| کد مطلب: ۱۶۵۱۴
توافق بر سر ترک خصومت

توافق بر سر ترک خصومت

ازسرگیری روابط با عربستان سعودی پس از ۷ سال، هرچند تاکنون به بازگشایی سفارت ریاض در تهران منجر نشده و سفیر و دیپلمات‌های سعودی با گذشت بیش از یک‌سال، همچنان ترجیح می‌دهند مانند سفری کوتاه‌مدت با محل ماموریت خود برخورد کرده و در هتل ۵ ستاره اسپیناس پالاس اقامت کنند، همچنان بزرگترین دستاورد سیاست خارجی دولتی است که با شعار «اول همسایگان» کار خود را آغاز کرد.

ایران و عربستان در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰1، توافق کردند تا با عادی‌سازی روابط، در مسیر کاهش تنش قدم گذاشته و مفاد توافق امنیتی سال ۲۰۰۱ را اجرایی کنند، این مسئله، امضای توافق توسط دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی ایران و همتای سعودی و همچنین راهبری ۵ مرحله‌ای مذاکرات توسط تیم‌های امنیتی دو کشور به وضوح حکایت از این امر داشت که مؤلفه امنیت تا چه میزان در اراده ریاض برای عادی‌سازی روابط با تهران، حائز اهمیت بوده است.

برای ریاض، کاهش تنش با ایران فرصت‌هایی را برای دستیابی به ثبات و امنیت لازم برای این پادشاهی برای رسیدن به اهداف توسعه داخلی خود داد چراکه برای مثال، چشم‌انداز ۲۰۳۰، طرح بزرگ عربستان سعودی برای تنوع اقتصادی بدون نفت، مستلزم سطوح عظیم سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف غیرنفتی مانند گردشگری، لجستیک، بنادر، سرگرمی، فرهنگ و دفاع است که تجربه سعودی‌ها نشان می‌داد جز با کنار آمدن با ایران -یا آنچه غرب، مهار ایران می‌نامد- امکان‌پذیر نخواهد بود.

براساس تحلیل شورای آتلانتیک در یک‌سالگی توافق تهران و ریاض «رهبری عربستان سعودی می‌داند که ایران و بازیگران غیردولتی تحت حمایت تهران در منطقه می‌توانند امنیت ملی پادشاهی را به‌گونه‌ای تهدید کنند که شانس موفقیت چشم‌انداز ۲۰۳۰ را تا حد زیادی کاهش دهد.

برای شروع، حملات پهپادی و موشکی علیه تاسیسات نفتی بقیق و خریص در سپتامبر ۲۰۱۹ انجام شد. این حملات که ریاض آنها را به گردن تهران انداخت، تولید نفت عربستان سعودی را ۵۰ درصد کاهش داد.

علاوه بر این، فراموش کردن حمله موشکی حوثی‌ها در سال ۲۰۲۲به یک انبار سوخت در جده در جریان مسابقات جایزه بزرگ فرمول یک زمانی که برای ریاض معرفی عربستان سعودی به جهان به عنوان کشوری باثبات و دارای آینده مهم بود، دشوار است».

این ازسرگیری روابط اما به شمشیر دولبه‌ای برای جمهوری اسلامی ایران بدل شد که به اعتقاد تحلیلگران، دست تهران را برای موضع‌گیری صریح و غالباً تند و همچنین اقدامات عملی با استفاده از بازوهای نیابتی و نظامی در خصوص اقدامات ریاض در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل بست.

در این شرایط، توقف مذاکرات عادی‌سازی روابط میان عربستان و اسرائیل پس از ۷ اکتبر، دقیقاً همان خبری بود که موجب شد تا مسئولین ایران نفس راحتی بکشند.

ریاض پس از امارات و بحرین که در سال ۲۰۲۰ و در زمان ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، روابط خود را با اسرائیل عادی کرده یا به بیان بهتر، علنی کردند، در صف امضای توافق و پیوستن به توافق ابراهیم بود.

محمد‌بن سلمان، ولیعهد عربستان در ۲۰ سپتامبر۲۰۲۳ (۲۹ شهریور) یعنی نزدیک به دو هفته پیش از ۷ اکتبر، در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز، این مسئله را تائید کرده بود.

دیده‌بان ژئوپلیتیک در روزهای نخست پس از آغاز جنگ در غزه در مقاله‌ای با عنوان «ایران: ذینفع واقعی درگیری غزه» دستاوردهای تهران را اینگونه شرح می‌دهد: «در همان زمان وقوع حملات حماس، پادشاهی عربستان سعودی به یک توافق عادی‌سازی با اسرائیل تحت حمایت ایالات‌متحده نزدیک بود. چنین توافقی به احتمال زیاد شامل امکان ایجاد برنامه هسته‌ای غیرنظامی عربستان سعودی، تقویت بیشتر همکاری دفاعی واشنگتن و ریاض و امکان توافق صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها تحت نفوذ عربستان می‌شد...

همه مواردی که بدون شک در تضاد با برنامه‌های ایران در قبال کشورهای عربی بود. همچنین تشدید تنش‌های ژئوپلیتیکی در منطقه به دلیل جنگ جاری در غزه منجر به تحریک احساسات عمومی در بسیاری از کشورهای عربی می‌شود و در نتیجه بر دولت‌های منطقه فشار می‌آورد تا هیچ گام ملموسی در جهت عادی‌سازی یا همکاری اقتصادی بیشتر با اسرائیل پیش نبرند؛ که دقیقاً یکی از اهداف اصلی ایران است».

ایران همچنین درصدد بود تا با استفاده از فضای ایجادشده پس از ازسرگیری روابط با عربستان، روابط خود را با کشورهایی همچون مصر و اردن نیز ازسرگرفته و با پیروی از الگوی مذاکرات ۵ مرحله‌ای با عربستان که در زمان دولت دوازدهم آغاز شده بود، با ازسرگیری روابط با قاهره، یک دستاورد ملموس دیگر به کارنامه دولت سیزدهم بیافزاید اما این امر به سرانجام نرسید و خبرهای جسته و گریخته مذاکرات با مصر با آغاز تحولات جدید در خاورمیانه، متوقف شد.

موضوع همکاری اردن با ائتلاف رهگیری پهپادها و موشک‌های ایرانی در مسیر فلسطین اشغالی نیز که سران امان ترجیح دادند آن را رسانه‌ای کنند نیز به‌رغم تلاش تهران برای سرپوش گذاشتن بر آن، نشان داد که کاهش تنش با اردن، مسیر راحتی نخواهد بود و صرف کاهش تنش با عربستان، راه ایران را هموار نخواهد کرد.

تحولات پس از ۷ اکتبر موجب شد تا بُعد سیاسی و دیپلماتیک توافق اسفندماه ۱۴۰۱، با همسویی‌ها و تماس‌های میان ایران و عربستان بیش از گذشته مشخص شود تا جایی که اولین تماس تلفنی میان ابراهیم رئیسی و محمد بن‌سلمان، ۴ روز پس از آغاز جنگ در غزه شکل گرفت و رئیس‌جمهور ایران را برای شرکت در نشست سازمان همکاری اسلامی در موضوع فلسطین، راهی مکه کرد و همچنین این دستاورد را نیز داشت که عربستان نه‌تنها در ائتلاف آمریکا و انگلیس برای مقابله با انصارالله یمن شرکت نداشته باشد بلکه همچون اردن، با ایالات متحده و اسرائیل در مقابله با پرتابه‌های ایران به سمت فلسطین اشغالی نیز مشارکت نداشته باشد.

این در حالی است که نگاه به بیش از یک‌سال گذشته حاکی از این واقعیت است که هرچند این توافق تا حد قابل توجهی در خروج ایران از انزوای منطقه‌ای مؤثر بود و توانست تبعات سیاسی تحولات پسااکتبر ۲۰۲۳ را برای تهران قابل مدیریت و بهره‌برداری کند اما نشان داد نه‌تنها تحلیل‌هایی که حاکی از آغاز ورود سرمایه سعودی به ایران پس از ازسرگیری روابط بود، ردی از واقع‌بینی در خود نداشتند و حجم تبادلات میان دو کشور رقم ناچیزی را به خود اختصاص داده است بلکه موضوع امنیت و اعتمادسازی نیز که اساس تمایل عربستان برای ازسرگیری روابط با ایران بود و موجب شد تا در نهایت ابراز تمایل‌های علنی تهران برای توافق با ریاض که بسیاری نسبت به نشان دادن ضعف ایران در آن‌ها، هشدار می‌دادند، به نتیجه برسد نیز برای پادشاهی سعودی مرتفع نشده است.

شروط عربستان برای ایالات متحده به‌عنوان پیش‌زمینه آغاز مجدد مذاکرات عادی‌سازی روابط با اسرائیل مبنی بر امضای توافق امنیتی و نظامی با واشنگتن و همچنین اصرار ریاض مبنی بر اتمی شدن مؤید همین واقعیت است.

در همین چارچوب نیز آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، هفتمین سفر خود را به خاورمیانه پس از ۷ اکتبر در اردیبهشت‌ماه از عربستان سعودی آغاز کرد و یک مقام وزارت خارجه آمریکا به فرانس ۲۴ گفت که انتظار می‌رود در عربستان سعودی، بلینکن مذاکرات جدیدی درباره عادی‌سازی بالقوه روابط با اسرائیل داشته باشد.

عکس: AP

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار