| کد مطلب: ۱۱۰۱۹
ایران پس از ۷ اکتبر

ایران پس از ۷ اکتبر

با آغاز تحولات در فلسطین اشغالی از بامداد ۷ اکتبر (۱۵مهر)، هر آنچه از روندهای دیپلماتیک تا پیش از عملیات طوفان‌الاقصی در جریان بود، متوقف و جای خود را به روندها، اظهارات و رایزنی‌ها پیرامون تحولات خاورمیانه و مشخصاً غزه داد. در این میان جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشور حامی مقاومت از جمله گروه‌های مقاومت فلسطینی حماس و جهاد اسلامی، در ساعات نخست عملیات طوفان‌الاقصی، که انگشت اتهام مشارکت در برنامه‌ریزی این عملیات را به سمت خود نشانه گرفته می‌دید، مانند سایر کشورهای مؤثر، فعالیت‌های دیپلماتیک خود را از همان ساعات نخست ساعات روز شنبه آغاز و پس از ۶ روز نیز وزیر امور خارجه را راهی سفری منطقه‌ای به عراق، سوریه، لبنان و قطر کرد تا ارزیابی دقیقی از آنچه در خاورمیانه در حال وقوع است، داشته باشد و بر مبنای آن سیاست خود را پیش ببرد.

حال اما سوال مشخص این است که اهداف اولیه در شکل‌گیری تحرکات تهران چه بود و آیا اکنون و با گذشت بیش از ۷۰ روز از آغاز جنگ محقق شده یا در آستانه تحقق است؟

البته این نکته نیز قابل تأمل است که تحولات ۷ اکتبر و پس از آن، دستاوردهای ملموسی را نیز برای ایران به همراه داشت که تهران در تحقق آن نقشی ایفا نکرده است؛ دیده‌بان ژئوپلیتیک در مقاله‌ای با عنوان «ایران: ذینفع واقعی درگیری غزه» دستاوردهای تهران را اینگونه شرح می‌دهد: «در همان زمان وقوع حملات حماس، پادشاهی عربستان سعودی به یک توافق عادی‌سازی با اسرائیل تحت حمایت ایالات‌متحده نزدیک بود. چنین توافقی به احتمال زیاد شامل امکان ایجاد برنامه هسته‌ای غیرنظامی عربستان سعودی، تقویت بیشتر همکاری دفاعی واشنگتن و ریاض و امکان توافق صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها تحت نفوذ عربستان می‌شد. علاوه بر این، تقریباً یک ماه قبل از حملات حماس، طرحی برای ایجاد کریدور هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) در جریان اجلاس سران گروه ۲۰ در دهلی‌نو اعلام شد. IMEC که به‌عنوان یک پروژه اتصال استراتژیک منطقه‌ای در نظر گرفته می‌شود، در درجه اول شامل هند، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل است. با توجه به مقیاس کلان پروژه و تأثیر آن بر جریان تجاری بین هند و اروپا، انتظار می‌رفت که این پروژه سطح بی‌سابقه‌ای از یکپارچگی و همکاری استراتژیک را در چند جبهه بین کشورهای درگیر به ارمغان آورد؛ همه مواردی که بدون شک در تضاد با برنامه‌های ایران در قبال کشورهای عربی بود. همچنین تشدید تنش‌های ژئوپلیتیکی در منطقه به دلیل جنگ جاری در غزه منجر به تحریک احساسات عمومی در بسیاری از کشورهای عربی می‌شود و در نتیجه بر دولت‌های منطقه فشار می‌آورد تا هیچ گام ملموسی در جهت عادی‌سازی یا همکاری اقتصادی بیشتر با اسرائیل پیش نبرند؛ که دقیقاً یکی از اهداف اصلی ایران است».

نخستین واکنش ایران به طوفان‌الاقصی از سوی ناصر کنعانی مطرح شد و سخنگوی وزارت امور خارجه در پیامی با تبریک این عملیات به ملت فلسطین و تمام گروه‌ها و جریان‌های مقاومت گفت: «آنچه که امروز اتفاق افتاد در راستای استمرار پیروزی‌های جریان مقاومت ضدصهیونیستی در حوزه‌های مختلف از جمله در سوریه، لبنان و اراضی اشغالی است». با آغاز واکنش نظامی ارتش اسرائیل به عملیات حماس اما تبریک‌ها جای خود را به اعلام مواضع در قبال این تحول جدید داد تا مشخص شود تهران در کجای این معادله قرار گرفته است.

 

حفظ امنیت ایران و فاصله از کانون بحران

خط اصلی سیاست خارجی ایران در روز چهارم پس از حمله حماس و در سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای مشخص شد؛ رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح، در دانشگاه افسری امام علی(ع) گفتند: «حامیان رژیم و برخی افراد رژیم غاصب در دو سه‌روز اخیر یاوه‌گویی‌هایی کرده‌اند که ایران را پشت این حرکات معرفی می‌کنند؛ اشتباه می‌کنند. ما از فلسطین دفاع می‌کنیم؛ پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند جوانان فلسطین را می‌بوسیم اما این کار، کار خود فلسطینی‌هاست».

آیت‌الله خامنه‌ای در دیگر سخنرانی خود در جمع بسیجیان، بار دیگر به اتهام دروغین مبنی بر تلاش ایران مبنی بر نابودی اسرائیل یا آنچه از آن با عنوان «به آب ریختن یهودیان و اسرائیلی‌ها» یاد می‌شود، پاسخ داده و موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات در فلسطین اشغالی را به‌صورت شفاف بیان کردند:«بعضی از این سخنگویان دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره‌ منطقه که صحبت می‌کنند، به دروغ می‌گویند که ایران می‌گوید بایستی یهودی‌ها را یا صهیونیست‌ها را به دریا بریزند؛ نه، این حرف را قبل‌ها دیگران یا کسانی از عرب‌ها گفتند؛ ما هیچ‌وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمی‌ریزیم. ما می‌گوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آراء مردم فلسطین تشکیل شد، درباره‌ مردمی که آنجا هستند و از کشورهای دیگر آمده‌اند تصمیم‌گیری خواهد کرد؛ ممکن است به همه‌ آنها بگوید در فلسطین بمانید. اختیار با آنها است؛ ما هیچ‌وقت در این زمینه نظری نداریم». کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز در مصاحبه‌ای موضع جمهوری اسلامی را اینگونه تعریف کرد که «موضع و راه‌حل ایران برای بحران فلسطین، ایجاد یک دولت واحد است، به‌طوری‌که شامل مسلمانان، مسیحیان و یهودیانی باشد که اصالتاً در این سرزمین می‌زیسته‌اند. بر این اساس باید همه‌پرسی درباره آینده فلسطین برگزار شود.»

سخنان رهبر انقلاب در روزهای بعد توسط وزیر امور خارجه پیشین و یکی از چهره‌های شاخص اصولگرای نزدیک به بیت ایشان این‌چنین معنا شد: «‌واقعاً ورود ایران و حزب‌الله به این جنگ، منتهای آمال اسرائیل است»، محمدجواد ظریف همچنین از «تلاش بی‌وقفه طیفی برای وارد کردن ایران به جنگ، ازجمله نوشتن نامه به رهبری و تحلیل‌های آن‌چنانی» سخن به میان آورد که شواهد نشان می‌دهد اقدامات‌شان به سنگ خورده است. غلامعلی حدادعادل نیز با بیان اینکه «به اشخاصی که خواهان ورود ایران به جنگ غزه هستند باید گفت شاید این، همان چیزی باشد که رژیم صهیونیستی می‌خواهد، یعنی تبدیل نبرد غزه به جنگ ایران و آمریکا»، هدف مقام رهبری را از سخنان ۱۸ مهرماه به‌صورت غیرمستقیم تشریح کرد.

 

کنترل دامنه جنگ و جلوگیری از افزایش تنش

محور بعدی سیاست تهران در قبال تحولات در فلسطین اشغالی در سخنان وزیر امور خارجه مشخص و بارها نیز از سوی حسین امیرعبداللهیان مطرح شده است که «اگر این حملات علیه غیرنظامیان زنان و کودکان ادامه پیدا کند، منطقه وارد یک جنگ و گسترش دامنه‌ جنگ خواهد شد». رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در جریان نخستین سفر منطقه‌ای خود پس از آغاز جنگ در غزه نیز گفته بود:«به رژیم صهیونیستی از طریق حامیانش اعلام کردیم که اگر جنایت‌هایش در غزه متوقف نشود، فردا دیر خواهد بود. امیدواریم که تلاش‌های سیاسی مانع گسترش دایره جنگ شود در غیر این صورت هیچ‌کس نمی‌داند که در ساعت آتی چه اتفاقی رخ خواهد داد».

وزیر امور خارجه در تازه‌ترین اظهارات خود در همین رابطه در حاشیه نشست «وضعیت حقوق بشر در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین‌المللی» که در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو برگزار شد، گفت: «اگر وضعیت در فلسطین اشغالی ادامه پیدا کند، امکان وقوع یک انفجار غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل کنترل در منطقه وجود دارد؛ این چیزی است که آمریکایی‌ها تا امروز درک نکرده‌اند و چنانچه درک نکنند، پیامدهای آن دامن آمریکا را هم قویاً خواهد گرفت».

همزمان با هشدار به ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به منظور توقف درگیری‌ها، تهران در روزها و هفته‌های پس از آغاز درگیری‌ها در غزه، مرز جنوبی لبنان، دریای سرخ و عراق، تلاش کرده است تا فاصله‌ خود را با این تحولات حفظ کرده و بر این اصل تاکید کند که «ما به‌عنوان جمهوری اسلامی ایران هیچ گروه نیابتی در منطقه نداریم بلکه آن‌ها خود تصمیم می‌گیرند که طبق مصالح کشورشان و طبق مصالح امت عربی-اسلامی دست به اقداماتی بزنند». در همین راستا نیز نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد نیز روز ۱۵ اکتبر در بیانیه‌ای اعلام کرد که «اگر رژیم آپارتاید اسرائیل قصد حمله به ایران، منافع و اتباع آن را نداشته باشد، ایران در این درگیری مداخله نخواهد کرد. جبهه مقاومت توانایی دفاع از خود را دارد».

همچنین از سخنان مقامات تهران و واشنگتن مشخص است که به‌‌رغم تهدیدها و هشدارهای شفاهی وزیر امور خارجه ایران و همچنین تهدید علنی حضور ناوهای آمریکایی در منطقه، دو طرف ارتباط میان خود را به طور کامل قطع نکرده و همچنان از طریق طرف ثالث پیام‌هایی را نیز برای کنترل سطح تنش رد و بدل می‌کنند ولو اینکه ایران آن را «درخواست» یا آمریکا «هشدار» تلقی کند.

محسن پاک‌آیین، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل منطقه در گفت‌وگو با هم‌میهن در ارزیابی سیاست ایران در حفظ امنیت کشور و کنترل تنش گفت: «حمله پیش‌دستانه حماس که با هدف بازدارندگی علیه رژیم صهیونیستی و به‌دنبال جنایات چندین‌ساله این رژیم علیه مردم فلسطین انجام شد، یک ابتکار کاملاً فلسطینی بود و به دلیل اهمیت اطلاعاتی آن کاملاً مخفی نگاه داشته شد؛ به‌طوری‌که گفته می‌شود رهبران رده‌بالای حماس و جهاد اسلامی از زمان و جزئیات عملیات خبر نداشتند و در واقع فلسطینی‌ها به این جمع‌بندی رسیده بودند که اگر اقدام پیش‌دستانه را عملیاتی نکنند، این رژیم بدون هیچ آسیبی اهداف خود مبنی بر ویرانی غزه و همچنین صدمات علیه حماس و سایر نیروهای مقاومت را عملی خواهد کرد. لذا این اقدام را صورت دادند و مقامات عالی ایران هم اعلام کردند که این جنگ، جنگی کاملاً فلسطینی و نشان‌دهنده بلوغ گروه‌های مقاومت است. جمهوری اسلامی ایران همواره از آرمان آزادی فلسطین حمایت کرده و دفاع خواهد کرد و از همان روز هم هشدار داد که چنانچه جنایات رژیم صهیونیستی ادامه پیدا کند، ممکن است دامنه جنگ گسترده شود و همین پیش‌بینی هم درست از آب درآمد و دیدیم با تداوم جنایات رژیم صهیونیستی به تدریج گروه‌های مقاومت در عراق، لبنان و اخیراً در یمن، به صحنه آمدند و باب جدیدی را در حوزه مقاومت باز کردند و دامنه این موضوع گسترده شد و احتمال اینکه اگر با یک آتش‌بس دائمی، جنگ خاتمه پیدا نکند، باز هم شاهد افزایش سطح این تحرکات خواهیم بود.»

وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران براساس تدابیری که در سطوح بالا اتخاذ شد سعی کرد مواضع قاطع خودش را در حمایت از مردم فلسطین و غزه، هم در دیدارهای دوجانبه و چندجانبه و هم در مجامع بین‌المللی مطرح کند اما در عین حال به‌صورت نظامی وارد این جنگ نشد و اجازه داد تا فلسطینی‌ها و محور مقاومت خودشان این موضوع را مدیریت کنند و معتقدم سیاست عاقلانه‌ای بود تا در سایه این سیاست و تداوم مقاومت، ما شاهد دستاوردهای بیشتری برای این جبهه خواهیم بود و همچنین زمینه برای طرح جمهوری اسلامی ایران مبنی بر برگزاری همه‌پرسی در سرزمین‌های اشغالی فراهم خواهد آمد. تداوم مقاومت موجب خواهد شد تا موضوع دودولتی منتفی‌شده تلقی شود. رژیم صهیونیستی هم اعلام کرده که به این مسئله پایبند نیست و جنایات فعلی رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و کرانه باختری وضعیت پایداری نخواهد بود و خطر ناامنی را در غرب آسیا حفظ خواهد کرد.»

 

حفظ موجودیت و قدرت محور مقاومت به‌ویژه حزب‌الله

در این میان یکی از اهداف و دغدغه مهم منطقه‌ای ایران حفظ محور مقاومت و اصلی‌ترین نیروی نزدیک به ایران یعنی حزب‌الله لبنان است. دو سفر حسین امیرعبداللهیان به لبنان و همچنین دیدارهای جداگانه وزیر امور خارجه با نخست‌وزیر دولت پیشبرد امور و وزیر امور خارجه لبنان در اجلاس‌های مختلف مرتبط با موضوع فلسطین نشان از اهمیت این موضوع برای تهران دارد.

این دغدغه زمانی بسیار پررنگ شد که در نشست امسال مجمع منامه، برت مک گورک، هماهنگ‌کننده خاورمیانه و شمال آفریقای شورای امنیت ملی ایالات متحده گفت: «زمانی که یک سال پیش روی این صحنه ایستادم، در مورد ستون‌های سیاست‌های جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در این منطقه بحث کردم؛ ستون‌هایی که شامل مشارکت، دیپلماسی و تنش‌زدایی، بازدارندگی، یکپارچگی و ارزش‌های دموکراتیک است. این پنج اصل، رویکرد ما را به این منطقه، از پایان دادن به جنگ در یمن، تا مقابله با ایران و پایه‌گذاری برای منطقه‌ای یکپارچه‌تر، باثبات‌تر، صلح‌آمیزتر و مرفه‌تر هدایت کرده است. این پنج اصل رویکرد ما را به بحران کنونی غزه هدایت کرده‌‌اند. البته این بحران بخش‌هایی از این اصول را تهدید می‌کند. در واقع، بخشی از هدف حماس و دیگران در ۷ اکتبر این بود که آینده باثبات و صلح منطقه‌ای را به هم بزنند.» این مقام کاخ سفید افزود: «ایالات متحده از دوستان خود حمایت می‌کند، به‌ویژه در صورت تهدید یا حمله. در این مورد، پشتیبانی ما از اسرائیل صرفاً در برابر تهدید حماس نیست. بلکه این پشتیبانی به ضرورت بر تهدیدهای دیگری از جمله حزب‌الله، سایر گروه‌های مورد حمایت ایران و خود ایران متمرکز است».

اندیشکده چتم هاوس در مقاله‌ای با عنوان «هر چه اسرائیل به نابودی حماس نزدیکتر شود، احتمال جنگ با حزب‌الله بیشتر می‌شود»، این دغدغه را اینگونه شرح می‌دهد: «تهران به حفظ بازدارندگی استراتژیک حزب‌الله در برابر حمله اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران علاقه دارد و ترجیح نمی‌دهد که متحد لبنانی‌اش در پی جنگ با اسرائیل تضعیف یا خلع سلاح شود». این مطلب می‌افزاید: «با این حال ایران کنترل دقیقی بر حزب‌الله ندارد کمااینکه در سال ۲۰۰۶ نتوانست حزب‌الله را از جنگ با اسرائیل بازدارد. اعضای شبکه نیابتی ایران - در یمن، عراق، بحرین، سوریه، فلسطین و لبنان - به میزان کافی از استقلال عملیاتی، به‌ویژه در زمان جنگ، برخوردارند. این بازیگران محاسبات و ترجیحات محلی خود را دارند که عمدتاً با خواسته‌های استراتژیک ایران سازگار است. بنابراین زمانی که ایالات متحده قدرت آتش بیشتری را در خاورمیانه به منظور ارسال پیامی قوی به ایران برای مهار حزب‌الله ارسال می‌کند، به‌هیچ‌وجه مشخص نیست که کارساز باشد».

حسن لاسجردی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقه در گفت‌وگو با هم‌میهن در تشریح سیاست جمهوری اسلامی ایران به‌منظور مدیریت محور مقاومت و تلاش برای کاهش آسیب به این محور پس از پایان جنگ در غزه گفت: «یکی از مهمترین موضوعات در سیاست جمهوری اسلامی ایران در بحث ارتقای جایگاه و توان اقدام و عملیات نیروهای مقاومت در منطقه است؛ شاید روزهای نخست پس از ۷ اکتبر که نیروهای حماس عملیات نظامی طوفان‌الاقصی را آغاز کردند، به دنبال این هدف بودند که مشخص شود ادامه این اقدام و عمل به کجا خواهد انجامید و آیا ادامه این عملیات می‌تواند یک عملیات نظامی منطقه‌ای باشد یا فقط نیروهای فلسطینی هستند که می‌توانند عملیات ۷ اکتبر را مدیریت کرده و به جلو ببرند.»

وی گفت: «همه کسانی که دغدغه حفظ منطقه و ارتقای بازیگری بازیگران منطقه را داشتند، به‌دنبال آن بودند که هدفِ حفظ و حراست را نسبت به نیروهای منطقه‌ای داشته باشند. اما نکته دومی که شاید خیلی مهم باشد و در سیاست‌های ایران هم به‌نوعی قابل ملاحظه است این است که توان و قدرت نیروهای مقاومت در منطقه به رخ کشیده شود و میزان توانایی و استحکامات و برخورداری آن‌ها از تاکتیک‌های مختلف نظامی و لجستیک و آفندی به میدان بیاید و قابل نمایش باشد. لذا اگر ما در روزهای ابتدایی در سرزمین‌های اشغالی شاهد پهپاد و موشک بودیم، در روزهای بعد رزمندگان مقاومت در نقاط مختلف منطقه با یک نوسانی از تمامی ابزارهای خود استفاده کردند، لذا من معتقدم ضمن تاکید بر اهمیت موضوع حفظ نیروهای مقاومت برای بازیگری منطقی، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد که توان نیروهای مقاومت و قدرت آن‌ها را نیز در منطقه به نمایش بگذارد و تلاش کند که این نمایش، نمایشی واقعی باشد.»

لاسجردی می‌گوید: «شاهد بودید که در سخنان رهبران مقاومت در هفته‌های گذشته و در بیان رهبر انقلاب به اینکه این شکست ترمیم‌ناپذیر است و این کار، کاملاً فلسطینی بوده تاکید شده است و این امر دال بر این است که ابتدا توان نیروهای مقاومت بروز و ظهور پیدا کند و با این قدرت و این توان به نیروهای مقابل بگویند این توان یکی از گروه‌های مقاومت است و اگر سایرین وارد معادله شوند شاید فضاها و اتفاقات دیگری رخ دهد که همان موضوع جنگ منطقه‌ای مدنظر بوده است.»

این کارشناس مسائل منطقه معتقد است: «جمهوری اسلامی ایران تاکنون تلاش کرده است که ابتدا دامنه جنگ در منطقه گسترده نشود چراکه گسترش دامنه جنگ می‌تواند تاثیرات مخربی بر تمامی فضاهای منطقه از جمله نیروی انسانی و منافع ملی و امنیت داشته باشد. نکته دوم که به نظر می‌رسد جزو توفیقات دستگاه دیپلماسی ایران است همان حفظ نیروهای مقاومت و تجدید روحیه ماندن در میدان و ارتقای توان این جبهه است؛ موضوعی که بسیاری از تحلیلگران در این مدت به زبان‌های مختلف مطرح کردند رفتار معقول و مدبرانه‌ای است که از همه نیروهای مقاومت در منطقه بروز کرده است. این رفتار مبتنی بر عقلانیت می‌تواند در صحنه عملیات باشد و هر زمان اراده کند خود را از این صحنه خارج کند، ضربه بزند و بعد سیاست انتظار را در پیش بگیرد و تماشا کند تا در موقعیت درست مجدد ضربه بزند. معتقدم این رفتار منطقی و معقول بسیار در این مدت به چشم آمده است و در بیان بسیاری از افراد داخل و خارج از منطقه ما به‌عنوان یک نکته مثبت مورد ارزیابی قرار گرفته است چراکه شاید بسیاری منتظر بودند تا در جریان تحولات پس از اکتبر و جنایات رژیم صهیونیستی، نیروهای مقاومت از جمله ایران وارد صحنه شده و منطقه را با تنش مواجه کرده و مدیریت تحولات از دست تمامی بازیگران خارج شود اما با اقداماتی که تا امروز صورت گرفته، هم در حوزه‌های عملی و هم در حوزه‌های دیپلماتیک و رایزنی‌ها، جمهوری اسلامی ایران موفق شده یک مدیریت منطقی را به نمایش بگذارد. »

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار