واقعیتهای بریکس برای ایران
علیرضا سلطانی استاد روابط بینالملل درخواست ایران برای عضویت دائم در بریکس در نشست اخیر سران کشورهای عضو این نهاد بینالمللی در آفریقای جنوبی به همراه ۵ کشور
علیرضا سلطانی
استاد روابط بینالملل
درخواست ایران برای عضویت دائم در بریکس در نشست اخیر سران کشورهای عضو این نهاد بینالمللی در آفریقای جنوبی به همراه 5 کشور دیگر پذیرفته شد و قرار است این کشورها از ابتدای سال 2024 فعالیت خود را در این سازمان آغاز کنند.
۱. بریکس در سال 2009 توسط برزیل، روسیه، هند و چین فعالیت خود را با عنوان بریک آغاز کرد و در سال 2010 با عضویت آفریقای جنوبی به بریکس تغییر نام داد. این نهاد بینالمللی در طول فعالیت 15 ساله خود و حتی مذاکرات طولانی تاسیس در دهه 1990 و دهه نخست قرن 21 تلاش کرده بهعنوان نماد و نماینده کشورهای نوظهور اقتصادی در اقتصاد جهانی تبدیل شود. تأمل در اظهارات رهبران این نهاد بینالمللی و محتوای مذاکرات اجلاسیههای مختلف آن نشان از هدفگذاری برای تغییر معادلات اقتصاد بینالمللی غربمحور و پیشبرد ملاحظات و منافع قدرتهای نوظهور اقتصادی دارد. اما واقعیت این است که در طول 15 سال فعالیت، این نهاد هنوز نتوانسته مناسبات پایدار و نهادینهشده اقتصادی، مالی و تجاری میان اعضای خود ایجاد کند که زمینهساز تحول نسبی در ساختار اقتصاد بینالمللی گردد. دلیل آن هم این است که بریکس بیش از آنکه یک سازمان (از نوع صندوق بینالمللی پول یا سازمان جهانی تجارت) یا اتحادیه اقتصادی (از نوع اتحادیه اروپایی یا آسآن) باشد بیشتر یک کلوپ سیاسی بینالمللی است که تصمیمات و سیاستهای اتخاذی فاقد ضمانت برای اجرا و اقدام از سوی اعضا است. در واقع این کلوپ سیاسی محلی برای تبادلنظر و هماهنگی میان اعضا برای پیشبرد یک سلسله اهداف و منافع مشترک حول بازآرایی نظام اقتصادی و تجاری بینالمللی است. به این دلیل بسیاری، بریکس را نقطه مقابل گروه 7 کشور صنعتی ارزیابی میکنند. گروه 7 نیز یک کلوپ سیاسی است که بیشتر اهداف و منافع اقتصادی کشورهای صنعتی و توسعهیافته را دنبال کرده است. تحولات سیاسی و اقتصادی بعد از پایان جنگ سرد و حاکمیت نظام سرمایداری در ساختار نظام بینالمللی بهطور طبیعی کارایی گروه 7 را در مدیریت اقتصاد بینالمللی کاهش داد به همین دلیل در دهه اول قرن 21 ، گروه 20 متشکل از 7 کشور صنعتی، 12 قدرت نوظهور اقتصادی و اتحادیه اروپایی بهعنوان قدرتهای برتر اقتصادی دنیا برای تنظیم معادلات اقتصاد بینالمللی با ملاحظه منافع کشورهای صنعتی و قدرتهای نوظهور، شکل گرفت. نکته جالب توجه اینکه همه اعضای بریکس عضو گروه 20 میباشند و از اعضای جدید بریکس هم عربستان عضو گروه 20 میباشد.
۲. بهطور طبیعی با وجود استیلای نظام سرمایهداری در جهان و فعالیت اقتصادی همه کشورها و قدرتهای برتر اقتصادی دنیا بر مبنای آموزهها و اصول نظام سرمایهداری، رقابت سیاسی و اقتصادی میان کشورها برای بهرهمندی بیشتر از کیک اقتصاد جهانی شدت دارد اما واقعیت این است که منافع مشترک و بههمپیوسته میان کشورها به حدی بالاست که رقابتهای سیاسی در برابر منافع مشترک کماهمیت است. به این دلیل فعالیت و اثرگذاری نهادهایی مانند گروه 20 در تحولات و ساختار نظام اقتصادی و حتی سیاسی بینالمللی بیش از بلوکهایی مانند بریکس و شانگهای است. علاوه بر این با تأمل در عملکرد 15 ساله بریکس، نمیتوان به سیاست یا اقدام قابلتوجهی در جهت تقابل با نظام حاکم بر اقتصاد بینالمللی یا شکلگیری روندی جدید و منحصربهفرد در این زمینه، اشاره کرد. بریکس با وجود اینکه حدود یکچهارم اقتصاد دنیا، 40 درصد جمعیت جهان و یکچهارم مساحت خشکیهای جهان را در اختیار دارد اما اختلافاتی همچون تفاوت سطح قدرت اقتصادی و اختلافات سیاسی مانع از شکلگیری مناسبات نهادینهشده مبتنی بر منافع اقتصادی مشترک شده است. نکته قابل توجه اینکه شریک اول تجاری همه اعضای اصلی بریکس، ایالات متحده آمریکا و سپس اتحادیه اروپا میباشد و مناسبات تجاری میان اعضا به سطح قابلقبولی نرسیده است. رقابت سیاسی و اقتصادی میان دو عضو اصلی یعنی چین و هند هم جای خود را دارد. با چنین شرایطی به نظر نمیرسد بریکس بتواند به نهادی تاثیرگذار و تحولآفرین در نظام اقتصادی بینالمللی حتی با عضویت اعضای جدید تبدیل شود و طرحهایی مانند دلارزدایی از اقتصاد بینالمللی و همچنین از کار انداختن سازوکارهایی مانند سوئیفت را محقق سازد.
۳. با وجود همه ملاحظات بالا، عضویت ایران در بریکس یک دستاورد خوب دیپلماتیک است؛ تحرکی که بعد از یک دهه سیاست تقابلی با جهان و انزواگرایی ارادی در عرصه بینالمللی صورت میگیرد. این اتفاق در سیاست خارجی دولت سیزدهم که بعد از 2 سال هنوز دستاوردی در عرصه بینالمللی نداشته، اتفاق مهمی است که میتواند سرآغاز روندهای مؤثر و بزرگی آنهم در چارچوب همکاری با قدرتهای نوظهور اقتصادی ارزیابی گردد. منتها ایجاد این تصویر یا انتظار که با عضویت در بریکس، چالشها و بحرانهای اقتصادی و توسعهای ایران حل شده و زمینه برای حل این چالشها و مدیریت این بحرانها ایجاد میشود، تصویر و انتظاری نادرست و غیرواقعبینانه است. عضویت ایران در بریکس یک رویداد سیاسی خوب و گشاینده در بنبست سیاست خارجی ایران است اما این رویداد سیاسی خوب قادر به حل چالشهایی مانند تحریمهای اقتصادی و بازکننده قفل سوئیفت یا جبرانکننده آن نیست. ایران برای استفاده از فرصتهای اقتصادی و توسعهای عضویت در بریکس همچنان باید چالشها و مشکلات خود با غرب و آمریکا را حل کند وگرنه با وجود ادامه این چالشها، درهای محدود اقتصادی و توسعهای بریکس و امثال بریکس برای ایران همچنان بسته خواهد بود. از سوی دیگر با فرض نبودن چالشهایی مانند تحریم، عضویت در نهادهایی مانند بریکس برای کشورهایی بااهمیت و مؤثر خواهد بود که توسعه اقتصادی در اولویت کلان سیاستگذاری آن کشور باشد. در شرایطی که هنوز توسعه و ارتقای قدرت اقتصادی برای ایران در اولویت نیست، عضویت در بریکس صرفاً یک دستاورد سیاسی موقت و تسکینی خواهد بود و بیخاصیتی آن خیلی سریع خود را نشان خواهد داد. انتظار میرود این اتفاق و فرصت مهم به مانند گذشته تبدیل به تصویر و ابزاری متوهمانه برای ادامه و تشدید سیاستهای نادرست گذشته در سیاست خارجی و رفتارهای تقابلی در نظام بینالملل و مهمتر تعمیق بازی در زمین سیاسی قدرتهایی مانند روسیه نشود، بلکه در مقابل سرآغازی برای تغییر رفتار جزمگرایانه در عرصه سیاست خارجی و تلاش برای بهرهگیری از همه فرصتها از جمله فرصت همکاری با قدرتهای نوظهور اقتصادی در چارچوب بریکس وخارج از آن گردد.