| کد مطلب: ۱۸۳۸۹
خسارت محض یا شاهکار دیپلماسی

درباره دور دوم جنگ‌های ایران و روس که به قرارداد ترکمنچای انجامید

خسارت محض یا شاهکار دیپلماسی

قرارداد گلستان تفاوتی اساسی با قرارداد ترکمنچای داشت؛ آن هم جبران بخشی از شکست در عرصه نظامی و در عرصه دیپلماسی در قرارداد ترکمنچای بود. درحالی‏که طی قرارداد گلستان چهارده ولایت ایرانی به روسیه تزاری واگذار شد در قرارداد ترکمنچای با جبران بخشی از شکست در عرصه نظامی در حالی که تبریز نیز و بخش‌‏های دیگری از آذربایجان در اشغال روسیه تزاری بود دستگاه دیپلماسی ایران موفق شد تنها با واگذاری سه ولایت ایروان، نخجوان و بخشی از تالش، قوای روسیه تزاری را به پایان اشغال آذربایجان و به رسمیت شناختن حدود مرزی ایران قانع کند و از تهدید بیشتر استقلال و تمامیت ارضی ایران اجتناب کند.

از گلستان و ترکمنچای به‌عنوان عهدنامه‌های ننگین که نتیجه بی‌کفایتی شاهان دوره قاجار بود یاد می‌شود اما واقعیت ماجرا پیچیده‌تر از آن است که بتوان به عملکرد فتحعلیشاه قاجار نسبت داد. اما قرارداد گلستان تفاوتی اساسی با قرارداد ترکمنچای داشت؛ آن هم جبران بخشی از شکست در عرصه نظامی و در عرصه دیپلماسی در قرارداد ترکمنچای بود. درحالی‌که طی قرارداد گلستان چهارده ولایت ایرانی به روسیه تزاری واگذار شد در قرارداد ترکمنچای با جبران بخشی از شکست در عرصه نظامی در حالی که تبریز نیز و بخش‌های دیگری از آذربایجان در اشغال روسیه تزاری بود دستگاه دیپلماسی ایران موفق شد تنها با واگذاری سه ولایت ایروان، نخجوان و بخشی از تالش، قوای روسیه تزاری را به پایان اشغال آذربایجان و به رسمیت شناختن حدود مرزی ایران قانع کند و از تهدید بیشتر استقلال و تمامیت ارضی ایران اجتناب کند.

آنچه که این دو قرارداد و جدایی هفده شهر قفقاز را از ایران رقم زد با ضعف و سقوط خاندان صفوی در ایران و قدرت‌یابی رومانوف‌ها در روسیه تزاری آغاز شد. هر چه تزارهای روسیه راه نوگرایی و بهره‌گیری از دانش و فن‌آوری‌های جدید اروپایی را در پیش گرفتند و ارتش و نظام حکومتی خود را براساس شیوه اروپایی مدرن کردند، ایران در نتیجه‌ی سقوط دولت صفوی در آشوب فرو رفت و تلاش نادرشاه افشار برای بازسازی نظامی اقتدار ازدست‌رفته پس از او به فراموشی سپرده شد و کریم‌خان زند نیز تنها توانست جنوب و مرکز ایران را نظمی ببخشد اما آنچه که ایران را ضعیف کرده بود جدا افتادن از تجارت جهانی و ضعف اقتصادی بود.

تحولات جهانی به زیان ایران در جریان بود و ایرانیان ناآگاه از آنچه در حال رخ دادن بود همچنان تصور می‌کردند مهمترین قدرت جهانی هستند. ظهور امپراطوری عثمانی و تسلط بر راه‌های دریایی و زمینی مسیر اروپا به شرق را مسدود کرد و اروپایی‌ها را وادار کرد تا دل به دریا بزنند. سد عثمانی موجب شد تا ایران نیز از مسیر تاریخی تجارت شرق به اروپا حذف شود و اروپایی‌ها با اکتشاف در دریاها مسیرهای جدیدی را گشودند و با دور زدن قاره آفریقا از اهمیت ایران در این مسیر کاسته شد و با کشف آفریقا و مستعمره شدن هند ثروت‌های جهانی به اروپا سرازیر شد و انباشت ثروت به رشد علم و فناوری کمک کرد و سلاح‌های آتشین و شناخت جهان و مدرنیزاسیون نیروهای سیاسی و نظامی راه تسلط قدرت‌های اروپایی بر جهان را باز کرد و در همین مسیر بود که جنگ‌های ایران و روسیه از 1651 یعنی زمان سلطنت شاه عباس دوم صفوی آغاز شد و تا زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار در سال 1828 ادامه یافت و به قراردادهای گلستان و ترکمنچای منتهی شد.

درحالی‌که نادرشاه افشار و درپی او کریم‌خان زند و در نهایت آقامحمدخان قاجار تمامی تلاش خود را برای احیای مرزهای تاریخی ایران صرف کردند اما فراتر از مرزهای ایران تحولات اروپا بود که سرنوشت مرزهای ایران را رقم می‌زد. روسیه تزاری به عنوان قدرتی نوظهور محصور در خشکی درصدد بود بتواند از حصار خود بیرون آمده و قدرت خود را افزون‌تر کند. نخستین تلاش‌های روسیه برای پیشروی در قفقاز در دوره پترکبیر و کاترین با ایستادگی نادرشاه افشار و آقامحمدخان قاجار روبه‌رو شد.

هرچند مرگ پتر تزار روسیه در 1725 میلادی و مرگ کاترین تزاریس روسیه در 1796 عامل اصلی عقب‌نشینی‌های روسیه بود و نمی‌توان با اطمینان گفت که اگر مرگ گریبان این دو رهبر قدرتمند روسیه تزاری را نمی‌گرفت رویاروی آنها با نادرشاه و آقامحمدخان قاجار چه نتیجه‌ای را در پی داشت؟ اما فتحعلیشاه قاجار و فرزندش نایب‌السلطنه عباس‌میرزا از این بخت و اقبال برخوردار نبودند که روس‌ها از ادامه پیشروی خود در قفقاز عقب بنشینند. موج نخست جنگ‌های ایران و روسیه تزاری در دروه قاجار بر سر گرجستان و اختلافات خاندان حاکم در این ولایت ایران آغاز شد. در دوره آشفتگی درونی ایران و پیش از برآمدن آقامحمدخان قاجار حاکم گرجستان آراکلی خان به‌خاطر هم‌کیشی با روس‌ها از روسیه تزاری اعلام تبعیت کرد و این امر سرآغاز جنگ‌های ایران در قفقاز شد که پای روسیه را به قفقاز دوره قاجاری باز کرد.

روسیه به بهانه حمایت از هم‌کیشان گرجی و سپس مقابله با آشوب‌گری اشرار لزگی وارد قفقاز شد و به سرعت اهداف توسعه‌طلبانه خود را در پیش گرفت. دور نخست جنگ‌های ایران و روسیه با وجود تلاش‌ها و پیروزی‌های مقطعی عباس میرزا به شکست انجامید و با دخالت دیپلماتیک بریتانیا و تحمیل صلح‌نامه گلستان به پایان رسید. ایران در این مقطع به دلیل ناآشنایی با تحولات جهانی ابتدا در عهدنامه فین‌کنشتاین با فرانسه متحد شد که با برقراری پیمان تیلسیت میان روسیه و فرانسه منتفی شد و دوباره مجبور شد به بریتانیا پناه ببرد که لندن نیز منافع خود را برای تقویت روسیه مقابل ناپلئون به تقویت ایران قاجاری ترجیح داد.

روسیه در این برهه همزمان با ایران در حال جنگ با فرانسه به همراهی پروس و اسپانیا و دوک‌نشین ورشو بود و از چنان قدرت نظامی برخوردار شده بود که توانست فاتح اروپا را نیز شکست دهد و در این میان شکست سپاه ایلیاتی و آموزش‌ندیده قاجار برای ارتش تزاری امری سهل بود؛ حال آنکه ایرانیان در این نبردها از جمله جنگ سلطان‌آباد به پیروزی‌هایی هم دست یافتند. دور نخست جنگ‌های ایران و روسیه از سال 1804 تا 1813 به طول انجامید و با صلح‌نامه گلستان به اتمام رسید و ایالت گنجه و قره‌باغ، ولایت‌های شکی، شیروان، قبه، دربند، باکو، داغستان و گرجستان، محال شوره‌گل، آچوق‌باشی، گروزیه، منگریل و آبخاز به همراه بخشی از خانات تالش و سواحل ارزشمند دریای خزر از دست ایران خارج شد.

غم شکست و قمار عباس‌میرزا

ایرانیان که برای قرن‌های متمادی در دوران وجود دولت مرکزی، غم چنین شکستی، آن هم مقابل دولتی مسیحی را نچشیده بودند حاضر به پذیرش صلح‌نامه گلستان به عنوان پایان محتوم این جنگ‌ها نبودند. در واقع طی قرون متمادی جنگ‌ها در قلمرو ایران تاریخی جنگ میان ایلات و قدرت‌های درونی برای کسب قدرت بود و هیچ‌یک از مدعیان و طرفین جنگ‌ها اجنبی و بیگانه محسوب نمی‌شدند. از محمود افغان تا نادرقلی و از محمدحسن خان قاجار تا کریم‌خان زند تا شاهرخ شاه افشار همگی اتباع ایران و مدعی تاج و تخت بودند و دست به دست شدن قلمروها هرگز تسلط اجنبی بر بخشی از ایران محسوب نمی‌شد.

اما با قرارداد گلستان بخشی از اتباع مسلمان و شیعه ایران به زیر سلطه اجنبی نصاری درآمده بود و از سوی دیگر در عهدنامه گلستان حدود مرزی به درستی تعیین نشده بود و این امر درگیری‌هایی را بین طرفین ایجاد کرد. امیدواری برای بازپس‌گیری بخش‌هایی از قلمرو ازدست‌رفته به حدی بود که عباس‌میرزا دست به نامه‌نگاریی‌هایی با طرف روس زد؛ به این امید که بتواند آنان را به عقب‌نشینی و استرداد در برخی حدود اقناع کند. عباس‌میرزا امیدوار بود بدون ورود در جنگی تمام‌عیار با یک ضربه ناگهانی موقعیت برتری در مقابل روس‌ها پیدا کرده و آنان را وادار به بازنگری در صلح‌نامه گلستان کند.

در این جنگ‌ها، فتحعلیشاه قاجار برای دفاع از کشور و مقابله با روس‌ها به مراجع و علما متوسل شد و از آنان خواست با توجه به نیاز کشور به نیروهای مردمی و پشتیبانی بیشتر از جبهه‌های جنگ، رسایل و فتاوایی برای مقابله با روس‌ها بنویسند که به رساله‌های جهادیه مشهور شد. اقدام ایران برای آمادگی نظامی تا 1826 به طول انجامید و عباس‌میرزا در این مدت با جدیت به اداره امور قشون و تجهیز آن مشغول بود و با آغاز دور دوم سپاه ایران به سرعت توانست در خان‌نشین‌های قفقاز پیش برود و با بازپس‌گیری گنجه تا حدود گرجستان پیشروی کند.

عباس میرزا قره‌باغ و تالش را آزاد کرده و شوشی، مرکز قره‌باغ را محاصره کرد، لنکران و گنجه تخلیه شدند و باکو به محاصره درآمد. آزادسازی دژ شوشی  که محکم‌ترین قلعه دفاعی قفقاز بود مهمترین هدف عباس میرزا بود و فتحعلیشاه نیز دو فوج نظام سمنانی و دامغانی و دو عراده توپ و هزار سوار خراسانی را به یاری نایب‌السلطنه فرستاد. عباس میرزا نیز در راه دژ شوشی و در نبردی غافلگیرانه پیروزی خوبی کسب کرد و بیش از هزار سرباز روس را اسیر کرد. تمام جبهه‌های پیشروی ایران یک‌به‌یک به پیروزی و هدف‌های تعیین‌شده رسیدند؛ اما دژ شوشی هنوز آزاد نشده بود. یرمولوف فرمانده روس قفقاز که توان دفاعی کافی نداشت تا رسیدن نیروی کمکی تعلل کرد. پس از رسیدن نیروهای کمکی روس‌ها موفق شدند محاصره شوشی را در هم شکسته و مجدداً وارد گنجه شوند.

فتحعلیشاه که از شکست عباس میرزا به‌شدت خشمگین بود با فرارسیدن بهار در چمن سلطانیه اردو زد و آماده حرکت به سمت تبریز شد تا در میدان نبرد حاضر شود؛ مجتهدین نیز با گرد آمدن در چمن سلطانیه با صدور رساله‌های جهادیه خود کفن پوشیده و به اردوی شاه پیوستند و مردم را به آمادگی برای جهاد تهییج کردند غافل از آنکه کار از کار گذشته و قوای روس در حال پیشروی هستند. پاسکویچ فرمانده جدید نیروهای روسی با قوای بیشتری وارد صحنه جنگ شد و در آوریل ۱۸۲۷ اچمیادزین را اشغال کرده و به سمت ایروان و نخجوان حرکت کرد.

او نخجوان را بدون مقاومت اشغال کرد. هدف او تهدید ولیعهدنشین عباس میرزا یعنی شهر تبریز بود. با غلبه خستگی بر نیروهای روس عباس میرزا حمله خود را آغاز کرد هدف او دور زدن پاسکویچ در غرب و گرفتن اچمیادزین و گیمور، تخریب تفلیس و برگشتن از طریق قره‌باغ بود. در نبرد اشتاراک روس‌ها اچمیادزین را بازپس گرفتند که به قیمت تلف شدن نیمی از سربازان آن‌ها تمام شد. ایرانیان با تلفات ۴۰۰ نفری به سمت جنوب عقب کشیدند.  عباس میرزا به ایروان رفت و پس از شکست روس‌ها در نزدیکی ایروان از محاصره دست کشیده و راهی خوی شد؛ اردو را در خوی گذاشته و خود با اندکی نیرو به نزدیکی تبریز رفت.

عباس میرزا دوباره با عبور از ارس تلاش کرد مقابل قوای روس ایستادگی کند اما با رسیدن خبر سقوط ایروان نیروهای ایرانی روحیه خود را باخته و پراکنده شدند. نیروهای روس نیز با استعداد پانزده هزار سرباز وارد تبریز شدند و ولیعهدنشین ایران با خیانت مجتهد تبریز میرفتاح طباطبایی بدون مقاومت به دست روس‌ها افتاد. میرفتاح به پاداش این خیانت پس از پایان جنگ تبعه امپراطوری روسیه تزاری شد و مدال افتخار سنت آنا را از امپراطور دریافت کرد و به مقام شیخ‌الاسلام قفقاز گمارده شد. با سقوط تبریز مذاکرات صلح آغاز شد ولی دوباره متوقف شد و نبردها در زمستان دوباره از سر گرفته شد و ارومیه و اردبیل به اشغال روس‌ها درآمد.

شاه و ولیعهد که به امید بازپس‌گیری خانات قفقاز وارد جنگی نابرابر شده بودند اکنون با واقعیت تلخی اشغال آذربایجان و حتی تهدید حرکت قوای روس به سوی تهران روبه‌رو بودند. ولیعهدنشین قاجار به تصرف نیروی اجنبی درآمده بود و دربار مستأصل به دنبال راه چاره‌ای بود. مشهور است که پیش از شروع دور دوم جنگ‌های ایران و روس قائم‎مقام از شاه پرسید:«اعلیحضرت چه مبلغ مالیات می‌‎گیرند؟ شاه جواب داد قریب 6 کرور. قائم‌‎مقام گفت: دولت روس چه مبلغ مالیات می‌‎گیرد؟ شاه گفت: می‌‎شنوم 600 کرور. قائم‎‌مقام گفت: عقل حکم می‌کند آنکه ۶ کرور عایدی و مالیات سالانه دارد با آنکه ۶۰۰ کرور مالیات سالانه دارد درنیاویزد.» اما نتیجه این دلسوزی خشم شاه و تبعید او به خراسان بود. نتیجه همان شد که قائم مقام پیش‌بینی کرده بود و قوای نامنظم و آموزش‌ندیده ایران در مقابل ارتش قدرتمند روسیه که طعم شکست را به فاتح اروپا ناپلئون چشانده بود برنیامد و شکست سختی را پذیرا شد.

مذاکرات صلح

پاسکویچ فرماند قوای روس با تهدید ایران مهلت پنج‌روزه‌ای را مقرر کرد که در صورت عدم برقراری صلح به سوی تهران حرکت کند. شاه با دلجویی از قائم‌مقام او را مامور مذاکره کرد و نخستین اقدام رسمی برای مذاکره را میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی انجام داد و در تبریز درخواست صلح را به پاسکویچ تسلیم کرد. دومین اقدام رسمی، پیامی بود که بیژن خان گرجی برای پاسکویچ برد. روس‌ها پیشنهاد مذاکره درباره صلح را پذیرفتند و منطقه ده خوارقان را برای برگزاری جلسات تعیین کردند. سرجان مک دونالد کینر، سفیر انگلستان که طی جنگ به فتحعلیشاه پیوسته بود، به همراه جان مک نیل در گفت‌وگوهای صلح ده خوارقان شرکت داشت و به نفع روس‌ها در مذاکرات مداخله می‌کرد.

پاسکویچ پس از پذیرش گفت‌وگوی صلح ده خوارقان پیشنهاد چهارماده‌ای را به عنوان پیش‌شرط مصالحه، به عباس میرزا فرستاد. واگذاری ایروان، نخجوان و اردوباد به روسیه و تعیین رود ارس به‌عنوان مرز دو کشور، واگذاری تالش و مغان به روسیه، پرداخت ده هزار سکه طلا به عنوان غرامت و عذرخواهی نایب‌السلطنه یا شاه ایران از امپراطور روسیه تزاری مفاد این پیشنهاد بود. فتحعلیشاه با در نظر گرفتن وخامت اوضاع، آن را پذیرفت؛ پس از خروج نیروهای پاسکویچ از تبریز نخستین بخش غرامت از سوی ایران به پیش‌قراولان سپاه روسیه تحویل داده شد. پاسکویچ نیز در نامه‌ای به عباس میرزا، وی را برای ادامه مذاکرات صلح به روستای ترکمنچای دعوت کرد.

مذاکرات ترکمنچای

برخلاف آنچه مشهور است و قرارداد ترکمنچای را به عنوان عهدنامه‌ای ننگین بر می‌شمارد بایستی در نظر گرفت که این قرارداد توانست خطر اشغال دائمی آذربایجان و تحمیل شرایط سخت‌تر بر ایران را رفع کند. در واقع خطای اصلی ایران در شروع دور دوم جنگ‌های ایران و روس بدون در نظر گرفتن توان نظامی روسیه تزاری روی داده بود و آنچه که در قرارداد ترکمنچای روی داد کاهش صدمات این جنگ نابرابر و رفع دائمی خطر روس پس از آن بود. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران سال گذشته در اشاره به قرارداد ترکمنچای نوشت: «راستی نه‌تنها ما مردم بلکه نخبگان ما کدام‌یک را بیشتر نکوهش می‌کنند: آن‌ها که با آرزوی بازپس‌گرفتن سرزمین از دست‌رفته در قرارداد گلستان، بخش‌های بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند، یا آن‌ها که با قرارداد ترکمنچای دست‌کم قسمتی از سرزمین تازه‌ازدست‌رفته را بازپس گرفتند؟ برای پیشگیری از ترکمنچای‌ها باید «انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم.»

در پی این یادداشت مجید تفرشی تاریخ‌نگار نیز در تایید نظر ظریف نوشت: «در دور دوم جنگ‌های ایران و روس، نیرو‌های روسیه تا آستانه تهران پیشروی کرده و در آستانه فتح کامل ایران بودند. بهتر این بود که جنگ نمی‌کردیم. بهتر این بود شکست نمی‌خوردیم. ولی گزینه بهتری از ترکمنچای منفور ملعون نبود. عدم پذیرش آن توافق ننگین و ظالمانه یعنی که ایران امروز وجود نداشت.» آرش رئیسی‌نژاد، استاد دانشگاه و تحلیلگر ژئوپلیتیک نیز ترکمنچای را «پایان شکست ایران از روسیه و نقطه‌ای آغازین در سرنوشت کشور» تعبیر کرد.

در مذاکرات ترکمنچای نخست آنکه روسیه پذیرفت به شمال رود ارس عقب‌نشینی کند و به جز ایروان و نخجوان و بخشی از تالش بخشی از مناطق اشغالی را به ایران باز گرداند. دوم حکومت قاجار و ولیعهدی عباس میرزا و فرزندان او را به رسمیت شناخته و از دخالت در امور داخلی ایران به نفع قدرت یا فرد دیگری اجتناب کند و سوم روابط دوستانه‌ای را با ایران برقرار سازد و از تجارت و منافع دوجانبه حمایت کند. هر چند روسیه همچنان منافع استعماری و سلطه‌جویانه خود را به شکل دیگری در قبال ایران پی گرفت اما در هر حال ایران پس از قرارداد ترکمنچای از حدود مرزهای خود در شمال اطمینان پیدا کرد و خطر تهدید نظامی از شمال برای مدت‌ها از سر ایران برداشته شد.

Treaty_of_Turkmenchay_p01

صفحه اول قرارداد ترکمنچای به زبان روسی و فارسی

Treaty_of_Turkmenchay_p26

صفحه آخر قرارداد ترکمنچای به زبان روسی و فارسی

قرارداد ننگین یا تنها راه نجات

قرارداد ترکمنچای در بند نخست پیش‌بینی کرد که «بعدالیوم ما بین اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالک و رعایای ایشان مصالحه و مؤدت و وفاق کاملی إلی یوم الأبد واقع خواهد بود.» این صلح دائمی دستاوردی بزرگ بود که خطر قدرت توسعه‌جو و جنگ‌طلب روسیه تزاری را برای همیشه از سر ایران باز کرد و در دهه‌های بعد مانع جنگ‌افروزی و توسعه‌طلبی روسیه شد و بارها مورد استناد دیپلمات‌های ایرانی قرار گرفت. ایران علاوه بر ولایاتی که در قرارداد گلستان به روسیه واگذار کرده بود ولایت ایروان و نخجوان را نیز به روسیه بخشید و در عوض شهرهای آذربایجان را که به اشغال روسیه درآمده بود بازپس گرفت.

حدود مرزی ایران و روسیه اینگونه تنظیم شد: «از نقطه سر حد ممالک عثمانی که از خط مستقیم به قله کوه آغری کوچک أقرب است. ابتدا کرده، این خط تا به قله آن کوه کشیده می‌شود و از آنجا به سرچشمه رودخانه مشهور به قرا سوی پایین که از سراشیب جنوبی آغری کوچک جاریست فرود آمده، به متابعت مجرای این رودخانه تا به التقای آن رودخانه ارس در مقابل شرور ممتد می‌شود. چون این خط به آن جا رسید به متابعت مجرای ارس تا به قلعه عباس‌آباد می‌آید و در تعمیرات و ابنیه خارجه آن که در کنار راست ارس واقع است نصف قطری بقدر نیم آغاج که عبارت از سه ورس و نیم روسی است رسم می‌شود و این نصف قطر در همه اطراف امتداد می‌یابد.

همه اراضی و عرصه که در این نصف قطر محاط و محدود می‌شود بالانفراد متعلق به روسیه خواهد داشت و از تاریخ امروز در مدت دو ماه با صحت و درستی کامل معین و مشخص خواهد شد و بعد از آن از جایی که طرف شرقی این نصف قطر متصل به ارس می‌شود خط سر حد شروع و متابعت مجرای ارس می‌کند تا به مسیر یدی بلوک و از آن جا از خاک ایران به طول مجرای ارس امتداد می‌یابد با فاصله و مسافت سه آغاج که عبارت است از بیست و یک ورس روسی. بعد از وصول به این نقطه خط سر حد به استقامت از صحرای مغان می‌گذرد تا به مجرای رودخانه موسومه بالهارود به محلی که در سه فرسخی واقع است که عبارت است از بیست و یک ورس روسی پایین‌تر از ملتقای دو رودخانه کوچک موسوم به آدینه بازار و ساری قمیش و از آنجا این خط به کنار چپ بالهارود تا به ملتقای رودخانه‌های مذکور آدینه بازار و ساری قمیش صعود کرده به طول کنار راست رودخانه آدینه بازار شرقی تا به منبع رودخانه و از آنجا تا به اوج بلندی‌های جگیر امتداد می‌یابد، به نوعی که جمله آب‌هایی که جاری به بحر خزر می‌شوند متعلق به روسیه خواهد بود و همه آب‌هایی که سراشیب و مجرای آنها به جانب ایران است تعلق به ایران خواهد داشت و چون سر حد دو مملکت اینجا به‌واسطه قلل جبال تعیین می‌یابد، لهذا قرار داده شد که پشته‌هایی که از این کوه‌ها به سمت بحر خزر است به روسیه و طرف دیگر آنها به ایران متعلق باشد.

از قله‌های بلندی‌های جگیر خط سر حد تا به قله کمر قویی به متابعت کوه‌هایی می‌رود که طالش را از محال ارشق منفصل می‌کند. چون قلل جبال از جانبین مجرای میاه را می‌دهند، لهذا در اینجا نیز خط سر حد را همان قسم تعیین می‌کند که در فوق در باب مسافت واقعه بین منبع و آدینه بازار و قلل جگیر گفته شد و بعد از آن خط سر حد از قله کمر قویی به بلندی‌های کوه‌هایی که محال زوند را از محال ارشق فرق می‌دهد متابعت می‌کند تا به سر حد محال ولکیج همواره بر طبق همان ضابطه که در باب مجرای میاه معین شد، محال زوند به‌غیر از آن حصه که در سمت مخالف قلل جبال مذکوره واقع است از این قرار حصه روسیه خواهد بود. از ابتدای سر حد محال ولکیج خط سر حد مابین دو دولت به قلل جبال کلوتوپی و سلسله‌کوه‌های عظیم که از ولکیج می‌گذرد متابعت می‌کند تا به منبع شمالی رودخانه موسوم به آستارا پیوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجرای میاه و از آنجا خط سرحد متابعت مجرای این رودخانه خواهد کرد تا به ملتقای دهنه آن به بحر خزر و خط سر حد را که بعد از این متصرفات روسیه و ایران را از هم فرق خواهد داد تکمیل خواهد نمود.»

مانند عهدنامه گلستان حق کشتیرانی تجاری در دریای خزر به تساوی میان دو کشور برقرار ماند اما: «غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی‌تواند در بحر خزر کشتی جنگی داشته باشد.» بدین ترتیب ایران مانند عهدنامه گلستان از حق برخورداری از کشتی جنگی در دریای خزر محروم ماند. بقیه مفاد قرارداد درباره حقوق تجاری و اتباع دو طرف و اسیران و موضوعات دیگر بود. این قرارداد در شرایطی که ولیعهدنشین ایران و آذربایجان در اشغال قوای روس بود و تهدید جدی برای اشغال پایتخت نیز عملی بود توانست بخشی از شکست نظامی را جبران کرده و حدود فعلی ایران را تثبیت کند و از خسارت بیشتر نظامی جلوگیری کند. درحالی‌که ایران طی قرارداد گلستان چهارده ولایت را از دست داده بود طی ترکمنچای تنها سه ولایت دیگر یعنی ایروان و نخجوان و بخشی از تالش را به روسیه واگذار کرد و برخلاف گلستان حدود مرزی خود با روسیه را تثبیت کرد و توانست صلح دائمی در مرزهای خود با روسیه تزاری را به دست بیاورد.

 توضیح عکس: هیات ایرانی در حال مذاکره با پاسکویچ، فرمانده نیروهای روسیه تزاری

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار