| کد مطلب: ۱۴۴۹۷
پرونده‌های مفتوح

پرونده‌های مفتوح

سال ۱۴۰۲ در حالی به پایان رسید که چندین پرونده مفتوح روی میز دستگاه دیپلماسی مانده است؛ از پرونده تعطیلی سفارت آذربایجان که از سال ۱۴۰۱ به سال گذشته رسید و به‌رغم تلاش‌های نهادهای مختلف کشور، همچنان با هیچ تحول جدیدی مواجه نشده است تا مسئله حقابه هیرمند که با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، ابعاد جدیدی به خود گرفته است. از روابط تازه از سرگرفته‌شده با عربستان سعودی که مسئله لغو پروازهای حج عمره نشان داد ماه‌عسل کوتاهش به پایان رسیده، پرونده همچنان بازِ پادمانی و سرنوشت نامعلوم برجام و رابطه با غرب؛ و تنش مرزی با پاکستان و ناامن شدن بیش از پیش سرحدات شرقی و از همه مهم‌تر، پرونده مدیریت بحران خاورمیانه که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهرماه سال گذشته) آغاز شد و حال با حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، از وزارت امور خارجه تا تمامی نهادهای موازی متولی سیاست خارجی کشور را به خود مشغول کرده است، همه و همه پرونده‌هایی هستند که بر روی میز دستگاه سیاست خارجی ایران تلنبار شده است و با فرمان در پیش گرفته شده، برای مختومه شدن برخی، شاید تنها یک کورسوی امید قابل تصور باشد.

رابطه‌ای بر لبه تیغ

ساعت ۸ صبح جمعه هفتم بهمن‌ماه ۱۴۰۱، یک مهاجم مسلح به نام «یاسین حسین‌زاده» به سفارتخانه جمهوری آذربایجان در تهران حمله کرد که در این حادثه یک نفر کشته و دو نفر مجروح شدند. اندکی پس از تیراندازی فرد مسلح، رئیس پلیس پایتخت اعلام کرد که با سرعت عمل پلیس، فرد مهاجم بلافاصله دستگیر شد. با بازجویی از این فرد ضارب مشخص شد او با انگیزه شخصی و با تصور اینکه همسرش در داخل سفارت است، به این محل هجوم آورده است. مقام‌های ارشد جمهوری آذربایجان به سرعت این واقعه را محکوم کردند و در کمتر از ۲۴ ساعت سفارت باکو در تهران تخلیه و تعطیل شد.

حادثه رخ‌داده در سفارت هرچند به نقطه‌عطفی در روابط تهران- باکو تبدیل و آن را وارد مرحله جدیدی کرد اما این مرحله جدید مقدماتی داشت که از ماه‌های پیش از آن و پس از جنگ دوم قره‌باغ و آغاز مقدمات اجرای پروژه احداث دالان موسوم به زنگزور آغاز شده بود که به جهت تغییر در مرزهای شمالی ایران، واکنش تهران را به همراه داشت.

همچنین موضوع قابل‌توجه در روابط ایران با جمهوری‌آذربایجان که در ماه‌های پیش از واقعه سفارت نمود علنی‌تری پیدا کرده و تهران صراحتاً در خصوص آن به باکو هشدار داده بود، تعمیق و گسترش روابط این کشور با تل‌آویو بود. حضور گسترده و علنی شرکت‌های اسرائیلی در جمهوری‌آذربایجان و تصمیم باکو برای بازگشایی سفارت در اسرائیل در برهه‌ای که روابط این کشور با ایران در سرآغاز تنشی بی‌سابقه بود، موجب شد تا مقامات جمهوری اسلامی بارها در سخنان‌شان نسبت به این تصمیم همسایه شمالی واکنش نشان دهند. در نهایت و در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۲، الی‌کوهن، وزیر امور خارجه اسرائیل در حساب توئیتر خود نوشت: «خبر تاریخی! در حال حاضر میزبان وزیر امور خارجه آذربایجان در وزارت امور خارجه هستم.» در جریان سفر جیحون بایراموف به اسرائیل، سفارت این کشور به‌صورت رسمی در تل‌آویو افتتاح شد.

همچنین سخنان الی‌کوهن مبنی بر تشکیل «جبهه متحد علیه ایران» در جریان دیدار با همتای آذربایجانی، واکنش ایران را به همراه داشت و سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان خواستار توضیح مقامات جمهوری‌آذربایجان شد. امروز و درحالی‌که آذربایجان همچنان بر تعمیق روابط خود با اسرائیل و تجاوزهای توسعه‌طلبانه خود به سمت مرز با ارمنستان ادامه می‌دهد و هیچ مانعی را نیز در مسیر خود متصور نیست، ایران تنها در تلاش است تا با عادی‌سازی روابط و بازگشایی سفارت آذربایجان، سفیر جدید خود را که با توجه به تحولات سال گذشته نتوانست اگرمان خود را از دولت باکو دریافت کند، راهی این کشور کند.

محسن پاک آیین

محسن پاک‌آیین، سفیر پیشین ایران در آذربایجان در خصوص تحولات پیرامون روابط تهران و باکو گفت: «پس از آن اتفاق در تهران مربوط به حمله یک فرد به سفارت آذربایجان، باکو کادر دیپلماتیک خود را از ایران خارج کرد و نوعی سردی در روابط حاکم شد. مطالبه آذری‌ها این بود که می‌بایست این فرد ضارب محاکمه و مجازات شود و بازگشت کادر دیپلماتیک را وابسته به این امر دانستند. با توجه به اینکه موضوع قتل بود و مواردی مانند قتل که منتهی به قصاص می‌شود، پروسه قضایی زمانبری است و برای مثال حکم ضارب حمله به شاهچراغ نیز به‌رغم ادله محکم تقریباً پس از یک‌سال اجرایی شد. ما این را به دوستان آذربایجانی گفتیم و اعلام کردیم این پرونده روند درست خود را طی می‌کند و قوه قضائیه این موضوع را به صورت عادلانه پیگیری می‌کند. پس از صحبت‌هایی که میان دو کشور صورت گرفت و به‌ویژه پس از سفر آقای امیرعبداللهیان به باکو برای شرکت در اجلاس وزرای خارجه جنبش عدم تعهد و دیدار با آقای علی‌اف، خروج روابط از سردی سرعت بیشتری گرفت و با وجود اینکه سفارت در تهران بازگشایی نشد اما در حوزه‌های مختلفی به‌خصوص در موضوع حمل و نقل کارهای خوبی صورت گرفت و برای مثال پل آستاراچای بر روی رودخانه ارس افتتاح شد که اقدام مهمی بود. همچنین جمهوری آذربایجان در نهایت تصمیم گرفت ارتباطش را با نخجوان از طریق ایران عملی کند و به همین منظور ساخت یک خط ریلی را با هزینه خودش کلید زد و کار آغاز شد و رؤسای کمیسیون مشترک ایران و آذربایجان دیدارهایی را با هم داشتند و قرار است به‌زودی در شهر خداآفرین، سد مشترک ایران و آذربایجان و نیروگاه دو کشور افتتاح شود؛ لذا روند روابط به‌رغم همه مشکلات، سیر مثبتی را دنبال کرد و در عین حال قوه قضائیه هم تبادلات خوبی با دستگاه قضایی آذربایجان در خصوص پرونده داشت. حال نیز با توجه به آنچه اعلام شده، حکم ضارب به‌زودی صادر و اجرایی می‌شود. آذربایجان نیز یک هیئت مقدماتی را برای بازگشایی سفارت از سه هفته قبل به ایران اعزام کرده است و به نظر می‌رسد پس از اجرای حکم، سفیر آذربایجان به ایران بازخواهد گشت و با پایان سفارت ۵ ساله آقای موسوی، سفیر ما در باکو که در این سال‌ها تلاش بسیاری را برای روابط دوجانبه صورت داده، به تهران بازگردد و سفیر جدید راهی آذربایجان شود.»

این کارشناس مسائل قفقاز و آذربایجان همچنین در پاسخ به این سوال که هرچند مسئله حمله به سفارت نقطه مهمی در تنش میان دو کشور بود اما این تنش از ۱۸ ماه قبل از آن و با موضوعاتی همچون ادعاهای ارضی آذربایجان علیه ارمنستان و حضور گسترده شرکت‌های اسرائیلی در این کشور میان تهران و باکو جریان داشت. آیا با ازسرگیری فعالیت دیپلماتیک آذربایجان در ایران همچنان این موضوعات به‌عنوان چالش روابط دوجانبه وجود خواهد داشت؟ گفت: «در موضوع اول و مسئله ادعای تاریخی جمهوری آذربایجان در قبال استان سیونیک ارمنستان که موجب واکنش ایران شد و به دوستان آذربایجانی عرض کردیم مخالف تغییر مرزهای جغرافیایی هستیم، در نهایت موجب شد مسئله ایجاد دالان زنگزور و عبور از استان سیونیک برای دسترسی به نخجوان از دستور کار باکو خارج شود و از مسیر داخل ایران استفاده شود و این مسئله پایان یافته است. لذا در شرایط موجود، آن موضوع دیگر به‌عنوان چالشی در روابط ایران و جمهوری آذربایجان وجود ندارد. با این حال مسئله حضور رژیم صهیونیستی همواره موضوعی مشترک میان تهران و باکو بوده و ما بارها اعلام کرده‌ایم که اسرائیل را دوست ملت‌های مسلمان نمی‌دانیم؛ به‌ویژه در مقطع فعلی که نسل‌کشی و جنایت در حال وقوع است، انتظار داریم کشورهای مسلمان روابط خود را با اسرائیل کاهش داده و ارتباطات تجاری را متوقف کنند. لذا این موضوع بین دو کشور مطرح است و ما در مذاکراتی که داریم معمولاً این موضوع را مطرح می‌کنیم؛ هرچند آن‌ها هم این اطمینان را می‌دهند که اجازه نخواهند داد اسرائیل از خاک و فضای این کشور علیه ایران اقدامی صورت دهد. در عین حال ما هم فعالیت رژیم صهیونیستی را رصد می‌کنیم و اجازه نخواهیم داد اتفاقی صورت دهد. با این حال حضور رژیم صهیونیستی در یک کشور مسلمان در وهله اول موجب خدشه‌دار شدن وجهه جمهوری آذربایجان به‌خصوص در مقطع فعلی شده و همانطور که در مقطعی در جنگ جهانی، هم‌پیمانان هیتلر مورد نکوهش جامعه جهانی قرار گرفتند، در آینده نیز هم‌پیمانان رژیم صهیونیستی مورد انتقاد قرار بگیرند و منزوی شوند؛ امیدواریم آذربایجان به این مسئله هم توجه کند.»

یک مرز به غایت ناامن

۲۶ دی‌ماه ۱۴۰۲، یک تحول مهم، روابط ایران با همسایه شرقی خود را دستخوش یک تنش ناگهانی کرد؛ چراکه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته بودند تا برای اولین بار در واکنش به اقدامات گروهک تروریستی موسوم به «جیش‌العدل» و انتقام شهادت ۱۱ پرسنل انتظامی در حمله تروریستی به پایگاه پلیس راسک، مواضع این گروه را بی‌اطلاع دولت پاکستان، در خاک این کشور هدف قرار دهند. این حملات که یک روز پس از حملات موشکی سپاه پاسداران به اهدافی در عراق و سوریه صورت گرفته و خشم دولت بغداد را نیز برانگیخته بود، موجب شد تا تهران در موقعیت حساس خصومت با دو همسایه مهم خود قرار گرفته و درحالی‌که همسایه غربی، تهدید به شکایت در شورای امنیت سازمان ملل کرده بود، همسایه شرقی نیز ضمن فراخواندن سفیر جدید خود در ایران، اعلام کرد که تا اطلاع بعدی حاضر به پذیرش بازگشت سفیر ایران در این کشور که برای ماموریتی عازم استان سیستان و بلوچستان شده بود، نخواهد بود. 

تنش فیمابین با تلاش دستگاه دیپلماسی و البته اقدام متقابل دولت اسلام‌آباد در هدف قرار دادن خاک کشورمان که در نتیجه آن برای نخستین بار پس از پایان جنگ تحمیلی، خاک ایران مورد اصابت موشک قرار گرفت، رفع و سفرا به محل ماموریت خود بازگشتند اما علت‌العلل آنچه میان دو همسایه پیش آمد نه‌تنها به قوت خود باقی ماند که تعداد و حجم کشتار عملیات‌های گروه تروریستی ساکن در خاک پاکستان، روزبه‌روز افزایش یافته است و بر شمار مرزبانان شهید کشورمان افزوده شده است. در تازه‌ترین حمله تروریستی به مرز شرقی کشورمان، به‌دنبال حمله تروریستی  به ۲ شهرستان چابهار و راسک که در ساعات اولیه بامداد پنج‌شنبه ۱۶ فروردین‌ماه صورت گرفت، ۱۶ تن از اعضای نیروهای مسلح کشورمان شامل  ۱۲ عضو از سپاه پاسداران و ۴ عضو از نیروی انتظامی به شهادت رسیدند.

این اقدام تروریستی اما تاکنون نه‌تنها واکنشی نظامی و عملی را از سوی ایران به همراه نداشته بلکه احمد وحیدی انگشت اتهام را به سمت اسرائیل نشانه گرفت و روز ۱۸ فروردین‌ماه گفت: «این تروریست‌ها اجاره‌ای هستند و اساساً کسانی که اخبار این‌ها را پوشش می‌دادند، صفحات رژیم صهیونیستی بود و خبرهایی که جیش‌الظلم منتشر می‌کرد همزمان توسط صفحات مرتبط با رژیم صهیونیستی پوشش داده می‌شد، تمام این‌ها به‌طور مستقیم و غیرمستقیم مورد هدایت و حمایت رژیم صهیونیستی است.»

هرچند ایران و پاکستان یک توافق امنیتی برای موضوع مرزهای ناامن خود روی میز دارند اما به نظر می‌رسد که اسلام‌آباد اراده‌ای برای اجرایی شدن آن و دستگاه دیپلماسی ایران نیز اولویتی برای پیگیری آن ندارد تا مرز شرقی کشور به‌‌رغم آنکه هیچ‌گاه از بُعد امنیتی، اهمیتی هم‌سطح مرزهای غربی نداشته است، حالا به پرتلفات‌ترین مرز کشور از لحاظ حجم شهدای مرزبان تبدیل شود.

پیر محمد ملازهی

پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه‌قاره در تحلیل تحولات اخیر میان تهران و اسلام‌آباد گفت: «اگر بخواهیم براساس واقعیت‌ها تحلیل داشته باشیم، حرکتی که ایران در هدف قرار دادن مواضعی در خاک پاکستان صورت داد، بلافاصله با واکنش ارتش پاکستان مواجه شد و آن‌ها هم سراوان را هدف قرار دادند و هر دو هم مدعی این مسئله بودند که مقر مخالفین خود را هدف قرار داده‌اند؛ به این معنا که پاکستان مدعی بود مقر جبهه آزادی‌بخش پاکستان و ارتش آزاد را زده و ایران هم مدعی هدف قرار دادن گروهک جیش‌العدل بود. حال اگر واقعیت را بخواهیم، جبهه خلق بلوچ دارای پایگاه در سراوان ایران نیست مگر آنکه تصور کنیم دستگاه‌های امنیتی ایران آنقدر ضعیف هستند که نمی‌دانند چنین گروهی در خاکش حضور دارد یا می‌داند و با این گروه علیه اسلام‌آباد همکاری دارد. بنابراین حقیقت این است که دو کشور براساس ذهنیت خاص خود و نه حقیقت قضاوت کردند. بنابراین یک اختلاف نظری میان ایران و پاکستان از ادراک غلط ناشی می‌شود اما در عین حال اسلام‌آباد این پیام را نیز به تهران داد که حاضر به پذیرش این مسئله نیستند که کشوری علیه‌شان عملیات نظامی صورت دهد و بی‌پاسخ بماند. بخش پیچیده‌تر ماجرا اما استقرار جریان رادیکالی در منطقه است که منحصر به مرز ایران و پاکستان نیست و حالا در ارتباط با داعش خراسان فعال شده است؛ در نتیجه معتقدم سیاست ایران در این حوزه خیلی هوشیارانه نیست و البته بخش مهمی از مسائل سیستان و بلوچستان وابسته به سیاست داخلی کشور است و همه چالش‌ها را نمی‌توان به موضوعات خارجی مرتبط بدانیم.»

این تحلیلگر مسائل پاکستان در پاسخ به این سوال که آیا آنچه به‌عنوان تنشی کوتاه‌مدت میان ایران و پاکستان صورت گرفت، به‌سادگی آنچه از سوی دو کشور تصویر شد، به پایان رسیده است یا آنگونه که تحلیلگران در خصوص تبعات این تحول خاص با توجه به پیچیدگی ساختار قدرت در پاکستان نسبت به آن هشداد می‌دهند، فرضیه درستی است و آیا می‌توان گفت که عملیات تروریستی اخیر پیام اسلام‌آباد برای تهران بود؟ گفت: «دو نکته در این بحث وجود دارد؛ نخست اینکه اگر شما تصور کنید که پاکستانی‌ها با ایران صادقانه رفتار می‌کنند، بر پیچیدگی‌های ارتش و دستگاه اطلاعاتی این کشور شناختی ندارید، معتقدم اسلام‌آباد رندانه با تهران برخورد می‌کند. با این حال اگر فکر کنید که جیش‌العدل صددرصد تحت فرمان پاکستان است، درست نیست ولی واقعیت این است که این گروه به بازیگری جدی تبدیل شده و با جریاناتی همچون تحریکِ طالبان پاکستان پیوند خورده است که دولت اسلام‌آباد را نیز تحت فشار قرار داده است. حقیقت این است که مسائل بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که به تصویر کشیده می‌شود و ایران متاسفانه تنها با نگاه صرف نظامی و امنیتی اشرافی به این مسائل ندارد.»

پایان ماه عسل

۱۹ اسفندماه سال ۱۴۰۱، امضای توافق ازسرگیری روابط ایران و عربستان سعودی در چین و متعاقب آن دیدار  ۱۷ فروردین ۱۴۰۲حسین امیرعبداللهیان و فیصل بن‌فرحان، وزرای امور خارجه دو کشور باز هم در پکن، موجب شد تا دولت سیزدهم سرخوش از بسته شدن یک پرونده مهم سیاست خارجی کشور پس از ۷ سال و تحقق یکی از مهمترین بندهای سیاست اولویت همسایگان، ماه‌عسل خود با همسایه مهم حاشیه جنوبی خلیج‌فارس را آغاز کند. در سالی که گذشت اما بیانیه‌های منتشرشده پس از نشست‌های مشترک شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب که بار دیگر بر تمام ادعاهای پیشین علیه جمهوری اسلامی ایران تاکید داشتند، مسئله میدان گازی آرش که عربستان و در کنارش کویت حتی برای حل‌وفصل اختلافاتش حاضر به نشستن پای یک میز با تهران نیستند و مهمتر از همه آن‌ها در کنار افکار عمومی، مسئله استمرار تعلیق حج برای ایرانیان نشان داد که تنها کارکرد آنچه در کشور اژدهای سرخ رخ داد برای دولت سیزدهم تنها تبلیغاتی بود و حتی سفیر عربستان حاضر نیست هتل اسپیناس پالاس را به مقصد سفارت ریاض در تهران در مکان پیشین ترک و آن را بازگشایی و محل اقامت خود را به رزیدانس سعودی منتقل کند.

صباح زنگنه

صباح زنگنه، نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری‌ اسلامی در تحلیل آنچه از زمان ازسرگیری روابط تهران و ریاض صورت گرفته است، گفت: «نسبت به هر پدیده‌ای وقتی حالت افراط و تفریط داشته باشیم، طبعاً آثارش را در عمل هم خواهیم دید. وقتی که این روابط در حال شکل‌گیری بود، همان زمان اعلام کردم که نباید توقع‌های اغراق‌آمیز داشته باشیم و فکر کنیم همین فردا سرمایه‌های سعودی به ایران سرازیر خواهد شد، این سخنان هیچ جنبه علمی ندارد و هیچ کشوری حاضر نیست اینگونه بی‌مقدمه سرمایه خود را وارد کشور دیگری کند یا اجازه صادرات گسترده به ایران داده شود. در همین حال عده دیگری معتقد بودند عربستان هیچ قدمی برای پیشرفت روابط برنخواهد داشت و ریاض مشکلات خود را با ازسرگیری صوری روابط مرتفع کرد است. روابط از یک سازوکارهایی باید تبعیت کند و از یک فضاهای مساعدی باید بهره‌مند شود. درست است که هر دو کشور امکاناتی برای توسعه روابط به نفع خود و منطقه در اختیار دارند اما این مسئله نیازمند طراحی‌های دقیق‌تر و اراده سیاسی مناسب است. امروز موضوع حج عمره عملاً با درک و فهم متفاوت دو کشور از مسئله متوقف شده است چراکه عربستان به سمت گردشگری و تقویت توریسم حرکت کرده و هر سفری حتی عمره را با نگاه توریستی نگاه می‌کند و این در حالی است که در کشور ما همچنان با نگاه سنتی به این مسئله نگاه شده و نهادی جز دستگاه دیپلماسی متولی مسئله است و همین امر موجب انسداد در روند شده و درحالی‌که اتباع کشورهای همسایه با روادید توریستی برای سفر عمره اقدام می‌کنند، اتباع ایران به‌رغم ثبت‌نام موفق به انجام این سفر نشدند.» 

این کارشناس مسائل عربستان در خصوص ابهام موجود در عدم بازگشایی رسمی سفارت عربستان در تهران و نقل مکان سفیر این کشور به رزیدانس و تداوم استقرار سفارت در یک هتل، گفت: «حتماً این نوع اقدام پیام دارد و بنده شخصاً این مسئله را در روز ملی عربستان با سفیر این کشور مطرح کردم و پرسیدم که آیا برنامه‌ای برای بازگشایی سفارت ندارید که ایشان هم به‌صورت دیپلماتیک و مبهم پاسخ داد که به‌دنبال این موضوع هستیم اما در عین حال نیز گفت که فعلاً جایمان اینجا خوب است. این پاسخ نشان می‌دهد که ریاض نسبت به اینکه فعالیت دیپلماتیکش در مکان حفاظت‌شده‌ای همچون هتل صورت می‌گیرد، رضایت دارد که از حوادث مشابه آنچه پیش‌تر رخ داده مصونیت دارند؛ این نگاه و قرائت نشان می‌دهد شاید سعودی‌ها قدرت تحلیل و تصمیم‌گیری را پیدا نکرده باشند که آیا همه ارکان حاکمیت و جناح‌ها در ایران این اتفاق نظر را دارند که روابط دو کشور باید در مصونیت توسعه یابد و از طرق رسمی پیگیری شود یا خیر چراکه مهمترین اولویت عربستان امنیت کشور و اتباعش است.»

برجام و پرونده‌‌ای وابسته به نام رابطه با غرب

سال جدید در حالی برای ایران آغاز شد که بن‌بست ایجادشده در هفته‌های ابتدایی سال گذشته میلادی در مذاکرات علی باقری، مذاکره‌کننده ارشد کشورمان با معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیپلمات‌های تروئیکای اروپایی، پرونده احیای برجام را عملاً از روی میز دستگاه سیاست خارجی تمامی طرفین توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ برداشت اما موضوع پرونده هسته‌ای ایران که این بار با پرونده پادمانی و ۴ مکان ادعایی که بحث دو مورد آن مرتفع شده و دو مورد مهم باقی مانده، همچنان روی میز نهاد ناظر بر فعالیت هسته‌ای ایران قرار دارد و موجب شده تا هرچند دیگر برجام برای طرفین موضوعیت نداشته باشد اما جملگی به‌دنبال ساختاری هستند تا در چارچوب آن پرونده پادمانی ایران به سرانجام برسد؛ هرچند در عین حال چه ایران و چه کشورهای دیگر ذینفع بر این واقعیت نیز اذعان دارند که توافق فنی جز با توافق سیاسی به‌عنوان پیش‌زمینه حاصل نخواهد شد. با توجه به آنکه از مهرماه (اکتبر) سال گذشته تمامی روندها و پرونده‌های بین‌المللی تحت تاثیر تحولات خاورمیانه و غزه قرار گرفته و پرونده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز از این قاعده مستثنی نیست، غرب به رهبری ایالات متحده تلاش کرده است تا در سه اجلاس پیشین شورای حکام آژانس، فضا را به نحوی مدیریت کند تا چالش جدید، همکاری‌های غیرمستقیم با ایران در موضوع خاورمیانه را دچار چالش نکند و با دنباله‌روی از همین سیاست نیز نه‌تنها قطعنامه‌ای علیه تهران صادر نشد بلکه دیگر کمتر سخنی نیز از آنچه انتقال قریب‌الوقوع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل عنوان می‌شد، به میان آمد. با این حال اما چه در انتخابات پیش روی ریاست‌جمهوری در آمریکا دولت دموکرات بر سر کار بماند و چه بار دیگر جمهوری‌خواهی همچون ترامپ راهی کاخ سفید شود، حل‌وفصل بحران اوکراین و غزه، بار دیگر پرونده ایران را به روی میز آمریکا و تروئیکای اروپایی بازخواهد گرداند.

مهدی مطهرنیا

مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در خصوص این پرونده خاک‌خورده در دستگاه دیپلماسی ایران گفت: «آنچه که در باب ایران و پرونده‌های مرتبط با ایران باید به آن‌ها توجه کرد، یک اتمسفر گفتمانی حاکم بر جبهه ایران با ادراکی که رهبران ایران از آن دارند، در برابر آن چیزی است که در نظام بین‌الملل به‌عنوان قواعد بازی در عرصه سیاست خارجی و رقابت قدرت میان دولت کشورها مورد عنایت است. جهان برساخته دولت‌های مدرن به‌ویژه بعد از دوران انقلاب کبیر فرانسه و پیش از آن وستفالی، دوران نبرد قدرت‌ها در یک رقابت منظم نانوشته و قواعد حاکم بر این محیط در عرصه بین‌المللی است که در دوران کلوپ قدرت به‌رغم رقابت‌های بسیار شدیدی که با هم دارند، اتحاد عملی سختی هم در برابر بازیگرانی دارند که این قواعد را زیر پا می‌گذارند و از مرزهای قرمز اعضای کلوپ قدرت عبور می‌کنند. به عبارتی اکنون کلوپ قدرت در جهان شامل ۵ بعلاوه ۱ است، این‌ها در درون با یکدیگر رقابت دارند که نه‌تنها رقابت ایالات متحده با چین، چین با روسیه و روسیه با سایرین وجود دارد بلکه هرکدام در تلاقی با یکدیگر، تلاطم‌های شدیدی دارند اما در عین حال قواعد بازی بین‌المللی را رعایت می‌کنند.

مرکز قدرت در این محیط، ابرقدرت وجود دارد و مرکز مغناطیسی قدرت از آنِ اوست و همه در خط امتداد و جهت این مرکز مغناطیسی قدرت حرکت می‌کنند. هرکدام از آن‌ها برای جایگزینی و قرار گرفتن در مرکز مغناطیسی قدرت با مرکز قدرت رقابت شدید دارند و گاه و بی‌گاه بار منفی در راستای منافع خود وارد می‌کنند اما قواعد بازی را تا سرحد امکان رعایت می‌کنند. ایران از بعد از سال ۵۷ و دوران رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی و پس از آن آیت‌الله خامنه‌ای، به‌عنوان یک نیروی ضدایالات متحده، انقلاب اسلامی را بازتعریف نمود و بیش از اینکه جنبه‌های ایجابی انقلاب اسلامی مطرح باشد، جنبه‌های صلبی آن در مخالفت با ایالات متحده و اسرائیل برجسته شد. ایشان بارها بر این نکته تاکید داشتند که رویکرد انقلابی ایران نمی‌تواند به نظام بین‌الملل به مرکزیت ایالات متحده آمریکا اعتماد کند و خود را فردی انقلابی و نه دیپلمات نامیدند. بنابراین انقلاب اسلامی ایران که قریب به ۴۵ سال از آن می‌گذرد، هنوز قبول نکرده است که جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک دولت کشور در نظام بین‌المللی قرار دارد و نظام بین‌الملل را براساس رویکردهای کلام‌محورانه خود حاکم کرده است و خود را دارالحق و کل دنیا را با مرکزیت آمریکا دارالکفر می‌داند که در کلوپ قدرت به‌عنوان مرکزیت قدرت پذیرفته شده است. لذا تا زمانی که این گفتمان غلبه دارد، به‌هیچ‌وجه در عرصه سیاست خارجی، ارتباط آرام و تضمین‌شده‌ای برای نظام بین‌الملل با تهران وجود ندارد و این نه‌تنها شامل کشوری مانند ایالات متحده یا تروئیکای اروپایی می‌شود بلکه روسیه و چین را نیز دربرمی‌گیرد.

چینی‌ها و روس‌ها براساس این قواعد، در کلوپ قدرت نمی‌توانند ایران را به‌عنوان شریک استراتژیک بپذیرند. لذا در کلوپ قدرت در قبال ایران یک وحدت آشکار، نیمه‌آشکار و پنهانی وجود دارد که در مواقعی همچون پرونده هسته‌ای دیده می‌شود. از سوی دیگر پرونده هسته‌ای، پرونده‌ای است که مرکزیت معنادار و تعریف‌شده برای طرح آن در میان پرونده‌های تعریف‌شده چندقلوی مربوط به ایران داراست چراکه براساس پرونده هسته‌ای، در منشور سازمان ملل می‌توان ایران را تحت فشار فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داد. لذا در بین پرونده‌های چندگانه که در باب تهران مطرح است، از اوایل دهه ۸۰ پرونده هسته‌ای برجسته شد و ایران که می‌توانست با تروئیکای اروپایی کار را حل کند و بخشی از کلوپ قدرت را نزدیک به خود نگه دارد، براساس گفتمان چهره هزاره سوم، در بهترین وضعیت اقتصادی کشور با درآمد نفتی بالا عرصه بهره‌مندی از آن موهبت‌های اقتصادی را با ولنگاری از دست داد تا در نهایت مسئله به کدگذاری نرمش قهرمانانه انجامید و در برجام هم شاهد بودیم که باز کار در تنگنای نگرش کلام‌محورانه و نفی‌کننده نظام بین‌الملل قرار گرفت.

ایران برنامه جامع اقدام مشترک را نپذیرفت بلکه پرونده هسته‌ای را پذیرفت و حل و فصل آن را به‌گونه‌ای که همه تحریم‌ها برداشته شود و بالطبع وقتی شما برنامه جامع اقدام مشترک را محدود به پرونده هسته‌ای می‌کنید آن‌ها همه تحریم‌ها را برنمی‌دارند. آمدن ترامپ و خروج از برجام و فقدان قدرت ایران برای خروج سیگنال‌هایی را فرستاد که موجب تقویت دولت بایدن در مقابل دولت آقای رئیسی در مذاکرات شد و آقای باقری و دیگران با ابهت ناشی از پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ و بیان ادبیات انقلابی و طرح‌های دوگانه‌ای که می‌رفت ایالات متحده را برای برداشتن همه تحریم‌ها مجاب کند، نه‌تنها نتوانستند برجام را احیا کنند بلکه مشروعیت بازگشت ایالات متحده به مذاکرات، شیوه انتقال مذاکرات به هیئت آمریکایی در هتلی دیگر، مذاکرات را به انسداد کشید و پیکر نیمه‌جان برجام وارد وضعیت بحرانی مرگ شد و لذا برجام امروز مرده است اما ایران و آمریکا حاضر به اعلام این مرگ نیستند و لذا روند هسته‌ای ایران ادامه پیدا می‌کند و این پرونده با پرونده‌های دیگر ایران، یعنی مسئله اعراب و اسرائیل ادامه پیدا می‌کند و حالا آخرین پرونده یعنی پرونده ایران و اسرائیل روی میز قرار گرفته است.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار