بررسی استانی یک مصیبت
گزارش هممیهن از قرار منعتعقیب ستاد دریاچه ارومیه در ماجرای اتوبوس خبرنگاران که منجر به مرگ 2نفر از آنها شد
گزارش هممیهن از قرار منعتعقیب ستاد دریاچه ارومیه در ماجرای اتوبوس خبرنگاران که منجر به مرگ ۲نفر از آنها شد
سوگل دانائی
خبرنگار اجتماعی
اتوبوس افتاده بود توی جاده فرعی، توی دشت. لخلخ کنان میرفت به سمت پیرانشهر، سکوت نشسته بود روی صندلیها. پلکها یکی در میان روی هم افتاده بودند، یک نفر توی سرش داشت به کلمههای گزارشاش فکر میکرد، گزارشی که از صبح دوم تیرماه شروع شده بود و خیال تمام شدن نداشت: «عملیات اجرایی طرح انتقال آب از سد کانی سیب از سال ۱۳۹۴ آغاز شده است.» یک نفر عکسهایش را جلو و عقب میکرد؛ برای یک گزارش تصویری کدام شروع بهتر بود؟ چه جملهای باید روی تصویرها مینشست؟ یکی به ادامه سفر فکر میکرد و یکی به جاده. اتوبوس سفید و قرمز آرام بود. برخلاف اسمش، عقاب. مسافران شوخیشان گرفته بود: «پس چرا اینقدر یواشه؟»، «جاده مناسب نیست، دره تو مسیره.» صدا از جلوی اتوبوس آمده بود. «دره؟» چشمها اما دره نمیدیدند.
ساعت از ۵ عصر که گذشت، سکوت از توی اتوبوس محو شد. دیگر خبری از آن ارابه آرام نبود، همهچیز را گذاشته بودند روی دور تند؛ اتوبوس افتاده بود توی سرازیری، یکطرف دره بود و یکطرف دیگر کوه. یکی داد زده بود: «بزن به کوه.» یکی دیگر داد زده بود: «کمربندها را ببندید.» چند ثانیهای طول نکشید که همهچیز خلاف عادت شد. فریاد و گریه نشست روی صندلیهای اتوبوس، روی جای خالی مسافرانی که از آن جسته بودند، اتوبوس به پهلو افتاده بود، توی جاده.
«مهشاد»، «ریحانه»؛ اتوبوسِ به پهلو افتاده حالا فقط این دو نام را میشنید.
فقط خبرنگاران میدانند
دو سال پیش، دو روز بعد از اینکه آفتاب تموز خودش را روی دریاچه ارومیه انداخته بود، تعدادی خبرنگار از تهران راهی ارومیه شدند. خبرنگاران محیطزیست قرار بود شاهد مراحل پروژههای ستاد احیای دریاچه ارومیه باشند. سفر از ساعتهای ابتدایی صبح آغاز شده بود، مقصد نهایی سد کانی سیب بود، جایی که به گفته پایگاه اطلاعرسانی محیطزیست قرار بود صرف خوردن ناهار و استراحت خبرنگاران شود. ساعت از ۵ عصر گذشته بود که «حادثه» رخ داد. خبرنگاران ۲۱نفره رفته و ۱۹نفره برگشتند، جان دو نفر در اتوبوس در مسیر ماند. اتوبوسی که تا پیش از آن آرام میرفت و ازطرف اداره کل محیطزیست استان آذربایجان غربی تهیه شده بود، کنترلش را از دست داد. روایتها درباره لحظه حادثه متفاوت است، خبرنگاران تنها میدانند که همهچیز فقط در چند ثانیه رخ داد: «با انحراف ناگهانی اتوبوس بهسمت راست از خواب پریدم و دیدم که اتوبوس در سرازیری سرعتش بالا رفته است، صدای راننده که میگفت، «یاخدا، یاخدا» را میشنیدم، اتوبوس به گاردریل سمت راست جاده خورد و از مسیر خود خارج میشد. با آخرین انحراف به چپ، اتوبوس وارد سنگلاخهای کنار جاده شد و درنهایت کنترل از دست راننده خارج شد.» این روایت حسن ظهوری، خبرنگار عصر ایران همان روزها از حادثه بود. اتوبوسی که او به آن گفته بود، «اتوبوس مرگ». زهرا رفیعی، خبرنگار روزنامه همشهری، مدتی بعد از حادثه در یک برنامه تلویزیونی روایت خودش را از اتفاق شرح داد: «در مسیر برگشت حوالی ساعت پنجوربع در جادهای که ظاهرا جاده روستایی بهحساب میآید بعد از اینکه سربالایی تمام شد و به سراشیبی رسید، راننده اعلام کرد که ترمز ندارم. چند پیچ را که رد کرد، بچههایی که جلوتر بودند، شنیدند که گفت کمربندها را ببندید، بعضی از افراد که جلوتر بودند و صندلیهایشان کمربند داشت، کمربندها را بستند اما من که دستکم صندلی عقب بودم، صندلیام کمربند نداشت و میدانم صندلی مهشاد که جلوی من نشسته بود هم کمربند نداشت.» اتوبوس بعد از خوردن به گاردیلها و چپ و راست شدن وقتی در نزدیکی کوه آرام میگیرد، واژگون میشود.
چند تن آهن میافتند روی سهخبرنگار. اتوبوس، لخته خون در ریه ایجاد میکند و دو مهره کمر و یکی از دندههای ابراهیم نژاد رفیعی، خبرنگار تسنیم را میشکند و جان مهشاد کریمی، خبرنگار ایسنا و ریحانه یاسینی، خبرنگار ایرنا را درجا قبضه میکند.
مسافران اتوبوس که برخی با پای خود و برخی با کمک دیگری از اتوبوس خارج شده بودند، به نظاره جاده، کوه، دره و دوستانشان نشسته بودند. چشمها به اینترنت گوشی و آنتنهای موبایل خشک شده بود، ابزارهای دیجیتالی بیمعنا شده بودند. باید از امدادرسانها خبری شود، از اورژانس و هلالاحمر. «ما بچهها را خودمان بیرون آوردیم.» مریم جعفری، خبرنگار صداوسیما این را میگوید. او میگوید که همه اکیپهای امدادی آن روز و آن لحظه با تاخیر سر رسیدند، اکیپ امداد هلالاحمر جادهای، آتشنشانی و اورژانس با تاخیری ۳۰ تا ۵۰ دقیقهای.
کندوکاو علت حادثه
ساعاتی بعد از حادثه، مثل همه حوادثی که ابعاد ملی پیدا میکند، سیل حضور مدیران در محل حادثه و پیامهای تسلیت بهراه افتاد. در همین بین اظهارنظرهایی درباره علت حادثه نیز مطرح میشد. پلیس راهور ناجا، ۸ تیرماه، چند روز بعد از حادثه در اطلاعیهای نتیجه کمیسیون عالی تصادفات را شرح داد. براساس نظر پلیس، بیاحتیاطی راننده اتوبوس بهعلت عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه، ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در پیچ و شیب (نقص ماده ۱۲۹ و ۱۳۰ آییننامه راهور ) و بیمبالاتی و قصور مسئولان هماهنگی سفر بهعلت عدم تامین وسیله نقلیه مناسب و آشنا نبودن راننده با شرایط راه و جغرافیای منطقه بدون هماهنگی با ادارات مرتبط با ایمنی ترافیک ازجمله دلایل بروز این تصادف عنوان شدند.
محمد اسلامی، وزیر سابق راه و شهرسازی در دولت روحانی مدتی بعد از حادثه، روایتی که پیشتر زبانبهزبان در میان مردم گشته بود را تایید کرد: «اتوبوس برای جابهجایی کارکنان کارخانه سیمان بود.» اسلامی تاکید کرده بود که اتوبوس خبرنگاران نقص فنی نداشته، اما «براساس گزارشها، صورتوضعیت نداشته و تنها مختص جابهجایی کارکنان کارخانه سیمان بوده و نباید برای تردد برونشهری از آن استفاده میشده است.» او همچنین گفت که علت وقوع سانحه، ناتوانی راننده در کنترل اتوبوس بوده است. سرهنگ عینالله جهانی، معاون پیشین اجتماعی و فرهنگی ترافیک پلیسراهور هم در گفتوگویی در همان زمان گفتههای اسلامی را تایید کرد: «تیمهای کارشناسی متخصص از نظر فنی و کارشناسی تصادفات از لحاظ مکانیکی هم به محل حادثه اعزام شدند
و موضوع را بهطور جزئی بررسی کردند و مشخص شد، سازمانی که برای مراسم از خبرنگاران دعوت به عمل آورده بود، از یک دستگاه اتوبوسی استفاده کرده که این اتوبوس از اردیبهشتماه ۱۴۰۰ از مجموعه ناوگان حملونقل خارج شده و در اختیار کارخانه سیمان ارومیه قرار دارد که وظیفه جابهجایی کارگران صنعت سیمان را برعهده داشته است.» جهانی همچنین تاکید کرد: «سازمان دعوتکننده، دو دستگاه اتوبوس را درخواست میکند و یکی از این دو دستگاه دچار سانحه میشود. اولین قصور این حادثه از سمت راننده اتوبوس بوده که نباید این سفر را عهدهدار میشد و دوم سازمان دعوتکننده که باید با هماهنگی سازمان حملونقل از اتوبوسهای ایمن استفاده میکرد.» به گفته او، مسیر اتوبوس خبرنگاران پر از پیچوخم بوده و عرض کمی هم داشته و باید از وسیله نقلیه ایمن استفاده میشد: «همچنین برخی از سرنشینان اتوبوس کمربند ایمنی نبسته بودند و این موضوع هم در بروز این اتفاق تلخ موثر بود.»
بعد از این اظهارنظر اما مسعود تجریشی که دبیر کارگروه ملی و مجری طرح نجات دریاچه ارومیه بود، به ایسنا گفت که پلیس فقط نظر خودش درباره حادثه را اعلام کرده است: «پلیس از دیدگاه کارشناسی خود مقصران این حادثه را اعلام کرده است ولی قاضی پرونده با بررسی تمام گزارشها و مصاحبه با افراد، نظر نهایی را در این زمینه خواهد داد. قاضی پرونده از روز دوشنبه (۷تیرماه) کار خود را در زمینه پرونده واژگونی اتوبوس خبرنگاران آغاز کرده و در حال جمعآوری مدارک از دستگاههای مختلف اعم از نیروی انتظامی، سازمان حفاظت محیطزیست، هلالاحمر و... است. در این گزارش عملکرد هلالاحمر و نیروهای امداد مطرح و به مواردی مانند زمان رسیدن نیروهای این سازمان به محل حادثه، زمانی که نیروها باید میرسیدند، چگونگی امدادرسانی، درمان و... پرداخته شد.»
هیچکس مسئولیت حادثه را نمیپذیرد
در میان آمدوشد اظهارات مسئولان، مسئولانی که حالا دیگر حواسشان رفته بود پی جابهجایی دولت و کابینه آن، خبرنگاران حاضر در اتوبوس، ۴۰روز بعد از حادثه، چهارشنبهای که آنها با لفظ «چهارشنبه شوم» از آن یاد میکردند، در بیانیهای اعلام کردند که هیچیک از برگزارکنندگان و دعوتکنندگان تور مطبوعاتی ارومیه، مسئولیت ناکارآمدی خود را نپذیرفتند. آنها در بیانیه خود تاکید کردند که هیچیک از مسببان حاضر به عذرخواهی و استعفا نشدند: «ما خبرنگارانی که از سانحه شوم واژگونی اتوبوس جان سالم بهدر بردیم، اعلام میکنیم؛ برای جلوگیری از پایمالشدن خون همکارانمان مهشاد و ریحانه، همچنین برای احقاقحقوق خود، از مسببان آن سانحه شکایت کرده و با جدیت پیگیر روند قضایی هستیم. امید داریم که این موضوع توسط قوهقضائیه با نهایت دقت و فوریت مورد رسیدگی قرار گیرد تا تکتک مقصران پس از شناسایی به فراخور جزای خود مجازات شوند.» آنها همچنین خطاب به رسانههایی که خبرنگاری در سانحه داشتند نیز نوشتند: «میتوانند از مسببان آن سانحه یعنی سازمان محیطزیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه از باب «ترک فعل» و «بیمبالاتی»، به دادستانی کل و سازمان بازرسی کشور شکایت کنند و مستقل از دادخواهی خبرنگاران و خانواده جانباختگان، پیگیر روند قضایی باشند. بیشک انتظار میرود؛ خبرگزاریهای ایسنا و ایرنا که خبرنگاران ارزشمند خود را در این سانحه از دست دادند، برای طرح شکواییه از مسببان سانحه واژگونی اتوبوس، پیشرو و الگوی دیگر رسانهها باشند.»
قوهقضائیه برای خبرنگاران چه کرد؟
اسفندماه سال ۱۴۰۰ یعنی تنها چند ماه بعد از آن روزی که اتوبوس خبرنگاران واژگون شد، قوهقضائیه اعلام کرد که هیئت کارشناسی بررسی پرونده سانحه اتوبوس خبرنگاران در نقده، راننده را مقصر دانسته است و مدیران متهم پرونده، مجرم شناخته نشدند. سخنگوی قوهقضائیه خردادماه پارسال در نشست خبری خود بر قصور راننده تاکید کرد. وکلای پرونده در سال ۱۴۰۱ اعلام کردند که خانوادههای مهشاد و ریحانه بر اعلام راننده بهعنوان مقصر صددرصدی حادثه اعتراض دارند و خواستار توجه قوهقضائیه به تمام ابعاد پرونده بهمنظور صدور رأی هستند. ۱۹بهمنماه یکی از وکلای اولیای دم مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی در صفحه توئیتر خود خبر داد که قرار جلب دادرسی برای مهران نظری سلطانآبادی، مدیر کل سابق حفاظت محیطزیست استان آذربایجان غربی و مختار خانی، رئیس اداره محیطزیست شهرستان ارومیه صادر شده است. پرتو برهانپور تاکید کرد: «قرار منعتعقیب مسئولان اداره محیطزیست آذربایجان غربی و ارومیه درخصوص اتوبوس خبرنگاران نقض و قرار جلب به دادرسی درخصوص دو مسئول مربوطه به اتهام تسبیب در قتل غیرعمدی و ایراد صدمه بدنی غیرعمدی صادر شد. این قرار قطعی و غیرقابل اعتراض است.»
قرار منعتعقیب صادر شده است؟
صحبتهای مسعود ستایشی، سخنگوی قوهقضائیه در آخرین نشست خبری خود یعنی در همین هفته گذشته برای برخی ابهام برانگیز بود. ستایشی درباره آخرین وضعیت پرونده خبرنگاران محیطزیست گفته بود: «این پرونده ۲۶ شاکی دارد. برای متهمان در حوزه اداره کل حفاظت از محیطزیست آذربایجان غربی و ۳ متهم حقیقی دیگر بهاتهام قتل غیرعمدی بر اثر بیاحتیاطی در امر رانندگی و ایراد صدمه بدنی غیرعمدی بر اثر تصادف رانندگی و مشارکت یا تسبیب در قتل غیرعمدی متوفیان، کیفرخواست صادر شده است.» به گفته او: «درباره شکایت از محیطزیست آذربایجان غربی قرار جلب دادرسی صادر شده است. اداره حفاظت محیطزیست ارومیه اتهام دیگری تحتعنوان مشارکت با مدیر کل سابق و مشارکت با راننده در تسبیب قتل غیرعمدی متوفیان داشته که بهمنظور تأمین قرار مناسب به دادگاه ارجاع شده است. درخصوص اتهام مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه قرار منعتعقیب نیز صادر شده است.»
جمله آخر ستایشی یعنی صدور منعتعقیب برخی را به این فکر انداخته است که سرنوشت پرونده خبرنگاران محیطزیستی مختومه شده و این منعتعقیب، یعنی تبرئه.
محمد داسمه، وکیل خبرنگاران محیطزیستی اما در گفتوگو با روزنامه «هممیهن» روایت دیگری از موضوع دارد. او میگوید: «سخنگوی محترم قوهقضائیه گفتند که نسبت به مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه قرار منعتعقیب خورده، البته این موضوع هنوز به ما ابلاغ نشده است، اگر این موضوع به ما ابلاغ شود، همانطور که پیشتر هم برای مسئولان استانی قرار منعتعقیب خورده بود و آن را نقض کردیم و به مجرمیت تبدیل کردیم، درباره این موضوع نیز اعتراض میکنیم.» او میگوید که برای سهمقصر پرونده یعنی مدیر کل سابق حفاظت محیطزیست استان آذربایجان غربی و رئیس اداره محیطزیست شهرستان ارومیه و راننده در دادسرا قرار جلب دادرسی و کیفرخواست صادر شده و جلسات محاکمه هم در پیش است. البته آنطور که وکیل پرونده میگوید هنوز ابلاغیه حضور در دادگاه کیفری صادر نشده است.
۲ سال بعد
حالا بعد از دو سال از زمانی که یک اتوبوس جان دو خبرنگار را گرفت، نزدیکان آنها از روایتها و خواستههای خودشان در روند بررسی حقوقی میگویند. بهراد مهرجو، همسر ریحانه یاسینی به «هممیهن» میگوید، بارها به روند رسیدگی پرونده معترض شده است: «مسئله اصلی این است که موضوع ابعاد ملی داشته، ولی در سطح شهرستان و استان مورد بررسی قرار گرفته است. نگرانی اینجا بود که روابط پیچیده در سطح استان روی روند رسیدگی به پرونده تاثیر بگذارد، درنهایت هم همین اتفاق افتاد و چندینبار قرار تعقیب و منعتعقیب برای مسئولان استانی صادر شد.» او میگوید که در جریان پرونده به نقش مسئولان وقت سازمان محیطزیست رسیدگی نشد: «درحالیکه این سفر ازطریق تهران هماهنگ شده بود. استان در برگزاری سفر، بینهایت بیمسئولیتی به خرج داد اما نقش پیشنهاددهنده اصلی این سفر چه بود؟ متاسفانه در هیچ کجای پرونده به این موضوع اشاره نشد و همهچیز در سطح منطقه باقی ماند.» مهرجو که خودش روزنامهنگار حوزه اقتصادی است، میگوید: «از ابتدای رسیدگی همه تقصیرها به گردن راننده انداخته شد، ایشان حتما مقصر هستند اما آن مسئولی که اتوبوس نامناسب برای سفر انتخاب کرده، کجاست؟ یا کسی که برنامهریزی کرده یا کسی که نظارت داشته؟ اینها کجای پرونده هستند، متاسفانه عملکرد قوهقضائیه اینطور بوده که مدام قرار تعقیب و منعتعقیب صادر کرده است. این روند قابل درک نیست.»
علی سلطان محمدی، همسر مهشاد کریمی هم در گفتوگو با «هممیهن» موضوع را وسیعتر میداند: «اتفاق اینچنینی که بهواسطه ترک فعل برخی از مسئولان استانی و دولتی و خصوصی رخ داده، پیشتر هم رخ میداده اما قبلا چون افراد خبرنگار نبودندِ احتمالا به آن پرداخته نمیشده است.» او به گزارش پلیس اشاره میکند، به جیپیاس اتوبوس که خطاهای بالایی داشته است، به جاده و حتی به رابطه کارخانه سیمان و محیطزیست اشاره میکند، دو نهادی که همواره مقابل هم بودند و از نظر او مشخص نیست چطور یکی، اتوبوس در اختیار دیگری قرار داده است: «چند دستگاه درگیر ماجرا هستند و هرکدام باید پاسخگو باشند.»
هیچکس نمیداند که آدمیزاد وقت مرگ به چه چیزی فکر میکند «آیا اینجا پایان من است؟ درهای را پشت سر میگذاشتیم تا دره دیگر. آیا این کوه جان مرا میگیرد؟ یعنی همه چی تمام شد؟!» جملات و فکرهای زهرا کشوری، خبرنگار روزنامه ایران احتمالا آن چند ثانیه، توی ذهن همه مسافران آن اتوبوس نشسته بود. احتمالا خیلیها در آن ثانیههای هولناک وقتی به در و دیوار عقاب سرخ و سفید میخوردند، همین سوالات را از خودشان میپرسیدند: «یعنی همهچیز تمام شد؟» برای ریحانه اما شاید ماجرا متفاوتتر بود. ریحانهای که بهگواه یکی از مسافران تا لحظه آخر برای همسرش تصویر ارسال میکرد و البته برای مهشاد.
«لباس عروسش در اتاق آویزان بود، تا بعد از ماموریت بپوشد.» مهشاد شاید قبل از اینکه برای آخرینبار چشمانش را ببندد، قبل از اینکه سفرش در سد کانی سیب و تونل زاب و دریاچه ارومیه در ذهناش مرور شده باشد، این تصویر را بهیاد آورده باشد؛ «تصویر لباس عروس آویزان در اتاق.»