| کد مطلب: ۱۰۹۸۵
به دنبال جنگ یا در جست‌وجوی صلح

به دنبال جنگ یا در جست‌وجوی صلح

آنچه در این مطلب می‌خوانید، دیدگاه‌های رسانه‌‌های خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

زمانی که حماس روز ۷ اکتبر از مرزهای غزه عبور کرد و ۱۲۰۰ اسرائیلی را کشت و ۲۵۰ نفر دیگر را اسیر کرد، این گروه خودش را به کانون توجه بین‌المللی بدل کرد. درحالی‌که با ایجاد روابط دیپلماتیک بین کشورهای عربی و اسرائیل در قالب توافق‌های ابراهیم باعث شده‌بود موضوع تشکیل کشور فلسطینی از یادها برود، بار دیگر موضوع تشکیل کشور فلسطینی به‌عنوان کلیدی برای ثبات منطقه در سراسر منطقه شناخته می‌شود. با این حال هر چقدر زمان می‌گذرد روشن‌تر می‌شود که حماس، به‌‌رغم برنامه‌ریزی دقیق این حمله تا ریزترین جزئیات، نتوانسته‌بود واکنش نظامی اسرائیل را پیش‌بینی کند و برای روز پس از حمله، برنامه‌ای بیشتر از این نداشت که گروگان‌هایش را با اُسرای فلسطینی در زندان‌های اسرائیلی مبادله کند. حالا که دو ماه از شروع جنگ گذشته‌است، آیا حماس هیچ برنامه‌ای برای آینده دارد؟

آنچه در هفته‌ها و ماه‌های آینده رخ خواهد داد، به‌شدت به این موضوع وابسته است که حمله اسرائیل تا چه مدت و تا چه عمقی در غزه ادامه پیدا کند و تا چه اندازه می‌تواند حماس را نابود کند اما مسئله مهم دیگر این است که نتیجه جدل‌های جدی در میان کادر رهبری حماس چه خواهد شد؛ جدل‌هایی که بین جناح تندروتر حماس در غزه و عناصر میانه‌روتر این گروه در تبعید در قطر و لبنان جریان دارد، بین آنها که با «محور مقاومت» نزدیک‌تر هستند و آنها که می‌خواهند روابط نزدیک‌تری با دولت‌های عربی داشته باشند و از همه مهم‌تر جدل بین شناسایی اسرائیل یا نبرد تا نابودی آن. هر کس در این جدل‌ها برنده شود، می‌تواند بر احتمال ایجاد یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل اثر تعیین‌کننده‌ای داشته‌باشد.

حماس به‌هیچ‌وجه یک جریان کاملاً همگن نیست. تا پیش از جنگ کنونی، اصلی‌ترین پایگاه نظامی و سیاسی این گروه در غزه بود؛ جایی که حماس یک دولت، یک نیروی نظامی و یک شبکه رفاه اجتماعی و خیریه محسوب می‌شد اما بخش اعظم کادر رهبری سیاسی این گروه در قطر و لبنان در تبعید هستند. حماس در عین حال در کرانه باختری، هم حضور سیاسی و هم تعدادی هسته‌های مسلح دارد و در میان آوارگان فلسطینی هم که در سراسر منطقه پراکنده شده‌اند، حضور دارد. فعالیت‌های حماس بسیار فراتر از خشونت صرف است. این گروه به‌عنوان یک تامین‌کننده خدمات اجتماعی و مقام مذهبی شناخته می‌شود و در کرانه باختری هم به صورت محتاطانه بورس‌های تحصیلی ارائه می‌دهد و بیمارستان‌های خصوصی اداره می‌کند. اگر همه اینها را با هم جمع کنیم، امپراطوری پیچ‌درپیچ مالی حماس بیش از یک میلیارد دلار در سال منابع دارد که همه چیز از آموزش در غزه گرفته تا موشک‌هایی را که به سمت اسرائیل شلیک می‌شوند، تامین می‌کند. ایران به این گروه صدها میلیون دلار کمک کرده‌است و دانش فنی ایجاد زرادخانه موشکی را در اختیار این گروه گذاشته‌است.

دو چهره متمایز حماس به‌عنوان یک جنبش رفاهی-اجتماعی و یک گروه تروریستی به زمان تاسیس این گروه در سال ۱۹۸۷ به‌عنوان شاخه نظامی اخوان‌المسلمین بازمی‌گردد. اخوان‌المسلمین یک جنبش اسلام‌گرا است که پیش از این در پروژه‌های خیریه در اراضی اشغالی ۱۹۶۷ فعال بود. منشور اولیه حماس پر از جملات ضدیهودی بود، از جمله اینکه انقلاب‌های فرانسه و روسیه را گردن یهودیان انداخته‌بود، هرگونه مذاکره را رد کرده‌بود و خواستار محو اسرائیل شده‌بود. از سال ۱۹۹۳ این گروه بمب‌گذاران اسرائیلی را علیه اسرائیل به کار می‌گرفت. زمانی که در همان سال سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) تحت رهبری یاسر عرفات، توافق‌های اسلو را امضا کرد و ضمن شناسایی اسرائیل، نبرد مسلحانه را کنار گذاشت، حماس تلاش کرد با کارزار بمب‌گذاری خود این توافق‌ها را از بین ببرد.

زمانی که سال ۲۰۰۵ اسرائیل نیروهای خود را از غزه عقب کشید و شهرک‌های اسرائیلی را از این باریکه جمع کرد، حماس این موضوع را نشانه‌ای از پیروزی در نبرد مسلحانه خود توصیف کرد. به نظر می‌رسد همین موضوع باعث شد تا سال بعد بسیاری از رای‌دهندگان فلسطینی در انتخابات پارلمانی فلسطین به نامزدهای حماس رای بدهند و اکثریت پارلمان را در اختیار این گروه قرار دهند. این موفقیت باعث شد دست‌کم برای مدتی حماس میانه‌روتر شود. این گروه دولت جدید تشکیلات خودگردان فلسطینی را تشکیل داد. تا پیش از این حماس تشکیلات خودگردان را که براساس توافق‌های اسلو ایجاد شده‌بود، به رسمیت نمی‌شناخت. حماس اسماعیل هنیه را به‌عنوان نخست‌وزیر فلسطین معرفی کرد.

در واکنش به این وضعیت اسرائیل مالیات جمع‌آوری‌شده برای تشکیلات خودگردان و گروه فتح را که توسط محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی رهبری می‌شد، مسدود کرد. فتح وارد مواجهه با حماس برای کنترل نیروهای امنیتی فلسطینی شد. سال ۲۰۰۷ حماس در غزه یک دولت مجزا ایجاد کرد. اسرائیل حلقه محاصره غزه را تنگ‌تر کرد، برای واردات این باریکه محدودیت‌های بیشتری وضع کرد و فقط به عده ناچیزی اجازه عبور و مرور از مرزهای غزه را می‌داد. نتیجه این اقدام فقر و رنج برای نزدیک به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار شهروندی بود که در غزه زندگی می‌کردند. در تمام این سال‌ها نبردها میان اسرائیل و حماس به شکل متناوب در می‌گرفت.

تقسیم فلسطینیان به دو اردوگاه مجزا برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل که برای مدت مدیدی در مقابل تشکیل کشوری فلسطینی مانع‌تراشی می‌کرد، بسیار فرصت مناسبی بود. با قرار گرفتن حماس در قدرت درون غزه و تضعیف شدن تشکیلات خودگردان تحت رهبری فتح در کرانه باختری، او به‌سادگی می‌توانست ادعا کند که «هیچ شریکی برای صلح وجود ندارد.» طرف‌های دیگر منطقه‌ای هم از همین الگو پیروی کردند، به‌ویژه مصر تحت رهبری عبدالفتاح سیسی که به شدت با اخوان‌المسلمین درون کشور برخورد کرده‌بود، از این وضعیت رضایت داشتند.

بعد از اینکه حماس به شکل غیرمنتظره‌ای خود را در مقام حکمرانی در غزه یافت و از سوی برخی دولت‌های منطقه‌ای رانده شد، برخی عناصر میانه‌رو درون گروه، فشار برای تغییر در سیاست‌های حماس را تشدید کردند. خالد مشعل که در گذشته به‌عنوان رئیس دفتر سیاسی گروه حماس در خارج از کشور فعالیت می‌کرد، تلاش می‌کرد تا گروه را با دولت‌های عربی سنی در منطقه هم‌سو کند و به اتحاد با ایران و سوریه پایان دهد. سال ۲۰۱۲ بعد از آنکه بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه دست به کشتار شورشیان سنی زد و اخوان‌المسلمین را سرکوب کرد، خالد مشعل تصمیم گرفت دفتر مرکزی حماس را از دمشق، پایتخت سوریه، خارج کند. سال ۲۰۱۷ مشعل تلاش کرد تا منشور حماس را اصلاح کند و بخش زیادی از ادبیات ضدیهودی در این سند را حذف کند. مهم‌ترین تغییر این بود که منشور جدید تشکیل کشور فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ که شامل غزه، قدس شرقی و کرانه باختری می‌شد را می‌پذیرفت، هرچند باز هم حاضر نمی‌شد اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

اما خالد مشعل با ظهور اردوگاهی جدید از اعضای تندروتر و هوادار ایران که عمدتاً از فرماندهی نظامی حماس سربرآورده‌بودند، کنار زده‌شد. نزار ریان، نویسنده‌ای که روابط نزدیکی با حماس دارد و در قطر زندگی می‌کند می‌گوید، کادر رهبری جدید دورنمایی از یک کشور فلسطینی در ذهن داشتند که «از نهر تا بحر» کشیده‌شده‌باشد. از بانفوذ‌ترین افراد این جناح، یحیی سنوار، رهبر سیاسی و نظامی حماس در نوار غزه، صلاح عاروری، نماینده حماس در لبنان و قبل از آن، فرمانده گردان‌های قسام، شاخه نظامی حماس هستند. افراد نزدیک به حماس می‌گویند هرچند یحیی سنوار ابتدا منشور جدید را پذیرفت، اما بعد از آنکه حماس نتوانست به مصالحه سیاسی با اسرائیل برسد، تندروتر شد. حمله ۷ اکتبر نشان‌دهنده دست بالای تندروها بود. عزام تمیمی، مورخ هوادار حماس می‌گوید: «معلوم شد تنها زبانی که اسرائیل می‌فهمد، زبان زور است. تلاش برای مصالحه با اسرائیل به هیچ جا نمی‌رسد.»

دورنمای منطقه بسیار به این بستگی دارد که اسرائیل تا چه اندازه بتواند عملیات نظامی خود را برای نابودی حماس و کشتن رهبران آن پیش ببرد. مقام‌های دولت‌های دیگر منطقه فکر می‌کنند که حماس تلاش خواهد کرد تا باز هم با استفاده از اُسرایی که در اختیار دارد، چانه‌زنی کند. حتی ممکن است حماس پیشنهاد معاوضه اُسرای مذکر را با اُسرای فلسطینی مهم مطرح کند. حتی ممکن است حماس یک آتش‌بس طولانی یا هدنه را بپذیرد که براساس آن از غزه برای مدت طولانی، مثلاً ۱۰ سال به اسرائیل حمله نکند.

یک آتش‌بس دائمی در شرایط کنونی به حماس کمک می‌کند که آن را به‌عنوان پیروزی معرفی کند و احتمالاً باعث تقویت تندروها، از جمله یحیی سنوار خواهد شد و کمک خواهد کرد تا حماس توانایی بیشتری برای کنترل شرایط سیاسی در کرانه باختری پیدا کند. سلام فیاض، نخست‌وزیر پیشین تشکیلات خودگردان فلسطینی می‌گوید: «هر سناریویی که براساس آن حماس بتواند به صورت معتبر اعلام پیروزی کند، این امکان را برای آنها ایجاد می‌کند؛ بدون اینکه نیازی به کسی داشته‌باشند.» حماس قوی‌تر که با حمله به اسرائیل از هر زمان دیگری هم بی‌پرواتر شده‌است، با توجه به تعهد این گروه به خشونت و میزان بی‌اعتمادی اسرائیل به این گروه، مسیر به سمت یک راهکار دودولتی را در آینده نزدیک غیرممکن می‌کند.

اسرائیل ادعا می‌کند که تاکنون در این جنگ هزاران نیروی حماس را کشته و بیش از ۱۰۰۰ نفر دیگر را هم درون اسرائیل بازداشت کرده‌است. اسرائیل ادعا می‌کند که «به‌شدت» به نیمی از گردان‌های محلی حماس در غزه آسیب زده‌است و یک رهبر ارشد، سه رهبر بلندپایه دیگر و ده‌ها فرمانده گروهان و دسته را کشته‌است. مقام‌های اسرائیلی می‌گویند، پیش از آنکه آتش‌بس در روز ۲۴ نوامبر آغاز شود، توانایی فرماندهی و کنترل نیروهای حماس در شمال غزه کاملاً از بین رفته‌بود. اما حماس ممکن است از فرصت توقف در جنگ برای بازسازی بخشی از ساختار نظامی و تعدادی از سکوهای پرتاب موشک استفاده کرده‌باشد.

اسرائیل احتمالاً به تلاش برای اسارت یا کشتن رهبران ارشد حماس در غزه، به‌ویژه یحیی سنوار، محمد ضیف، فرمانده گردان‌های قسام و مروان عیسی، معاون ضیف که به‌عنوان برنامه‌ریز جنگی شناخته می‌شود، ادامه خواهد داد. اما بسیاری از ناظران آشنا به حماس معتقدند، حماس می‌تواند از کشته‌شدن رهبران ارشدش نجات پیدا کند. یک مقام امنیتی بدون نامِ غربی می‌گوید: «ضیف و سنوار خودشان را مرده تلقی می‌کنند. هر روز که آنها زنده بمانند به معنای اعتبار اضافه برای آنها و پول اضافه در بانک برای افراد دیگر است.» افراد دیگر اشاره می‌کنند که در دهه ۱۹۹۰ و دهه اول ۲۰۰۰ اسرائیل چندین رهبر حماس را ترور کرد، اما نتوانست جلوی رشد این گروه را بگیرد. حتی اگر حماس از لحاظ نظامی هم از بین برود، احتمالاً می‌تواند بخش بزرگی از نفوذ خود را در غزه حفظ کند و احتمالاً غیرممکن است که بدون جلب رضایت حماس بتوان بر این باریکه حکمرانی کرد. در عین حال نشانه‌هایی وجود دارد که انتقام وحشیانه اسرائیل در حال از بین بردن حمایت از حماس در میان اهالی عادی غزه است که از یحیی سنوار به دلیل این همه آسیب و خسارتی که باعث شده‌است بر سر آنها و خانه‌هایشان آوار شود، خشمگین هستند. جناح شبه‌نظامی که با سنوار همراه است هم ممکن است تضعیف شود. در برابر اما به نظر می‌رسد که حماس از طریق توفیق در آزادی اُسرای فلسطینی از زندان‌های اسرائیل به‌عنوان بخشی از توافق تبادل اُسرا، در کرانه باختری حمایت بیشتری جذب کرده‌است.

یک دیپلمات عرب می‌گوید با توجه به اینکه یحیی سنوار و بسیاری از رهبران نظامی حماس در نوار غزه در تونل‌ها پنهان شده‌اند تا از پهپادهای اسرائیل در امان باشند، رهبران تبعیدی حماس از جمله خالد مشعل و اسماعیل هنیه، بلندپایه‌ترین مقام این گروه که هر دو از اصلاحات منشور گروه در سال ۲۰۱۷ حمایت می‌کنند، اهمیت بیشتری پیدا کرده‌اند. حسام بدران، سیاستمدار ارشد حماس در قطر با پذیرش این موضوع که «کشور اسرائیل وجود دارد» می‌گوید، «کشور مفقوده، فلسطین است.» قصی حامد، کارشناس فلسطینی حماس می‌گوید: «این گروه عملاً دنبال به رسمیت شناختن بالفعل (de facto) و نه به رسمیت شناختن رسمی (de jure) اسرائیل است.»

مطالبه گسترده‌ای میان فلسطینیان وجود دارد که یک حکومت متحد بین غزه و کرانه باختری ایجاد شود. برخی افراد حماس گفتگوهایی را با رهبران فلسطینی، از جمله رقیب جدی محمود عباس در جنبش فتح یعنی محمود دهلان که سال ۲۰۰۷ توسط حماس از غزه اخراج شد، آغاز کرده‌اند. محمود عباس ۸۸ ساله به شدت مخالف آشتی با حماس است، اما پای دوران رهبری او لب گور است.

اگر چیزی از حماس باقی مانده باشد، همان «مقاومت» است که می‌تواند مشروعیت بیشتری در میان فلسطینیان برای آن نسبت به گروه‌های دیگر مانند فتح ایجاد کند. اما برای اینکه این مشروعیت معنایی داشته‌باشد، باید دست از مانع‌تراشی برای صلح بکشد. اما هنوز حتی برای خود حماس هم روشن نیست که آیا آمادگی برداشتن چنین گامی را دارد یا نه و اینکه آیا اگر چنین گامی بردارد، اسرائیل آمادگی پذیرش آن را دارد یا نه.

منبع: اکونومیست

ترجمه: شهاب شهسواری

 

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار