و ایروان توسط ترامپ این ماده قانونی دیگر بیمعنی است.
با این حال این قانون همچنان برقرار است و مانعی برای منافع استراتژیک، اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا در اوراسیا محسوب میشود. باقی ماندن این قانون به نفع ایران، روسیه و چین است که خواهان شکاف در روابط باکو و واشنگتن هستند. چین نهتنها از صلح ارمنستان و آذربایجان منفعت میبرد، بلکه از طریق پاکستان در حال فروش جنگندههای نسل ۴.۵ مدل JF-17 به آذربایجان است. هیچ دلیلی وجود ندارد که آمریکا نتواند چنین تجهیزاتی در اختیار آذربایجان بگذارد. شرکتهای آمریکایی منافع زیادی بهخصوص در حوزه انرژی در آذربایجان دارند.
در عین حال آذربایجان میتواند مسیری برای دسترسی به نفت قزاقستان و گاز ترکمنستان باشد که باعث میشود اهرم قدرت انرژی روسیه تضعیف شود. منطقی این است که کاخ سفید ترامپ با استفاده از موجی که با توافق کریدور ترامپ ایجاد شدهاست، تغییر سیاست را در پیش بگیرد. توفیق آمریکا در اوراسیا به تقویت روابط با آذربایجان بستگی دارد. این موضوع به دلیل پیشرفتهای چین در منطقه فوریت دارد. لغو کردن ماده ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی برای تقویت منافع آمریکا اهمیت بسیاری دارد.