حسین ملائک سفیر پیشین ایران در چین:
موضع چین در مورد فلسطین از موضع روسیه بسیار منصفانهتر است
سفیر پیشین ایران در چین میگوید که چین ابتدای جنگ غزه بسیار نسبت به وقوع یک جنگ فراگیر و به خطر افتادن منافعش در منطقه نگران بود اما با گذشت چند ماه و بهویژه پس از مشاهده نوع مواجهه ایران و اسرائیل، این نگرانی برطرف شد.
دولت چین در طول نزدیک به ۷ ماهی که از جنگ غزه میگذرد، تلاش کردهاست که ضمن موضعگیری اخلاقی در مورد مسئله فلسطین، تلاش کند با حمایت از حقوق فلسطینیان، ایران و کشورهای عربی منطقه را به خود نزدیک نگه دارد. چین همچنین از مواضع تندروانهای که باعث دردسر جدید در روابط پرآشوب این کشور با آمریکا و غرب شود، اجتناب کردهاست.
در گفتوگو با سیدحسین ملائک، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در جمهوری خلق چین، مروری بر مواضع چین در قبال جنگ غزه داشتیم. ملائک معتقد است که موضع چین نسبت به فلسطین، نسبت به موضع روسیه منصفانهتر است. سفیر پیشین ایران در چین میگوید که چین ابتدای جنگ غزه بسیار نسبت به وقوع یک جنگ فراگیر و به خطر افتادن منافعش در منطقه نگران بود اما با گذشت چند ماه و بهویژه پس از مشاهده نوع مواجهه ایران و اسرائیل، این نگرانی برطرف شد.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدحسین ملائک، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در چین مطالعه میکنید.
*موضعگیریهای چین در مورد جنگ غزه در طول ۷ ماه گذشته چه ویژگیای داشت؟
مواضع چین در مورد جنگ غزه، سه مرحله را پشت سر گذاشت. مرحله نخست، موضعگیری چین در روزهای اول درگیری در غزه بود که پکن بهشدت نگران شد که با وقوع جنگ در منطقه منافع چین به خطر بیفتد. چینیها در موضعگیریهای اولیه خود بسیار تلاش کردند تا خواستار توقف درگیری و جنگ شوند. مرحله دوم موضعگیری چین بعد از آغاز تور منطقهای وانگ ئی، وزیر خارجه این کشور آغاز شد.
وزیر خارجه چین به بسیاری از کشورهای منطقه سفر کرد و ابتکارهایی را برای اجتناب از آسیب بیشتر ارائه داد. در این دوران اسرائیلیها به شدت خشونت به خرج میدادند و البته گروههای مقاومت فلسطینی هم به مقاومت ادامه میدادند. چین بر موضع اصولی خود مبنی بر اجرای راهکار دوکشوری پافشاری کرد، اما تاکید کرد که برای توقف چرخه خشونت این راهکار باید از حالت حرف خارج شود و جنبه عملی و برنامه زمانی داشتهباشد.
این موضعگیری چین تا حدی با استقبال کشورهای عربی مواجه شد اما اسرائیلیها بههیچوجه این ابتکارها را قبول نکردند و اساساً تلاش چین به جایی نرسید. در مرحله سوم، شاهد نوعی سکون در موضعگیریهای چین بودیم که به جز در شورای امنیت که همگام با روسیه به نفع فلسطینیها و آتشبس فوری رای میداد، موضعگیری قابلتوجهی از سوی چین ندیدیم.
یک نکته مهم در مورد موضعگیریهای چین وجود دارد و آن این است که چینیها هرگز حمله حماس در ۷ اکتبر را بهعنوان اقدام تروریستی محکوم نکردند. این رویکرد چین تمایز مشخصی با رویکرد روسیه در قبال جنگ جاری در غزه دارد که اقدام حماس را بهعنوان حمله تروریستی محکوم کردهاست.
*ابتکار جدید چین برای میزبانی از گفتوگوهای آشتی فتح و حماس با چه هدفی مطرح شدهاست؟
با گذشت 7 ماه، پکن یک نکته را به وضوح درک کرده و آن این است که بهرغم تمام تحولات دو دهه گذشته، مدیریت مسائل منطقه بهطور کامل در اختیار ایالات متحده آمریکاست. آمریکا یکتنه هم اسرائیل، هم فلسطینیان، هم کشورهای عربی و هم گفتوگوهای آتشبس و تبادل اُسرا و حتی ایران را به نوعی مدیریت میکند. در واقع آمریکا روزنهای برای هیچ قدرت دیگر فرامنطقهای باقی نگذاشتهاست که بتواند در مسائل منطقه مداخله کند. چینیها این موضوع را درک کردهاند.
تنها مسئلهای که آمریکا در مدیریت آن یا دستکم اقناع افکار عمومی در مورد آن ناکام ماندهاست، مسئله مدیریت غزه در روز پس از جنگ است. اینکه پس از پایان جنگ غزه مدیریت این باریکه سرزمینی در اختیار چه گروه یا نهادی باشد، تنها چیزی است که آمریکاییها نتوانستهاند به شکل قانعکنندهای در مورد آن اظهارنظر کنند و روسیه و چین تا حدی تلاش کردهاند از این فرصت استفاده کنند.
ابتکار جدید چین برای میزبانی از مذاکرات آشتی فتح و حماس، گامی در راستای تلاش برای ایجاد سازوکاری برای مدیریت نوار غزه پس از جنگ جاری است. بحث آشتی فلسطینیها از همان ابتدای جنگ غزه مطرح شدهبود و آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد همان ابتدای جنگ در مصاحبهای که با فرید زکریا انجام دادهبود، بر ضرورت آشتی گروههای فلسطینی برای ایجاد سازوکار فلسطینی برای اداره غزه تاکید کردهبود.
روسها هم در این مورد تلاشهایی را در پیش گرفتهبودند، حالا چینیها وارد معرکه شدهاند تا شاید بتوانند کاری در مورد اداره غزه پس از جنگ پیش ببرند. اما با توجه به ادامه جنگ در غزه، این ابتکار اساساً یک ابتکار حاشیهای است که گامی در جهت حل و فصل بحران بر نمیدارد. به نظر نمیرسد هنوز دورنمایی برای پایان جنگ در غزه و خروج نظامیان اسرائیل از غزه وجود داشتهباشد. هرچند مسئله اداره غزه پساجنگ میتواند یک ابتکار دوراندیشانه و مفید برای آینده باشد، اما دردی از وضعیت کنونی غزه دوا نمیکند.
*براساس گزارشها از همان ابتدای درگیریهای غزه مقامهای آمریکا به صورت مستمر از همتایان چینی خود خواستهاند تا ایران را تحت فشار قرار دهد که از توسعه تنش در منطقه اجتناب کند، جلوی نیروهای منتسب به خود را بگیرد و انصارالله یمن را به توقف حملات در دریای سرخ وادار کند. فکر میکنید آیا چینیها فشاری در این زمینه به تهران وارد کردهاند؟
تردیدی وجود ندارد که آمریکاییها از چینیها خواستهاند ایران را برای کاهش تنش در منطقه تحت فشار بگذارند. در این هم تردیدی وجود ندارد که چینیها این مواضع را به تهران منتقل کردهاند. دستکم پکن به تهران اطلاع دادهاست که آمریکا چنین مطالبههایی را مطرح کرده و ما هم مخالفتی با این نظر نداریم. بعید است که چینیها فشاری به تهران وارد کردهباشند یا در این موارد تحکمی به تهران کردهباشند.
البته من اطلاعی از مذاکرات پشت پرده و خصوصی مقامها ندارم و براساس تحلیل خودم این را بیان میکنم. تا جایی که به نظر میرسد در واکنش به درخواستهای پکن، تعدیلی در اقدامهای ایران و جبهه مقاومت ایجاد نشدهاست و بعید میدانم که صرف درخواست چین یا انتقال پیام آمریکا از طریق پکن، تغییر در رفتار ایران ایجاد شدهباشد.
*فکر میکنید جنگ غزه تا چه اندازه باعث نگرانی چین در مورد جایگاه خودش در خاورمیانه شدهباشد؟
با گذشت ۷ ماه از جنگ، تصور من این است که از میزان نگرانی چینیها کاسته شدهاست. در ابتدای جنگ تصور میشد که ممکن است جنگ فراگیر شود و تعداد زیادی از کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای وارد نبرد در خاورمیانه شوند. اگر عربستان، امارات، قطر، اردن، مصر، ایران و کشورهای دیگر منطقه وارد یک نبرد فراگیر میشدند، منافع چین بسیار به خطر میافتاد.
اما در این ۷ ماه مشخص شد که این جنگ فراگیر نمیشود. به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد و جبهه مقاومت هم به صورت یکدست و یکجا وارد عمل نشد و اسرائیل و حامیانش توانستند به صورت جدا جدا گروههای مقاومت را تا حدودی مهار کنند. به نظر من با توجه به نحوه برخوردی که میان ایران و اسرائیل اتفاق افتاد، خطر جنگ فراگیر از سر منطقه گذشته و نگرانی چین مرتفع شدهاست.
*چین به صورت تاریخی در چارچوب مبارزه با امپریالیسم، حامی آرمان فلسطین محسوب میشد. اما در سه دهه گذشته پکن روابط نزدیکی هم با اسرائیل برقرار کردهاست. فکر میکنید چین تا چه اندازه منافع خودش را در حمایت از آرمان فلسطین میبیند و آیا حاضر است فراتر از اظهارنظرهای دیپلماتیک یا رای در شورای امنیت اقدامی در حمایت از فلسطینیان انجام دهد؟
این بحث مهمی است که جمهوری اسلامی باید در مواجهه با قدرتهای جهانی به آن توجه کند. قدرتهای جهانی چه غربی و چه آسیایی موضوع موجودیت اسرائیل را در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ یک موجودیت مشروع و قانونی تلقی میکنند.
این موضع تقریباً موضع اجماعی بسیاری از کشورهای جهان است و قدرتهای جهانی هم گاهی به صورت کاملاً دقیق به مرزبندی اراضی اشغالی ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ قائل هستند و گروهی هم با زرنگی تلاش میکنند واقعیتهای میدانی را بر مسائل حقوقی تحمیل کنند، یعنی بهگونهای رفتار میکنند که اگر توافقی برای تشکیل کشور فلسطینی با مساحتی کمتر از اراضی اشغالی ۱۹۶۷ به دست آمد، وقتی همه راضی باشند، دیگر قواعد گذشته اهمیتی ندارد.
این تحمیل شرایط میدانی بر مشروعیت حقوقی، بعد از ۷ اکتبر اندکی متحول شدهاست و با حمله حماس، بار دیگر موضوعیت تشکیل کشور فلسطینی در اراضی اشغالی ۱۹۶۷ و غیرقانونی بودن شهرکهای اسرائیلی در این مناطق، بار دیگر به روی میز بازگشت.
در هر صورت این موضع تقریباً اجماعی در جهان و در بین قدرتهای بزرگ محسوب میشود. اینکه کشور یا گروههایی هستند که موجودیت اسرائیل را اساساً به رسمیت نمیشناسند، یا ابتکار ایران برای بازگشت آوارگان و برگزاری رفراندوم برای تشکیل یک کشور، مورد موافقت اکثریت دولتهای جهان نیست.
چین، بهرغم مخالفت ظاهری که نشان میدهد، عملاً با ترمینولوژی و ادبیات دیپلماتیک آمریکا موافق است که دو طرف، یعنی اسرائیلیها و فلسطینیها باید از طریق مذاکره با هم توافق کنند و نمیتوان با رای در شورای امنیت سازمان ملل متحد، کشور فلسطین را تشکیل داد. چین این فرمول را میپذیرد. براساس ابتکاری که چینیها زمستان گذشته مطرح کردند، هرچند پکن بر اصل مذاکره تاکید میکند، اما در عین حال خواستار تدوین یک برنامه زمانبندی برای تشکیل کشور فلسطینی هم شدهاست. موضع پکن این است که نباید مذاکرات نامحدود و بدون سرانجام باشد.
فلسطینیها مردم مظلوم تاریخ هستند. هیچ هواداری ندارند و حتی دولتهای عربی هم واقعاً از آنها حمایت نمیکنند. وقایع ۷ اکتبر تا حدودی باعث شد که رویکرد حمایت از آرمان فلسطین تغییر کند. یک نکته را هم تذکر بدهم که موضع چین در مورد فلسطین، دستکم از موضع روسیه نسبت به فلسطین منصفانهتر است.
روسها فریبکارانه رفتار میکنند و عملاً نه به آرمان فلسطین، نه به تشکیل دولت فلسطینی، نه به غیرقانونی بودن شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و نه به بازگشت بلندیهای جولان به سوریه هیچ اعتقادی ندارند و اگر هم گاهی رایهایی در شورای امنیت میدهند، در راستای رقابتهای بینالمللی با آمریکا و یا کسب منافع خودشان است.
چینیها اهل منازعه نیستند و دنبال درگیری نیستند و هرچند از آرمان فلسطین حمایت میکنند و در سمت مثبت ماجرا ایستادهاند، اما اینکه وارد دعوا و منازعه برای کمک به آرمان فلسطین بشوند، تقریباً غیرممکن است.