| کد مطلب: ۱۳۲۷۱

قمار عادی‌سازی

ایران همچنان متغیری مهم در پیوستن عربستان به توافق ابراهیم است

قمار عادی‌سازی

عملیات طوفان‌الاقصی و تحولات پس از ۷ اکتبر، این فرضیه را در میان بسیاری از تحلیلگران و اندیشکده‌ها به یک نظریه تبدیل کرد که اساس آنچه حماس از ماه‌ها قبل برای اجرایی شدن آن برنامه‌ریزی کرده بود، به‌عنوان واکنشی در برابر روند سریع عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل صورت گرفت. جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده نیز که امید داشت در روزهای منتهی به آغاز کمپین انتخابات سال ۲۰۲۴، خبر توافق ریاض و تل‌آویو را اعلام کند، ۲۹ مهرماه در یک سخنرانی گفت: «یکی از دلایل اینکه چرا حماس به اسرائیل حمله کرد، این بود که آنها می‌دانستند من در آستانه نشست با سعودی‌ها هستم». وی افزود: «حماس یک حمله مرگبار را در ۷ اکتبر آغاز کرد زیرا، حدس بزنید به‌خاطر چی؟ سعودی‌ها می‌خواستند اسرائیل را به رسمیت بشناسند و تقریباً می‌توانستند به‌طور رسمی این کار را انجام دهند.»

در ۲۰ سپتامبر۲۰۲۳ (۲۹ شهریور) بود که محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز، موضوعات مختلفی از جمله سیاست عربستان در مورد اسرائیل را مورد بحث قرار داد. به‌طور خلاصه، او اعلام کرد که چشم‌انداز عادی‌سازی روابط بین دو کشور هر روز نزدیک‌تر می‌شود؛ هرچند شاهزاده سعودی در این مصاحبه مهم تلاش کرد تا با تاکید بر حقوق فلسطینی‌ها، موقعیت پادشاهی را در جهان اسلام به خطر نیاندازد و حساسیت افکار عمومی را نیز کنترل کند اما، نمی‌توان انکار کرد که این مصاحبه زنگ خطری برای تمام ذینفعانی بود که از آنکه این بار قرعه توافق ابراهیم به نام سعودی‌ها افتاده است، خوشحال نیستند.   

 

تعلیق عادی‌سازی

عربستان سعودی در ۱۵ اکتبر و ساعاتی پس از آغاز تحولات در نوار غزه، در بیانیه‌ای اعلام کرد که عربستان تحولات بی‌سابقه بین برخی از گروه‌های فلسطینی با نیروهای اشغالگر را که منجر به افزایش سطح خشونت در برخی از جبهه‌ها شده است، رصد می‌کند. این بیانیه تاکید کرد که «عربستان بار دیگر هشدارهای مکرر خود درباره خطرات انفجار اوضاع در نتیجه ادامه اشغالگری و محروم ماندن ملت فلسطین از حقوق مشروع‌شان و همچنین تکرار اقدامات تحریک‌کننده هدفمند علیه مقدسات آن‌ها را تکرار می‌کند.»

پس از این بیانیه بود که منابعی در اسرائیل و ایالات متحده اعلام کردند که سعودی‌ها به اطلاع واشنگتن رسانده‌اند که هرگونه مذاکره در ارتباط با عادی‌سازی روابط با تل‌آویو یا هرگونه اقدامی در قبال آن را متوقف می‌کند. ولیعهد عربستان در دیدار با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا که برای اولین بار در پی تنش در اراضی اشغالی راهی کشورهای منطقه شده بود، با تاکید بر اینکه عملیات نظامی در غزه که افراد بی‌گناه قربانی آن شدند، باید متوقف شود، گفت: «عربستان برای ایجاد آتش‌بس و توقف تنش در غزه تلاش و با طرف‌های مختلف در تماس است.» وی همچنین افزود: «باید به قوانین بین‌المللی و انسانی از جمله برداشتن حصر از نوار غزه احترام گذاشت. عربستان هدف قرار دادن غیرنظامیان و از کار انداختن زیرساخت‌ها در غزه را نمی‌پذیرد».

واشنگتن‌پست روز پس از این دیدار در خصوص جزئیات آن نوشت: «محمد بن‌سلمان، بلینکن را از عصر تا صبح فردا برای ملاقات معطل کرده و هنگام دیدار نیز اولین سخنش، پایان محاصره غزه و توقف عملیات ارتش اسرائیل بود». در جریان گفت‌وگو با رئیس‌جمهور آمریکا در ۲۵ اکتبر در مورد جنگ غزه نیز، ولیعهد سعودی به جو بایدن در خصوص نیاز به «بازیابی مسیر صلح برای اطمینان از دستیابی مردم فلسطین به حقوق مشروع خود» و همچنین «دستیابی به راه عادلانه و جامع» صلح میان اسرائیل و فلسطین تاکید کرده بود. همچنین در ۱۱ نوامبر، عربستان سعودی میزبان نشست مشترک فوق‌العاده سازمان همکاری اسلامی (OIC) و اتحادیه کشورهای عربی بود. این نشست چندجانبه در واکنش به شرایط استثنایی در نوار غزه برگزار شد و دولت سعودی موفق شد یک موضع جمعی واحد را در میان شرکت‌کنندگان در اجلاس سران رهبری کند.

 

مقدمات بازگشت به عادی‌سازی

با گذشت نزدیک به ۱۵۰ روز از جنگ در نوار غزه و آمار بالای کشته‌شدگان غیرنظامی، ریاض تحت فشار شدید قرار گرفته است تا جایی که عربستان سعودی در ماه فوریه نیز اعلام کرد، تا زمانی‌که کشور مستقل فلسطین ایجاد نشود هرگز با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار نخواهد کرد. وزارت خارجه عربستان سعودی در بیانیه‌ای با اشاره به مذاکرات ریاض و واشنگتن در مورد فرایند صلح میان اعراب و اسرائیل اعلام کرد که موضع «قاطع» خود را در این‌باره به اطلاع دولت آمریکا رسانده است. پیش‌تر سفیر عربستان سعودی در بریتانیا گفته بود که کشورش مایل به عادی‌سازی روابط با اسرائیل پس از پایان جنگ در غزه است اما هرگونه عادی‌سازی باید در مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطینی باشد. سفیر عربستان در آمریکا نیز در سخنرانی خود در اجلاس داووس در این خصوص گفت، قبل از آتش‌بس در غزه هیچ رابطه‌ای با اسرائیل وجود ندارد.

قطعاً امروز فلسطینی‌ها به‌ویژه تشکیلات خودگردان به‌عنوان نماینده رسمی در هرگونه مذاکره احتمالی محسوب می‌شوند و روابط خوبی هم با عربستان دارند، از موضع ریاض در قبال موضوع دودولتی استقبال می‌کنند. در روزهای نخست پس از جنگ نیز محمود عباس، رئیس‌ تشکیلات خودگردان فلسطین با ولیعهد سعودی تماس گرفت تا در مورد تشدید تنش نظامی در غزه و سرزمین‌های اشغالی گفت‌وگو کند و همچنین او را در مورد وخامت سریع اوضاع انسانی و خطراتی که درگیری برای امنیت و امنیت گسترده‌تر ایجاد کرده، آگاه کند. مقامات در رام‌الله مایل هستند تا در نتیجه تحولات پس از ۷ اکتبر بتوانند پای میز مذاکره برای امضای توافقی بنشینند که کشور فلسطینی را از سوی اسرائیل به رسمت بشناسند و اگر محمد بن‌سلمان بتواند ایالات متحده و به تبع آن اسرائیل را برای اجرای مفاد مغفول‌مانده توافق اسلو تحت فشار قرار دهد، قدم بزرگی را در تاریخ مناقشه اسرائیل و فلسطین برخواهد داشت، البته این در حالی است که به نظر می‌رسد حماس حداقل در این مقطع از هرگونه گفت‌وگو پیرامون مسئله عادی‌سازی استقبال نمی‌کند؛ برای مثال سامی ابو زهری از رهبران جنبش حماس در واکنش به سخنان ریما بنت بندر، سفیر عربستان در ایالات متحده گفت: «فشار طرف‌های عربی برای توقف جنگ در غزه خوب است اما مایه تأسف است که روابط با (رژیم) اسرائیل سنگ‌بنای هر تحرکی در منطقه است». وی افزود: «غزه با سکوت رسمی کشورهای عربی شوکه و غافلگیر شد پس بار دیگر با عادی‌سازی روابط با رژیمی که این منطقه را ویران کرده و زنان و کودکان آن را به قتل رسانده است، غزه را آزرده و غمگین نکنید».

پیش از این اسرائیل در تلاش برای دستیابی به توافقی با عربستان سعودی مانند توافق با امارات و بحرین بود که در آن اطمینان حاصل کند، هیچ طرف ثالثی یعنی فلسطینی‌ها در هیچ توافق احتمالی دخالت نمی‌کنند، هرچند به نظر می‌رسد تل‌آویو آماده بود تا وعده‌هایی شفاهی و بدون ضمانت اجرا را به طرف سعودی برای حفظ جایگاه ریاض در جهان اسلام ارائه کند اما امروز شرایط به نحو دیگری رقم خورده است و پیش‌شرط مدنظر عربستان، حداقل برای دولت فعلی در اسرائیل، خط قرمز محسوب می‌شود. 

عربستان البته در توافق برای پیوستن به توافق ابراهیم و عادی‌سازی روابط با اسرائیل، اهداف به مراتب مهم‌تر و استراتژیک‌تری را دنبال می‌کند؛ پیش از تحولات اخیر این چنین عنوان شده بود که ریاض خواهان سطوحی از تضمین‌های امنیتی، از جمله تسلیحات پیشرفته و فناوری نظامی را از طرف آمریکایی طلب می‌کند که عربستان سعودی تا به امروز از آن برخوردار نبوده است. هرچند مشخص نیست کاخ سفید پیش از ۷ اکتبر تا چه سطحی با خواست ریاض همراه شده بود اما محمد بن‌سلمان موفق شده بود تا این موضوع را در دستور کار دولت ایالات متحده قرار دهد؛ به‌نحوی‌که برت مک‌گورک، هماهنگ‌کننده خاورمیانه کاخ سفید، ماه‌ها برای میانجی‌گری توافق‌نامه‌های اقتصادی و امنیتی که روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل را از حالت انجماد خارج می‌کرد، کار می‌کرد و پادشاهی عربستان دیگر از دید واشنگتن «منفور» نبود و همچنین درحالی‌که در سه سال نخست ریاست‌جمهوری، هیچ‌یک از اعضای خاندان سلطنتی سعودی مهمان کاخ سفید نشده بودند، در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳، خالد بن‌سلمان، وزیر دفاع عربستان راهی پایتخت آمریکا شد تا در خصوص روابط دوجانبه و تحولات غزه با مقامات ایالات متحده به گفت‌وگو بنشیند.  

 

موانع عادی‌سازی

هرچند با بیان پیش‌شرط عربستان سعودی مبنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی برای ازسرگیری مذاکرات عادی‌سازی روابط با اسرائیل، حالا تل‌آویو نیز عملاً به مانعی در مسیر تحقق این خواست صریح ایالات متحده بدل شده است تا جایی که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به‌صورت شفاف بیان کرده که به دولت آمریکا اطلاع داده در هر وضعیتی که پس از جنگ در نوار غزه ایجاد شود با تشکیل کشور مستقل فلسطینی مخالف است و قطعنامه دولت اسرائیل در مخالفت با به رسمیت شناختن یکجانبه تشکیل کشور فلسطینی نیز هفته گذشته با رای موافق ۹۹ عضو پارلمان این کشور (کنست) به تصویب رسید؛ اما همچنان به‌رغم تغییر شرایط پس از ۷ اکتبر، نمی‌توان مؤلفه جمهوری اسلامی ایران را به‌عنوان عامل تعیین‌کننده در تداوم اجرای توافق ابراهیم نادیده گرفت.

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب در ۱۱ مهر ۱۴۰۲، پس از مصاحبه مهم ولیعهد سعودی با فاکس‌نیوز، در جمع مسئولان نظام، سفرای کشور‌های اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت گفتند: «نظر قطعی جمهوری اسلامی این است که دولت‌هایی که قمار عادّی‌سازی[روابط] با رژیم صهیونیستی را برای خودشان سرمشق و شیوه‌ی کار قرار می‌دهند، دارند اشتباه می‌کنند، ضرر خواهند کرد؛ باخت منتظر اینها است؛ به قول اروپایی‌ها دارند روی اسب بازنده شرط‌بندی می‌کنند. امروز وضع رژیم صهیونیستی وضعی نیست که مشوّق نزدیکی به او باشد؛ نباید این اشتباه را بکنند. رژیم غاصب، رفتنی است. امروز نهضت فلسطین از همیشه‌ی این هفتاد هشتاد سال سرحال‌تر است. مشاهده می‌کنید که امروز جوانان فلسطینی و نهضت فلسطینی، نهضت ضدّ غصب، ضدّ ظلم، ضدّ صهیونیسم از همیشه بانشاط‌تر، سرحال‌تر و آماده‌تر است و ان‌شاءالله این نهضت به نتیجه خواهد رسید و همان‌طور که امام بزرگوار (رضوان‌الله‌علیه) از رژیم غاصب به «سرطان» تعبیر کردند، حتماً این سرطان به فضل الهی به دست خود مردم فلسطین و نیروهای مقاومت در کلّ منطقه ریشه‌‌کن خواهد شد؛ ان‌شاءالله».

دیده‌بان ژئوپلیتیک در روزهای نخست پس از آغاز جنگ در غزه در مقاله‌ای با عنوان «ایران: ذینفع واقعی درگیری غزه» دستاوردهای تهران را اینگونه شرح می‌دهد: «در همان زمان وقوع حملات حماس، پادشاهی عربستان سعودی به یک توافق عادی‌سازی با اسرائیل تحت حمایت ایالات‌متحده نزدیک بود. چنین توافقی به احتمال زیاد شامل امکان ایجاد برنامه هسته‌ای غیرنظامی عربستان سعودی، تقویت بیشتر همکاری دفاعی واشنگتن و ریاض و امکان توافق صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها تحت نفوذ عربستان می‌شد... همه مواردی که بدون شک در تضاد با برنامه‌های ایران در قبال کشورهای عربی بود. همچنین تشدید تنش‌های ژئوپلیتیکی در منطقه به دلیل جنگ جاری در غزه منجر به تحریک احساسات عمومی در بسیاری از کشورهای عربی می‌شود و در نتیجه بر دولت‌های منطقه فشار می‌آورد تا هیچ گام ملموسی در جهت عادی‌سازی یا همکاری اقتصادی بیشتر با اسرائیل پیش نبرند؛ که دقیقاً یکی از اهداف اصلی ایران است».

عربستان از همان ابتدای قرار گرفتن در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل بر این واقعیت اشراف داشت که ایران و اسرائیل نه‌تنها روابط خصمانه دارند بلکه دهه‌هاست که در یک جنگ سایه و نیابتی با یکدیگر قرار دارند؛ در همین چارچوب بود که بسیاری از تحلیلگران و رسانه‌ها از جمله فارن‌پالیسی در شماره ۳۰ آگوست ۲۰۲۳ خود پرسیدند: «سیاستگذاران در واشنگتن و خاورمیانه مشغول صحبت در مورد امکان عادی‌سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل در ازای یک پیمان دفاعی رسمی با ایالات متحده بوده‌‌اند. جلب توجه بسیار کمتر، حداقل برای ریاض، یک سوال حیاتی است: آیا چنین اقدامی توافق دیپلماتیک اخیر عربستان سعودی با ایران را به خطر می‌اندازد؟»  و در همین مقاله به ریاض در خصوص واکنش احتمالی تهران هشدار داده بود. برای جمهوری اسلامی ایران دوستی سعودی و آمریکا به موضوعی عادی بدل شده است اما عادی‌سازی و شفاف‌سازی روابط عربستان هرچند ایران خادم حرمین شریفین بودنش را به چالش بکشد با موضوع روابط با کاخ سفید و یا حتی عادی‌سازی روابط امارات و بحرین قابل مقایسه نیست مخصوصاً اگر این توافق مقدمه شکل‌گیری پیمان‌های امنیتی و نظامی میان ریاض و تل‌آویو شود که تهران فرض می‌کند سعودی بستری را برای ارتش اسرائیل فراهم می‌کند تا از خاک این کشور علیه منافع جمهوری اسلامی ایران استفاده کند. همین امر نیز موجب شد تا امارات بلافاصله پس از عملیاتی شدن توافق عادی‌سازی روابط با اسرائیل تلاش کند تا کاهش تنش با ایران را در دستور کار قرار دهد، از جنگ در یمن فاصله بگیرد و تلاش کند تا اقداماتش موجب تحریک تهران نشود چراکه اساس شکل‌گیری توافق ابراهیم محرکی بر پایه اصل «دشمنِ دشمنِ من دوست من است» بود و در آن مقطع عنوان شد این عادی‌سازی برای اتحاد در مواجهه با آنچه «نفوذ فزاینده ایران» عنوان می‌شود، شکل گرفته است.

در زمان برقراری توافق عادی‌سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین عنوان شد که ایجاد «سیستم دفاع هوایی مشترک» (دفاع هوایی خاورمیانه یا MEAD) یکی از اهداف این همگرایی است. یائیر لاپید، وزیر امور خارجه سابق اسرائیل، این ایده را «معماری جدید منطقه‌ای» نامید که هدف اصلی آن بازدارندگی ایران و نیروهای نیابتی آن است. در نتیجه جای شکی باقی نیست که  ایران عادی‌سازی و به‌ویژه سیستم دفاع هوایی مشترک را یک تهدید می‌داند و رونمایی از «موشک هایپرسونیک» که سامانه مشترک دفاع هوایی مدنظر اسرائیل قادر به رهگیری آن نیست، می‌تواند واکنشی عملی به همین ایده باشد چراکه سردار امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه تاکید ویژه‌ای بر این مسئله داشت که تا ده‌ها سال آینده سامانه‌ای که بتواند این موشک را رهگیری کند، وجود نخواهد داشت و با این موشک سامانه‌های پدافندی مانند گنبد آهنین اسرائیل، قدرت دفاعی خود را از دست می‌دهند.

ایران همچنین در شهریورماه از آخرین فقره از خط پهپادهای جنگی مهاجر که عنوان می‌شود اسرائیل در محدوده‌ی برد آن قرار دارد، رونمایی کرد و در یک ویدئوی تبلیغاتی به زبان عبری به اسرائیل هشدار داد که «پناه‌گاه‌هایتان را آماده کنید.»

از این جهت نیز روابط دیپلماتیک رسمی عربستان سعودی با اسرائیل به‌ویژه با توجه به موقعیت کلیدی عربستان سعودی در منطقه، جهان عرب و جهان اسلام نگران‌کننده خواهد بود. این توافق و توافق‌های پس از آن می‌تواند همچنین «محور مقاومت» تحت رهبری ایران را به خطر انداخته و تهدیدهای داخلی بالقوه گروه‌های جدایی‌طلب و دیگر مخالفان علیه ایران را افزایش دهد؛ حتی پس از جنگ غزه، هرگونه توافق عادی‌سازی ممکن است در منطقه به‌عنوان تلاش ریاض برای تشکیل وزنه تعادلی در برابر ایران و به اصطلاح «محور مقاومت» آن تلقی شود.

در همین چارچوب نیز ایران نشست نقب با حضور وزرای خارجه مصر، امارات، مراکش و بحرین به همراه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا برای بحث در خصوص ایجاد «یک چارچوب و معماری جدید منطقه‌ای» را محکوم کرد و آن را «خنجری از پشت به مردم مظلوم فلسطین» و «هدیه‌ای به رژیم کودک‌کش اسرائیل در ادامه کشتار مردم و اشغال سرزمین» خواند. از سوی دیگر، تهران حضور اسرائیل در منطقه و برگزاری این اجلاس را گامی در جهت فتنه‌انگیزی در منطقه خواند و ایران آمادگی خود را برای همکاری و گسترش روابط دوجانبه با کشورهای منطقه جهت مقابله توطئه صهیونیستی - آمریکایی برای ایجاد اختلاف و بی‌ثباتی در غرب آسیا اعلام کرد. یائیر لاپید، وزیر امور خارجه پیشین اسرائیل در این نشست گفت: «کاری که ما در اینجا انجام می‌دهیم تاریخ‌سازی، ایجاد یک چارچوب و معماری جدید منطقه‌ای مبتنی بر پیشرفت، فناوری، تساهل مذهبی، همکاری امنیتی و اطلاعاتی است. این معماری جدید و قابلیت‌های مشترکی که ما در حال ساختن آن هستیم، دشمنان مشترک ما و قبل از هر چیز ایران و نیروهای نیابتی آن را مرعوب و بازدارنده می‌کند.» همچنین بارها از زبان مقام‌های نظامی ایران عنوان شده است که در صورتی که اسرائیل اقدامی علیه ایران از طریق کشورهای عربی منطقه انجام دهد، کشوری که اسرائیل از آنجا اقدام کرده را هدف قرار می‌دهد.

همچنین هرچند عربستان اولین کشور عرب و مسلمان نیست که در صورت موفقیت مذاکرات، روابط خود را با اسرائیل عادی خواهد کرد اما این واقعیت را نمی‌توان کتمان کرد که سعودی‌ها به‌عنوان میزبان حرمین شریفین در صورت پیوستن به مصر، مراکش، امارات و بحرین، اندک قبح باقیمانده میان کشورهای عربی را در مواجهه با اسرائیل خواهند شکست و شاید نگرانی بعدی ایران نیز این باشد که عمان، قطر، کویت و سایر کشورهای باقیمانده مسلمان نیز پس از عربستان، دیگر دلیلی برای تداوم عدم وجود رابطه با اسرائیل را احساس نکنند.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی