| کد مطلب: ۱۱۱۳۲

اجازه ندهیم تعدی مسکو به رویه تبدیل شود

izadi_nematola نعمت الله ایزدی

نعمت‌الله ایزدی

سفیر پیشین ایران در روسیه

مسکو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، در دورانی که بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور و آندری کوزیرف، وزیر امورخارجه این کشور بودند، تلاش کرد تا روابطش را با اعراب گسترش دهد. انگیزه اصلی مسکو این بود که دولت وقت روسیه گرایش بیشتری به غرب و آمریکا داشت و طبیعتاً علاقه‌مند بود که با کشورهای هم‌پیمان آمریکا در منطقه هم ارتباط‌های ویژه برقرار کند. همان زمان هم روسیه در مذاکرات دیپلماتیک و در فضای غیررسانه‌ای از مواضع امارات متحده عربی در خصوص جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج‌فارس حمایت می‌کرد. من در آن دوران سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو بودم و شخصاً اعتراض تهران را به طرف روس انتقال می‌دادم. در آن دوران روس‌ها توجیه‌هایی را مطرح می‌کردند که قابل‌قبول نبود.

هرچند سیاست مسکو در قبال کشورهای عربی نسبتاً ثابت باقی مانده‌است، اما از فضایی که به وجود آمده‌است استفاده می‌کنند و این موضع را رسانه‌ای می‌کنند. روس‌ها حدود ۶ ماه پیش یک بار دیگر این کار را انجام داده‌بودند و حالا با رسانه‌ای شدن مجدد این موضوع و ایجاد رویه به‌نوعی برای خودشان مصونیت ایجاد می‌کنند. وقتی موضوعی تکرار شود و خیلی برخورد شدید و جدی با آن نشود، عملاً آن مسئله به‌عنوان واقعیت موجود، پذیرفته فرض می‌شود و به فکر گام‌های بعدی می‌افتند. به نظر من روس‌ها به دلایل مختلف فضا را برای اقدام علنی‌تر خودشان مساعد دیدند و همین باعث شد که جسورانه‌تر به این کار بپردازند.

 

نقش شوروی در خاورمیانه

بسته به پیشرفتی که مسکو بتواند در روابط با اعراب به آن دست پیدا کند، در مورد گام‌های بعدی از این اهرم استفاده بیشتری خواهند کرد. نباید فراموش کنیم که مسکو تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یک قطب مهم در تحولات خاورمیانه بود. اگر به جنگ‌های اعراب و اسرائیل یا تشکیل جبهه پایدار و تقابل (جبهة‌الصمود والتصدی) توسط کشورهای عربی همسو با شوروی یا حتی به حمایت‌های مسکو از سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) نگاه کنیم، می‌بینیم که شوروی به صورت مستقیم در تحولات منطقه نقش بازی می‌کرد. بعد از فروپاشی، وقفه‌ای در نفوذ مسکو در خاورمیانه اتفاق افتاد. بعد از فروپاشی شوروی مسکو به‌شدت مشغول مسائل بعد از این تحول پیرامون خود بود؛ از جمله تلاش برای تشکیل اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع، تقسیم دارایی‌ها و تعهدهای شوروی سابق و مسائل مختلفی که مستقیماً از فروپاشی ناشی می‌شد. در آن دوران مسائل منطقه آسیای میانه، قفقاز و شرق اروپا بیشترین اولویت را برای مسکو پیدا کرد و به همین دلیل از مسائل خاورمیانه بازماند. وقتی که آمریکا به عراق حمله کرد، وقتی عراق به کویت حمله کرد، مسکو دیگر توانایی ایفای نقش چندانی در منطقه نداشت.

 

پوتین و بازگشت به دوران شکوه

به‌تدریج وقتی یلتسین کنار رفت و شرایط برای روی کار آمدن ولادیمیر پوتین فراهم شد، سیاست‌های مسکو هم رو به تغییر گذاشت. پوتین رویکرد کاملاً متفاوتی نسبت به سلف خود داشت، تفکرات، آموزش‌ها، سوابق و تجربیات پوتین از دوران شوروی سرچشمه می‌گرفت. پوتین تلاش کرد تا همان اقتداری را که در گذشته، شوروی در مقابل آمریکا نشان می‌داد، ساختار دوقطبی جهان را به شکلی جدید در دنیای امروز بازتعریف کند. در طول دو دهه گذشته پوتین تلاش کرده‌است تا به تدریج این رویکرد را عملی کند.

سیاست پوتین برای احیای اقتدار مسکو، ادامه خواهد داشت و بخشی از این رویکرد بازگشت روسیه به خاورمیانه است. روسیه برنامه‌های متنوعی برای آینده حضور خودش در خاورمیانه دارد. فراموش نکنیم که مسکو توانست در گذشته ما را در پرونده سوریه دنباله‌روی خودش کند. اگر هوشیاری کافی در سیاست خارجی ما وجود نداشته‌باشد و تلاش نکنیم تا توازن در سیاست خارجی ایجاد کنیم، ممکن است که سیاست‌های مسکو آسیب‌های بیشتری به ما بزند.

برای تعیین دستور کار سیاست خارجی کشور با هدف تامین حداکثر منافع در مواجهه با روسیه، باید طرز تفکر روسیه را به‌درستی درک کنیم. در حال حاضر تصور روسیه که چندان هم غلط نیست، این است که ما در میان قدرت‌های دنیا به جز روسیه شریک دیگری برای خودمان نگه نداشته‌ایم. مسکو احساس می‌کند ما تک‌گزینه‌ای هستیم و امکان دیگری نداریم. باید تلاش کرد تا این تصور در روسیه از بین برود. ما با اصلاح سیاست‌های‌مان می‌توانیم توازن ایجاد کنیم و این ذهنیت را در روسیه از بین ببریم.

 

اهرم حق وتو

روسیه چه در مذاکراتش و چه در رفتار بین‌المللی‌اش سابقه طولانی در استفاده از ظرفیت عضویت دائمش در شورای امنیت سازمان ملل متحد و حق وتو به‌عنوان اهرم فشار و چانه‌زنی دارد. حتی در دوران اتحاد جماهیر شوروی و جنگ تحمیلی نیز مسکو از این ظرفیت خود به‌عنوان ابزاری برای امتیازگیری استفاده می‌کرد. در واقع روس‌ها همواره تلاش می‌کنند طرف‌هایی را که در شورای امنیت دچار مشکل هستند با این ابزار تحت فشار قرار دهند و با این ادعا که اگر حمایت مسکو وجود نداشته‌باشد، ممکن است پرونده آنها دچار مشکل شود، تلاش می‌کند تا امتیازهای بیشتری بگیرد. اگرچه مسکو چنین ظرفیتی را در اختیار دارد و مادامی که ما نتوانیم مشکلات‌مان را در پرونده هسته‌ای با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و جهان غرب حل‌وفصل کنیم، ممکن است این ظرفیت به کار ما بیاید، اما بخشی از این احساس نیاز به وتوی مسکو، ناشی از القائات روسیه است. ما باید بتوانیم به روسیه بفهمانیم که مسکو تنها گزینه ما نیست. البته این هدف مستلزم تلاش جدی، تعامل با جهان و تغییر رویکرد سیاست خارجی است. در حال حاضر حق وتوی روسیه به‌عنوان یک عنصر تعیین‌کننده در روابط ما با مسکو ایفای نقش می‌کند. واقعیت این است که تاکنون این ظرفیت مسکو کمکی به ما نکرده ‌است و فقط در حد حرف باقی مانده‌است و حتی روس‌ها بارها قطعنامه‌هایی را که علیه ما پیشنهاد شده‌است نه‌تنها وتو نکرده‌اند، بلکه رای مثبت داده‌اند.

 

ضرورت سیاست خارجی متوازن

اگر ما بتوانیم با یک سیاست منطقی رویکرد متوازن در سیاست خارجی در پیش بگیریم و از وابستگی خودمان به مسکو کم کنیم، آنگاه اهرم‌هایی پیدا می‌کنیم که بتوانیم در مقابل اقدام‌های مسکو سیاست منطقی و مؤثر داشته‌باشیم.

البته همه آنچه گفته شد به این معنا نیست که ما با یک کشور همسایه بزرگ مثل روسیه وارد مجادله و درگیری شویم. روابط تهران و مسکو بسیار بااهمیت است. اما این روابط دو ویژگی مهم دارد؛ نخست اینکه، روسیه ظرفیت محدود و مشخصی دارد و نباید بیش از ظرفیت به مسکو بها بدهیم و اجازه دهیم این تصور در مسکو ایجاد شود که فعال مایشاء در سیاست خارجی ما است. روسیه می‌تواند بخشی از سیاست خارجی ما را به خود اختصاص دهد و باید جایگاه خود را داشته‌باشد، چراکه هم همسایه ماست و هم قدرت جهانی محسوب می‌شود و هم ظرفیت‌های ویژه خود را دارد. نکته دوم اینکه، بدون تردید باید به سمت متوازن‌سازی روابط خارجی حرکت کنیم. شعاری که در سیاست خارجی ما تکرار می‌شود که نگاه ما منحصراً به سمت شرق است، شعار درستی نیست. دیگر در ژئوپلیتیک جهان امروز شرق به‌معنای گذشته وجود ندارد و حتی روسیه هم نگاهش به شرق نیست، بلکه نگاهش به غرب است. در واقع نگاه ما به رفتار روسیه، نگاه با واسطه به غرب است و روسیه برای ما غرب را نمایندگی می‌کند. مهم‌ترین نکته این است که نباید اجازه بدهیم روسیه این نوع رفتارش را در مقابل تمامیت ارضی ما به شکل یک رویه دربیاورد. شش ماه پیش یک بار روس‌ها این کار را کردند، دوباره آن را اخیراً تکرار کردند و در گفت‌وگوهای دوجانبه مدام تکرار می‌کنند که ما به تمامیت ارضی شما احترام می‌گذاریم. منظور روسیه از احترام به تمامیت ارضی ایران این است که تهران باید موارد اختلافی را حل‌وفصل کند. این رویکرد روسیه منطقی نیست، سرزمین ما یک سرزمین یکپارچه است و همه چیز با هم است. اینکه روس‌ها جزایر سه‌گانه را جدا بدانند و به دروغ ادعا کنند که از تمامیت ارضی ایران دفاع می‌کنند، باید از سوی تهران با واکنش درخور مواجه شود.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار